بنام خدا و برای خدا

اولین بار که تصویر حاج رجب محمدزاده را دیدم، یاد عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه در ذهنم تداعی کرد، عملیاتی که در نوع خود، بسیار سخت، سنگین و طاقت فرسا برای طرفین نبرد بود و مسئولین جنگ، در این عملیات بدنبال فتح بصره بعنوان یکی از راههای پایان جنگ و استفاده از پتانسیل بسیار بالای شیعیان بصره بودند و به همین مقدار و شاید بیشتر هم برای رژیم بعثی صدام اهمیت داشت و لذا کربلای 5 را می شود سخت ترین عملیاتها دانست، زیرا به قول بچه های جبهه و جنگ پیشروی در منطقه عملیاتی شلمچه سانتیمتری بود و برای هر متر آن شهیدی و جانبازی را تقدیم کرده ایم.

زیاد از موضوع حاج رجب عزیز فاصله نگیرم و به اصل آن بپردازم. در یکی از روزهای عملیات کربلای 5 که در مقر تاکتیکی(نزدیکترین مکان به خط مقدم برای ادامه عملیات) لشکر 17 علی ابن ابیطالب بودم و در بین عزیزانی از شهرستان اراک حضور داشتم و پس از صرف نهار، در یکی از سنگرهایی که مسقف نبود، مشغوال استراحت و گوش دادن به خبرهای رادیو بودیم، که ناگهان هواپیماهای رژیم صدام در بالای سرمان حاضر شدند و با توجه به موقعیت مقر و حجم نیروهایی که در آن مقر برای انجام ادامه عملیات حضور داشتند، بمبهای خوشه ای خود را رها کردند و من که هنوز نخوابیده بودم و نظاره گر بمبها هواپیما بودم، فریاد زدم که از سنگر روباز به سنگرهای مسقف برسیم، لکن بعضی از دوستان رزمنده که در خواب بودند، موفق نشدند، خود را به موقع به سنگرهای مسقف برسانند و دو عدد از بمبهای خوشه ای در همان سنگر فرود آمده و منجر به شهادت دو نفر از دوستان شد و یک نفر هم مجروح گردید.

حقیر بلافاصله فرد مجروح را به درمانگاه صحرائی که در فاصله 300متری مان قرار داشت رساندم و در همین اثنا، فرد مجروحی را که به تازه گی به درمانگاه آورده بودند ملاحظه نمودم که ترکش فک، بینی و دندان هایش را کاملاً از بین برده بود و زبان کوچکی که در انتهای دهانش وجود داشت، به راحتی دیده می شد. پزشگان و پرستاران، با ایثار و اخلاص تمام که از خصوصیات دوران جبهه و جنگ بود، مشغول جلوگیری از خون ریزی شدیدی بودند که از محل اصابت ترکش فوران داشت و برای سلامت و زنده ماندن فرد مجروح تلاش می نمودند.

من در تعجب و حیرت، به فکر فرو رفته بودم که آیا چنین مجروحی؛ با این شدت زخم، که فک پائین، بینی، دندانها و شاید زبانش را هم از دست داده، امکان زنده ماندن وجود دارد؟! وقتی حاج رجب عزیز را در آغوش ولی امر مسلمین امام خامنه ای مشاهده کردم، با حود گفتم آنچه خدا بخواهد، همان می شود و شاید حاج رجب محمدزاده، همان عزیز مجروحی باشد، که در آن روز در عملیات غرور آفرین کربلا 5 دیدم و خود هم پس از چند روز در خط مقدم نبرد، به غیر از سر و دست راستم، بقیه اعضاء بدنم مورد ترکشهای متعدد قرارگرفت.

کاش از نزدیک حاج رجب عزیز را می دیدم و همچون رهبر فرزانه ی خود، او را در آغوش می گرفتم، زیرا بوسیدن جای ترکشهای حاج رجب توفیقی است که باید بدست آورد و رهبر عزیز انقلاب چقدر زیبا فرزندان خود را مورد تکریم قرار می دهند.

والسلام 

بنام خدا و برای خدا

-باالاخره آرمان شیخ حسن روحانی یا همان حسن فریدون، اگر سانتریفیوژ نیست، پس چیست؟!

-اگر هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم، پس با سخنان و کلمات امام و رهبری در خصوص هنر و هنرمند ارزشی چه باید کرد؟!

-اگر قدرتهای بزرگ بر اساس سخنان آقای روحانی در برابر ملت ایران زانو زده اند، پس چرا شیخ حسن با داشتن کلید جادوئی، آمریکا را کدخدای ده می داند و می گوید، بستن با کدخدا راحت تر است؟!

-اگر بر اساس نظر رئیس جمهور؛ کاسه تحریمها ترک برداشته و هیچ بندزنی نمی تواند آن را بند بزند، پس چرا مشکلات اقتصادی تولیدکننده و مصرف کننده هر روز بیشتر می شود؟!

-اگر تورم با معجره کلید حاج حسن پائین آمده پس چرا حقوق کمتر از 1500000تومان را کارشناسان برای زندگی معمولی در سال 94 کافی نمی دانند؟!

-اگر مجلس سنا آمریکا، ایران را تهدید به تحریم جدید نکرده است، پس چرا توافق دو مرحله ای را با تمدید چند ساعته مذاکرات هسته ای بر خلاف نظر رهبری پذیرا شدید؟!

-اگر دولت روحانی اقتصاد مقاومتی را در حوزه عمل قبول دارد و بدنبال عملیاتی کردن آن می باشد، پس چرا شگوفائی اقتصاد کشور را از آمریکا طلب می کند؟!

-اگر اقتصاد کشور از رکود خارج شده و رشد اقتصادی کشور از منفی 4 درصد به 2 درصد رسیده است، پس چرا تحولی در زندگی مردم و تولیدکنندگان رؤیت نمی شود؟!

-اگر مسکن مهر یک اقدام مزخرفی از سوی دولت سابق، بر اساس سخن وزیر مسکن، راه و شهرسازی بوده است، پس چرا شما در فعال کردن مسکن اجتماعی، ناتوان و لرزانید؟!

-اگر خزانه کشور خالی بوده و دولت اعتدال هم نتوانسته پولهای بلوکه شده کشور را پس بگیرد، پس چگونه کشور را به مدت 21 ماه اداره کرده اید؟!

اگر ماهواره(دجالواره) بر روی جوانان این مرز و بوم اثر مخرب نداشته، پس این فساد و طلاقی که بنیان خانواده را متزلزل نموده، از کجا وارد کشور شده و اثرش از چیست؟!

-اگر ما در زمان دفاع مقدس تحریم بوده ایم که اینگونه بود، پس چگونه با تحریم گسترده دنیا که کشور چین هم جزء آنها بوده است، 8 سال در مقابل 47 کشور دنیا، بصورت مستقیم و غیر مستقیم جنگیدیم و سربازان 19 کشور جهان را به اسارت خود درآوردیم و اجازه ندادیم یک وجب از خاک کشورمان به تصرف دشمن درآید؟! پس چرا امروز در شرایط غیر جنگی چشم دولت برای حل مشکلات اقتصادی کشور بدستان چدنی آمریکا دوخته شده است؟!

اگر ...........؟!

والسلام

بنام خدا و برای خدا

آقای حمید بعیدی نژاد عضو تیم مذاکره کننده ایرانی در روز چهار شنبه خبری را بازگو نمود، که حکایت از دو مرحله ای شدن توافقنامه هسته ای را می رساند، ایشان گفت: «توافقی که امضا می شود، "توافق سیاسی" است/ تدوین متن نهایی مذاکرات بعد از این دور از مذاکرات آغاز می شود.»

احتمالاً آقای دکتر ظریف، پس از خروج از اطاق عمل مذاکرات هسته ای و مشاهده چشم انتظارانی که بیمار آنها به خاطر ترس و خود خواهی  دولت اعتدال به ویروس غیر قابل درمان مذاکره آلوده گردیده، می گوید، متأسفم ما همه تلاشمان را کردیم ولی داروی درمان بدست کدخدا بود و ما هم محتاج او، ولی هرچه تقدیمش کردیم اثری نداشت و به غیر تأسف و شرمندگی چیز دیگری ندارم...!  

آخرالامر توطئه دو مرحله ای شدن مذاکرات هسته ای با تفکر اعتدال دولت یازدهم که در ورای آن افراط و خوش بینی به کدخدا(آمریکا) موج می زند و بر اساس تهدید و خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی، این شجره خبیثه به بار نشست و آنچه مقام معظم رهبری بعنوان خطوط قرمز تعیین و عبور از آن را نهی فرموده بودند، در پایان مذاکرات لوزان سوئیس به عنوان یک توافق سیاسی منتشر می شود.

اینان آنچه را که مدتی قبل سخنگوی وزارت خارجه خانم افخم گفتند؛ که توافقات هسته ای در دو مرحله انجام می شود، بخش اول، که تفاهم سیاسی و بخش دوم، توافق نهائی است. هر چند سخنگو بعد از گذشت چند ساعت توافق دو مرحله ای را پس گرفت و گفت ملزم به طی کردن توافق یک مرحله ای بر اساس نظر مقام معظم رهبری هستیم! آیا واقعاً هستند؟!

اگر بخواهیم منشاء این نظر سخنگو را در خصوص دو مرحله ای بودن توافق هسته ی را دریابیم، قطعاً منشأ و محل تهیه و تنظیم آن، همانند توافق اولیه، به سازمان جاسوسی و مراکز تدوین استراتژی آمریکا خواهیم رسید!

وقتی افق مذاکرات هسته ای را از سال 1382 نگاه می کنیم - فارغ از اینکه حاصل توافق هسته ای در مقطع پیچ بزرگ تاریخی چه خواهد بود- بیشتر از همیشه به قدرت نرم و سخت نظام اسلامی در منطقه و جهان پی می بریم، که چکونه قدرتهای بزرگ صنعتی و هسته ای جهان، بیش از 12 سال وزرای خارجه اشان، که قبل از انقلاب حاضر نبودند با پادشاه ایران ملاقات نمایند، امروز ساعتهای متمادی رو در روی مقامات همتراز ایران اسلامی، آنهم بصورت مؤدبانه می نشینند و مذاکره می کنند و لذا، مسئولین اجرائی کشور، علی رغم حضور روشنفکران غرب زده در بدنه دولت اعتدال، قدرت نرم و سخت نظام اسلامی را به بهای اندک نفروشند و عزت و ارزش امروز انقلاب را که بهائی سنگینی برای آن پرداخته ایم، که همان خون جوشان شهداء گرانقدرمان می باشد، حفاظت نمایند و گر نه در پیشگاه الهی، به عذاب دردناک دچار و نزد ملت و رهبری شرمسار و خجل خواهند شد!

والسلام   

بنام خدا و برای خدا

حضرت امام خمینی (ره) تعبیر جالبی در باره سردمداران آمریکائی دارند و می فرمایند: «آمریکا شیطان بزرگ است» و امام این جمله را بر اساس سرشت آمریکا و اقدامات عملی شیطان بزرگ فرموده بودند و به این نظر اعتقاد راسخ داشتند و در سالهای پایانی عمر شریف خود، بارها به مسئولین و اقشار مختلف مردم، تقابل اسلام ناب محمدی(ص) با اسلام آمریکائی را تذکر دادند.

وقتی امام(ره) اعتقادشان بر این است که آمریکا شیطان بزرگ است، حال اگر آقای روحانی رئیس جمهور بازی بْرد – بْرد را با شیطان مطرح نماید و در تبلیغات انتخاباتی خود، شیطان(آمریکا) را کدخدا معرفی نماید!، آیا می شود با شیطان کنار آمد و از خواست که هر دو در بازی، برنده میدان باشیم؟! آیا حضرات معصومین(ع) و علماء و بزرگان اسلام در جهت تهذیب نفس و رسیدن به درجات کمال در مبارزه با شیطان درون و بیرون، بازی بْرد – بْرد را مطرح نموده اند؟! آنچه که در سیره بزرگان دین و استقلال طلبان اسلام و جهان در مذاکره با شیطان دیده می شود، غلبه جنود حق بر جنود شیطان است!

در کجای تفکر انقلاب اسلامی طرح بازی بْرد - بْرد با شیطان مطرح شده است؟! آمریکا در یک قرن اخیر و بعد از پایان جنگ جهانی دوم و کودتای 28 مرداد 32 در کدام معامله سیاسی با ایرن، طرح بازی مسخره بْرد – بْرد را رعایت کرده است؟! اساس انقلاب اسلامی در راستای باخت شیطان بنا گردیده، نه بازی برد - برد!. اصلاً استفاده از اصطلاح قماربازها در قمارخانه ها برای رئیس جمهوری در تراز رئیس دولت نظام اسلامی ایران زشت و ناپسند و وسوسه انگیز است.

 متأىسفانه دولت اعتدال با استفاده از همین اصطلاحات وسوسه انگیز قماربازها، زمینه ی طمع شیطان را در 21 ماه گذشته علیه انقلاب اسلامی بصورت چشمگیری افزایش داده است و گر نه شیطان بزرگ، در زمان دولت سابق حاضر بود، با50 درصد امتیازهای داده شده از سوی دولت یازدهم، توافقنامه هسته ای را امضاء و تحریمها را لغو نماید.    

شهید سید مرتضی آوینی چقدر زیبا صفت شیطان بازگو نموده است. سید شهیدان اهل قلم می نویسند: «شیطان حکومت خویش را بر ضعف‌ها و ترس‌ها و عادات ما بنا کرده است و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفه‌اللهی جبران کنی، دیگر شیطان را بر تو تسلطی نیست.»

این وجیزه را با چند سخن عبرت انگیز در خصوص شناخت دشمن و شیطان بزرگ را بر اساس نظر ژرف حضرت امام خمینی(ره) به پایان می رسانم زیرا امام به زیبای تمام آمریکا را ترسیم می کرد و می فرمود:1-«ما آن قدر صدمه که از آمریکا دیدیم از هیچ کس ندیدیم.»2- «آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستعضف جهان است.»3-«همه گرفتاری که ما داریم از دست آمریکا داریم.» 4-«تمام گرفتاری ما از این آمریکا است.» 5-«آنهایی که خواب آمریکا را می بینند خدا بیدارشان کند.» 6-«روابط ما با آمریکا روابط یک مظلوم با ظالم است، روابط یک غارت شده با غارتگر است.» 7-«هر چه فریاد دارید سرآمریکا بکشید.»

والسلام 

بنام خدا و برای خدا

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ #

و من نفس خود را تبرئه نمى‏کنم چرا که نفس قطعا به بدى امر مى‏کند مگر کسى را که خدا رحم کند زیرا پروردگار من آمرزنده مهربان است ( سوره یوسف 53)  

در پی درگذشت همسر آیت الله جنتی دبیر شورای نگهبان قانون اساسی، جناب هاشمی رفسنجانی، پیام تسلیتی را خطاب به آیت الله مظاهری مدیر حوزه علمیه اصفهان صادر کرد و نوشت: «درگذشت بانوی مؤمنه مرحومه شادروان سرکار خانم صدیقه مظاهری را به آیت الله مظاهری و خاندان محترم جنتی و کلیه بازماندگان و بستگان آن مرحومه تسلیت می گویم.»

حاج آقا رفسنجانی، که به خاطر کهولت سن، حضور خاندانش در فتنه سال 88 و اقدامات بعدی ایشان در تحکیم و ادامه فتنه، موجب گردید که صلاحیتش برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مورد تائید قرار نگیرد و اخیراً هم در بدست گرفتن ریاست مجلس خبرکان رهبری ناکام ماند، در اقدامی حیرت انگیز، پیام تسلیت خود را در خصوص فوت همسر آیت الله جنتی، به آیت الله مظاهری که هیچگونه ارتباط فامیلی با مرحومه خانم صدیقه مظاهری نداشته ارسال می نماید و حتی به خاطر بغض و کینه افراطی نسبت به آیت الله جنتی، از ارسال پیام تسلیت به علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که خود را مرید، غلام و خاک پای آقای رفسنجانی می داند، خودداری می کند و این همه بغض و کینه، صرفاً به خاطر رد صلاحیت حاج آقا در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 می باشد.

آیا این همه نفسانیت، آن هم به خاطر دنیا، از کسی که خود را استوانه نظام می داند و لباس روحانیت بر تن دارد و مردم را، که دیگر حاضر نیستند به او اقتدا نمایند، در جایگاه امام جمعه تهران موعظه می نموده، قابل اعتماد است؟!

البته آقای رفسنجانی پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 که مورد تائید مردم قرار نگرفت، ثابت نموده که دیگر حکم استوانه نظام را نداشته، زیرا بعضی از فرزندان و مریدانش، موریانه وار این استوانه را جویده اند و آنچه امروز از این استوانه به چشم می خورد، حرکت در راستای گسترش و تحکیم منافع و مبانی غربی و روشنفکری لیبرال در کشور است!

مفضل گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: رستگار به چه چیز شناخته شود؟ فرمودند: آنکه کردارش موافق گفتارش باشد، گواهی نجات او قطعی است و هر که کردارش موافق گفتارش نباشد، دین و ایمان او عاریتی است. (اصول کافی/ کتاب فضیلت دانش/ روایت 113)

والسلام  

بنام خدا و برای خدا

پیچ بزرگ تاریخ در حساسترین زمان خود قرار گرفته است و جبهه باطل در رویا رویی با جبهه حق، کمترین اصول و عرف شناخته شده بین المللی را رعایت نمی کند و برای شکستن خطوط دفاعی جبهه حق، از هیچ جنایت و خباثتی فروگذار نمی نماید.

امروز جبهه باطل در کنار مذاکرات هسته ای، تمام ایادی خود را در جبهه ی به گستردگی مرزهای لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و یمن، وارد میدان نبرد نموده و خود هم به اسم ائتلاف مبارزه با داعش، عمق جبهه حق را نشانه می رود و در گرما گرم نبرد تکریت، برای نجات جنایتکاران گروه تکفیری داعش، آنچنان عرصه را بر محور مقاومت و نیروهای مردمی تنگ می نماید، که نزدیک بود قصه تلخ جنگ صفین تکرار شود و عملیات نظامی را با شکست روبرو نماید و اگر تدبیر جریان مقاومت نبود و آمریکا از صحنه درگیرهای تکریت عقب رانده نمی شد، امکان آزادی تکریت فراهم نمی گشت و جبهه حق دچار تزلزل می شد، زیرا آمریکا بعنوان محور اصلی جبهه باطل، با نفاق پیچیده خود و به اسم مبارزه با داعش، بهترین نیروهای فداکار جبهه حق را، مورد هدف بمباران خود قرار می داد.

 در چند سال گذشته تمام سناریوهای جبهه باطل در برابر تدابیر حساب شده مرکز فرماندهی جبهه حق با شکست مواحه شده و لذا، این مقطع زمانی مهم که از سوی مقام معظم رهبری پیچ بزرگ تاریخی نام گرفته، اصحاب و انصار جبهه باطل را، که تا دیروز بصورت منافقانه پهلوی مجاهدان را می دریدند، امروز آنان را در یک جبهه واحد در مقابل جبهه حق می شود دید!

اگر در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی با حزب الله لبنان و جنگهای 22 روزه و 8 روزه و 51 روزه علیه مردم بی دفاع غزه، حضور مستقیم نوکران آمریکا و رژیم صهیونیستی(ترکیه، عربستان، قطر، امارات، اردن، مصر، کویت) دیده نمی شد، اما امروز هجوم ملخ وار کشورهای عضو جبهه باطل را بر علیه جبهه حق، در برخی از کشورهای عربی می شود مشاهده کرد. اگر تا دیروز اتحادیه عرب برای مبارزه با رژیم صهیونیستی شکل گرفته بود و دفاع از کشورهای عربی را مطرح می کرد، اما امروز دست پلید و خون آشام آنها را، در بی رحمانه ترین جنایات علیه مردم سوریه، عراق و یمن، که نوکری استکبار و رژیم صهیونیستس را برنتافته اند، می شود دید!

ما باید در این موقعیت حساس و پیچ بزرگ تاریخی، به رسالت انقلابی و عمارگونه خود عمل نمائیم و نسبت به تحرکات جریان نفاق(طلحه و زبیر و فرزندان ناخلف آن) حساس بوده و تحکیم همدلی و هم زبانی را بر اساس اصول و مبانی انقلاب و خط امام(ره) دنبال نمائیم و در جهت تقویت جبهه حق و محور مقاومت، از هیچ تلاشی فروگذار نکنیم، زیرا جریان نفاق در این موقعیت خطیر و دشوار به یاری جبهه باطل برخاسته و در راستای تضعیف پایه های اصلی نظام اسلامی، مباحثی همچون، شورای رهبری و پذیرش شروط استکبار در مذاکرات هسته ای را، در مصاحبه های زنجیره ای خود مطرح می نماید و قلم به مزدان و خبرنگاران اجاره ای هم در جهت نشر و چاپ آن مطالب فعالند!

امروز بصورت شفاف و روشن، هم افزائی جبهه باطل با جریان نفاق را، در درون کشور می شود دید و لذا افزایش و گسترش بصیرت، شرط ناکامی و نابودی جبهه کفر و نفاق خواهد بود. انشاءالله

والسلام

بنام خدا و برای خدا

در 3 آذر 92 رئیس جمهور کشورمان در نخستین گام توافق هسته ای، آن را یک پیروزی تلقی کرده و طی نامه ای به محضر رهبر معظم انقلاب، نگاشتند: «خدای بزرگ را سپاس می‌گویم که در نخستین ماه‌های شروع کار دولت تدبیر و امید، فرزندان انقلابی شما توانستند در مذاکراتی دشوار و پیچیده، حقانیت ملت ایران در فعالیت‌های هسته‌ای را در صحنه بین‌المللی اثبات کنند و گام نخست را به گونه‌ای پیش برند که حقوق هسته‌ای و حق غنی‌سازی ملت ایران مورد اذعان قدرتهای جهانی -که سالها سعی بر انکار آن داشتند- قرار گیرد و راه برای گام‌های بلند بعدی در حراست از پیشرفت‌های فنی و اقتصادی کشور گشوده شود.»

علی رغم اعلام ترک برداشتن کاسه تحریمها، از سوی رئیس جمهور و گذشت 16 ماه از توافق اولیه و نامه به رهبر انقلاب، هیچ افق روشنی مبنی بر گشوده شدن پیشرفت های فنی و اقتصادی دیده نمی شود و آقای روحانی در گفتگوی تلفنی خود در 8 فروردین 94 با صدراعظم آلمان می گوید: «ایران انعطاف لازم (امتیازهای فراوان) را درمذاکرات به عمل آورده واکنون نوبت طرف مقابل است که قدمهای نهایی را بردارد.»

وقتی آقای روحانی ادعا می نمایند؛ " دنیا در برابر ملت ایران زانو زده " و کاسه تحریمها ترک برداشته، پس؛ گشوده شدن پیشرفت های فنی و اقتصادی، در کجای کشور اتفاق افتاده که دیده نمی شود؟! و یا اصلاً دیدنی نیست؟! و اگر ما امتیازهای فراوانی در مقابل دریافت هیچ! به طرفهای غربی داده ایم و اسم آن را انعطاف می گذارند!

متأسفانه دولت اعتدال برای فرار از پاسخگوئی و جهت اغفال مردم، جای بعضی از کلمات را عوض می کند تا شنونده، متوجه عمق معنی آن نشود، مثلاً بجای کلمه "گرانی" از "شیب ملایم" استفاده می نماید و وقتی "امتیاز" زیادی به آمریکا در مذاکرات هسته ای می دهد، از کلمه "انعطاف" بهره می گیرد.

البته رهبر معظم انقلاب در 19 بهمن 93 بخشی از امتیازهایی که در توافقنامه ژنو به آمریکا داده ایم، نام بردند، که اهم آن عبارت است از :« طرف ایرانی، برخی از کارهایی که می توانست او را به توافق نزدیک کند انجام داده است. کارهای متعدّدی را انجام داده، گسترش و توسعه‌ی ماشین‌های غنی‌سازی را متوقّف کرده، خب این را لازم دانستند که یک برهه‌ای متوقّف کنند؛ تولید اورانیوم بیست درصد را متوقّف کردند، اقتضای مذاکره این بود که متوقّف بکنند؛ کارخانه‌ی اراک را که یکی از کارهای بسیار بزرگ و مهمّ فنّاوری و یک هنر بزرگ فنّاوری است، فعلا متوقّف کرده‌اند؛ فردو را که یکی از برترین ابتکارهایی است که نیروهای ما و عناصر داخلی ما آن را برای امنیت دستگاه‌های سانتریفیوژ ما توانستند تأمین بکنند و تضمین بکنند، فعلا متوقّف کرده‌اند.»

اگر امتیازهای فوق را که دولت، حداقل تعطیلی 10 ساله آن را پذیرفته است، اسم آن را انعطاف بگذاریم و برای ملت هم، با اسم محرمانه بودن، توضیح داده نشود، آیا دولت می تواند ادعا نماید، که با ملت و رأی دهندگان به خود، همدل و هم زبان می باشد؟! پس دولت، در سال "همدلی و هم زبانی"، با ملت صادق باشد، تا اگر از نتیجه توافقنامه هسته ای، نان و آبی بدست ملت نرسید، رئیس دولت، که خود را شرمنده مردم نمی داند! شرمنده نگردد!!!!! آیا رئیس جمهور نامه تبریک دیگری برای موفقیت در توافقنامه جامع هسته ای به امام خامنه ای خواهد نوشت؟

والسلام

بنام خدا و برای خدا

در حالی که مذاکرات هسته ای در لوزان سوئیس، با جدیت تمام در حال برگزاری است و خبرها، حاکی از توافق احتمالی می باشد، مجلس سنای آمریکا، بر اساس استراتژی "کلت و ماشه"، اقدام به تصویب اصلاحیه ای با 100 رای موافق و بدون رای مخالف در سنا نمود، که بر اساس آن، «صندوقی برای پوشش هزینه های برقراری مجدد تحریم ها علیه ایران در صورت نقض شروط توافق ژنو یا توافق احتمالی آینده، تاسیس خواهد شد.»

مسئولین آمریکا، که از سوی امام بزرگوارمان بدرستی شیطان بزرگ لقب گرفته اند، برای نابود کردن تأسیسات هسته ای کشورمان، از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند و استراتژی های متعددی را برای براندازی نظام اسلامی ایران، عملیاتی نموده، هر چند، که در توطئه های خود، موفقیتی بدست نیاورده و زحمت ما را زیاد کرده اند. در این راستا، گاهی استراتژی پلیس خوب و بد را بازی کرده، گاهی استراتژی چماق و هویچ را آزمایش نموده، مقطعی استراتژی پخت قورباغه را به میدان آورده و در این دور مذاکرات هم، استراتژی کلت و ماشه را، در برابر ایران قرار داده اند.

بر اساس استراتژی کلت و ماشه، کشور هدف را مورد تهدید قرار می دهند، که کلت روی شقیقه ات قرار گرفته، پس چیزی را که می خواهیم قبول کن، در غیر این صورت به سرت شلیک خواهیم کرد! و گاهی کشور قدرتمندی مثل ایران را نمی توانند با یک استراتژی از میدان خارج نمایند و لذا فشارها را با اجراء چند استراتژی بصورت هم زمان عملیاتی می نمایند، تا مسئولین کشورمان در بهت و حیرت قرار گیرند و نتوانند در وقت لازم، تصمیم لازم را اتخاذ نمایند و تصمیم مجلس سنا آمریکا و حمله عربستان سعودی به همراه کشورهای مرتجع عرب و برخی از کشورهای دیگر به مردم بی دفاع یمن، اجراء استراتژی جندگانه را، اثبات می نماید.   

در زمانی که مذاکرات هسته ای به ایستگاه پایانی خود نزدیک می شود، اقدام هم زمان مجلس سنای آمریکا و هجوم ملخ وار، کشور تروریست پرور عربستان و برخی کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی به کشور یمن، چند استراتژی همزمان محسوب می گردد، که این اوج ترس و وحشت آنان از انقلاب اسلامی ایران می باشد، زیرا رژیم صهیونیستی و پادشاهی عربستان، وقتی می بینند، که چگونه ابرقدرتی همچون آمریکا، پذیرفته است با ملت بزرگ ایران، بعنوان قدرت برتر منطقه، فقط در بحث مسائل هسته ای مذاکره نماید، خشم و عصبانیت خود را، با تمام ضعفی که دارند، با بمب و موشک بر سر مردم مسلمان یمن می ریزند، تا انتقام شکستهای پی در پی خود را، در برابر محور مقاومت در سوریه، عراق، لبنان و غزه جبران نمایند!

اهل بصیرت، به خوبی می دانند، که امروز کشور قدرتمند ایران، توانسته است، در برابر فلج کننده ترین تحریمهای آمریکا و غرب بایستد و با تدبیر خود، هژمونی و هیمنه آمریکا و غرب را بشکند و در ظالمانه ترین جنگهای رژیم صهیونیستی علیه مردم لبنان و غزه، یاریگر مظلومین باشد و رمز موفقیت ایران، در فرماندهی محور مقاومت، حضور در قلبها است، که جریان عبری، عربی و غربی آن را درک نمی کنند.

والسلام

بنام خدا و برای خدا

اگر با نگاه عبرت آموز به نامگذاری سالهای دهه 70 تا 94 از سوی مقام معظم رهبری داشته باشیم، درمی یابیم، که رمز و رازی عمیق در نامگذاری سالها وجود دارد و لذا باید اعتراف نمود، که مسئولین امر، به تکلیف انقلابی خود عمل نکرده و غفلتاً و یا عامداً، پیامهای فرمانده کل قوا را از قرارگاه فرماندهی، به خطوط مقدم، به درستی ابلاغ نکردند و این غفلت و عمل نابخشودنی مسئولین به خاطر آلوده شدن به زندگی اشرافی و لیبرال غربی بود، که فاصله آنان با مردم، روز به روز بیشتر شد!.

کاربران عزیز و گرامی؛ به عناوین سالهای متعدد توجه فرمائید و سپس در خواهید یافت، اگر به این شعارها از سوی دولت در وحله اول و سپس از سوی مردم، بدرستی عمل می شد، امروز با حجم بالای مشکلات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی روبرو نبودیم و برای رضایت کدخدا مجبور نمی شدیم، عزت و اقتدار ملی را برای رفع مشکلات اقتصادی خود ساخته، در مذاکرات هسته ای به مسلخ ببریم و آنگاه، دولت اعتدال، اسم آن را تدبیر بگذارد!

رهبر معظم انقلاب برای این سالها این اسامی را برگزیدند؛ سال 72 «عدالت اجتماعی» سال 73«وجدان کار و انضباط اجتماعی» سال 74  «انضباط اقتصادی و مالی» سالهای 75 و 76 بحث «مبارزه با اسراف و زیاده‌روی» سال 77 «صرفه‌جویی» سال 78 «سال امام خمینی» (رحمةاللَّه‌علیه) سال 79«امام امیرالمؤمنین، علی ابن‌ابیطالب علیه‌السّلام» سال 80 «اقتدار ملی» سال 81 « عزّت و افتخار حسینی» سال 82 «نهضت خدمت‌‌رسانی به مردم» سال 83 «پاسخگویی» سال 84 «همبستگی ملی و مشارکت عمومی» سال 85 «پیامبر اعظم(ص)» سال 86 «اتحاد ملی و انسجام اسلامی»سال 87 «نوآوری و شکوفایی» سال 88 « اصلاح الگوی مصرف» سال 89 «همت مضاعف و کار مضاعف» سال 90 «جهاد اقتصادی» سال 91 «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی» سال 92 «حماسه‌ی سیاسی و حماسه‌ی اقتصادی»سال 93 «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی» سال 94 «دولت و ملّت، همدلی و هم‌زبانی».

در همین سالها بود، که عده ای از مسئولین، بدون توجه به فرمانهای مقام معظم رهبری و با سوَاستفاده از موقعیت شغلی، زندگی اشرافیگری را برای خود و خانواده رقم زدند و در ورای اشرافی زیستن، جریان آقازاده های متخلف، در امور اقتصادی، سیاسی و امنیتی و گاهاً جاسوسی شکل گرفت و در فتنه سال 88 ، نظام اسلامی با شورش و آشوب همین شبکه اشرافی و آقازاده های متخلف، به مدت 8 ماه روبرو گردید، که اهداف استکبار را دنبال می کردند!

آیا نباید عبرت گرفت؟! اگر وزیری در دولت آقای روحانی حضور داشته باشد، که هست! و در نزد نمایندگان مجلس شورای اسلامی اعتراف نماید؛ که ثروتش بیش از 1300 میلیارد تومان است و در 18 شرکت مهم، در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی در حال حاضر رئیس هیئت مدیره و عضو هیئت مدیره باشد! آیا نباید تعجب کرد؟! با وجود مسئولینی، که ثروت قارونی دارند، آیا امکان ارسال و ابلاغ پیام فرمانده کل قوا، از سوی آنان، به خطوط مقدم جبهه وجود دارد؟! و همین قشر از مسئولین، امروز اعتقاد دارند؛ هم باید چرخ سانتریفیوژها بچرخد و هم چرخ زندگی مردم! و چون اعتقاد به امام و اهداف بلند انقلاب ندارند، نه تنها، توان چرخاندن زندگی مردم را نداشتند! بلکه چرخ سانتریفیوژها را هم از کار انداختند، و 21 ماه است که برای مذاکره و رضایت کدخدا(آمریکا)، برای چرخیدن هر دو تلاش می کنند که تاکنون، بی نتیجه بوده است.

والسلام     

نام خدا و برای خدا

دولت اعتدال بعد از گذشت 21 ماه از فعالیت خود، همچنان مردم و اقتصاد کشور را، معطل توافق احتمالی هسته ای، با نگاه به دستان کدخدا(آمریکا) نگه داشته است و در این مسیر 21 ماهه، بر اساس نظر سنجی یکی از مراکز معتبر کشور، آقای روحانی رئیس جمهور بخش قابل توجهی از رأی شکننده تقریباً51 درصدی خود را از دست داده است و لذا رهبر بصیر و فرزانه نظام اسلامی با نگاه ژرف و دقیق  خود، سال 94 را سال "دولت و ملت ، همدلی و هم زبانی" نام گزاری کردند و در سخنان به یاد ماندنی خود، در حرم امام رئوف حضرت رضا(ع) راهکار عملیاتی آن را به دولت و ملت ارائه نمودند، که دولت از برخورد تند و اهانت نسبت به منتقدین خودداری نماید و از آن طرف، منتقدین هم با معیار قرار دادن اصل همدلی و هم زبانی، رعایت انصاف را بر اساس مصالح نظام اسلامی با دولت داشته باشند.

با توجه به اینکه کشورهای غربی به رهبری آمریکا فشارهای زیادی به تیم هسته ای کشورمان جهت دریافت امتیاز وارد می کردند و امتیازهای زیادی هم داده شد، انتظار این بود که سال جدید سال دفاع از استقلال و عزت ملی نام گذاری شود، اما رهبر معظم و حکیم انقلاب، سال "دولت و ملت، همدلی و همزبانی" را برگزیدند، تا همچنان رویه حمایت از دولتها حفظ شود و دولت هم بتواند با قدرت تمام، کاری را که آغاز نموده و کشور را 21 ماه معطل نگه داشته، به سرانجام برساند.  

دولت اعتدال علی رغم پروپاگانداسازی و شعارهای بی عمل، به دو علت با عدم مقبولیت مردمی در سال 94 مواجه خواهد شد، اولاً اگر مذاکرات هسته ای به توافق نهائی منجر شود، با توجه به سرشت استکباری و شیطانی آمریکا، اتفاق قابل توجهی در زمینه اقتصادی و حل مشکلات مردم نخواهد افتاد و ثانیاً بخش دیگری از مردم به خاطر امتیازهای فراوانی که در توافق هسته ای به آمریکا داده شده و با تعطیلی تأسیسات هسته ای کشور، غرور و اقتدارملی تضعیف گردیده، نسبت به عملکرد دولت معترض خواهند بودو لذا امام خامنه ای با ابتکار بی مثال خود، در یک اقدام پیش گیرانه، شعار سال 94 را "دولت و ملت ، همدلی و هم زبانی" نام نهادند و پس از دعوت دولت و مردم، خود در اولین قدم عملی به مجلس ترحیم مادر رئیس جمهور شتافتند و برگ زرین و روشنی در جلوی پای همه نخبگان سیاسی، اجتماعی و آحاد دولت و مردم قرار دادند.

آیا دولت قدردان اوج ایثار، همدلی و هم زبانی رهبر عزیز انقلاب، بصورت عملی خواهند بود؟ و یا همچنان خود را در شعار پیرو، و در عمل مسیر دیگری را خواهند رفت؟! و آیا مردم قدر رهبری خویش را خواهند دانست و به طریق رهبری، خواهند رفت؟ شاهکار بزرگ دولت و ملت در عرصه انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی با ایجاد همدلی و هم زبانی در اسفند سال 94 خواهد بود. آیا دولت و ملت با دیدن اوج همدلی و هم زبانی رهبری، در این امتحان بزرگ، موفق به اخذ نمره قبولی می شوند؟

والسلام