هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 94 اردیبهشت 12 , ساعت 11:59 عصر

بنام خدا و برای خدا

آقای حسن روحانی: "پلیس موظف به اجرای اسلام نیست"

معمولا مردم از آقای حسن روحانی در کسوت لباس مقدس روحانیت که عهده دار مقام ریاست جمهوری شده، انتظار سخنانی بر خلاف اصول و مبانی اسلام و انقلاب ندارند! و لذا پس از بیان جملات فوق توسط رئیس جمهور،‌ملت بدنبال خواستگاه این مدل سخنانند تا به رمز و راز اینگونه سخن گفتن پی ببرند! که چرا در سال همدلی و هم زبانی تلاش می نمایند بین بخشهای مختلف نظام اسلامی با مردم تعارض بوجود بیاورند؟ و چرا سخنانی بر خلاف ارزشهای اسلام و انقلاب گفته می شود؟!ااا

با توجه به اینکه آقای رفسنجانی احاطه کاملی به دولت یازدهم و اکثر وزارتخانه های مهم در اختیار حزب کارگزاران سازندگی دارند، می شود نتیجه گرفت که رئیس جمهور مجبور به طرح مباحث انحرافی و بر خلاف دین و قانون اساسی است؛ زیرا، اصول و مبانی حزب کارگزاران سازندگی بر خلاف مبانی دین و انقلاب اسلامی است، آنجا که سخنگوی آن یعنی آقای مرعشی می گوید؛ "حزب کارگزاران لیبرال‌، دموکرات و مسلمان است."

فردگرایی و دولت حداقلی و نقش محدود دین و آزادی‌های مذهبی و کم کردن اختیارات حاکمیت، از جمله ویژگی‌های لیبرالیسم است که توسط حزب کارگزاران پذیرفته شده و اقدامات دولت را در این راستا کنترل می نماید. حزب کارگزاران هیچ رابطه ای با مبانی فکری امام و جریان اسلامی ندارد و کارکرد آن بیشتر با جریان لیبرالیستی و اصلاح‌طلبی هماهنگی دارد.

وقتی آقای رئیس جمهور، پاسداری از مذهب رسمی کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت را بر خلاف اصل 121 قانون اساسی و سوگند خود در برابر قرآن از وظایف دولت خود نمی داند و می گوید: «دین را نباید دست دولت بدهیم، دین دست علما، مراجع، فرهیختگان و دلسوزان است و آنان باید دین را تبلیغ کنند.»

اگر پلیس در پارکها و بوستانهای کشور شاهد باشد، که اراذل و اوباش شراب می نوشند و دختر پسر نامحرم در آغوش همدیگر در خیابان بر خلاف احکام دین عمل می کنند و عداه ای در خیابانها عربده می کشند و روزه خواری می کنند، در این حالت، آیا پلیس موظف به اجراء اسلام است؟! آیا پلیس بر خلاف نظر رئیس جمهور مرتکب خلاف نگردیده است؟! اگر پلیس در راستای وظایف قانونی و شرعی در جلوی متخلفین بایستد، باعث نخواهد شد که طرفداران رئیس جمهور با لباس و چهره مبتذل در شیراز به استقبال آقای روحانی نیایند! آیا این تصویر گویا نیست؟!

با بررسی سخنان آقای روحانی که با احکام دین و مبانی انقلاب مغایرت دارد، درمی یابیم که اینگونه نظرات در دین مبین اسلام فاقد جایگاه است و طرح چنین سخنانی اهدافی همچون؛ جذب آراء قشر اشرافی و کسانی که ارزشهای دینی و انقلابی را نمی پسندند، می باشد والا در لباس روحانیت و نان امام زمان را خوردن و سخن بر خلاف اعتقادات دینی گفتن، زیبنده آقای روحانی و امثال ایشان نیست! و تنها در مکتب لیبرالیسم است، که چنین نظراتی مطرح می شود!

 گاهی وقت ها نباید بعضی حرف ها را زد.. باید بعضی حرف ها را خورد.. و "دل" چه می کشد بین این زد و خوردها... 

یا بقیه الله؛ ما بی سلیقه ایم تو حاجات ما بخواه /  ورنه گدا طلب آب و نان کند ...

والسلام 

 


جمعه 94 اردیبهشت 11 , ساعت 11:36 عصر

بنام خدا و برای خدا

شاید بعضی از دوستان و کاربران عزیز سئوال کنند که چرا در مورد برخی از اعضاء دولت اعتدال و بخصوص شخص رئیس جمهور محترم از لفظ جریان لیبرالیسم غربی استفاده می نمایم. برای پاسخ دقیق به این سئوال، باید به اصول و مبانی جریان لیبرالیسم غرب و کاربرد آن در سایر کشورها پرداخته شود و حتی امکان ارائه گزارشی از موفقیت و یا به بن بست رسیدن این جریان در حوزه های اقتصاد، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وجود دارد که در وقت لازم به توضیح و تشریح آن پرداخته خواهد شد.

لیبرالیسم (Liberalism ) در معنای لغوی به معنی آزادی خواهی می‌باشد و آزادی شخصی را مهم‌ترین هدف سیاسی خود می‌داند. ضمناً استفاده از کلمه لیبرال برای افراد و اشخاص به معنای پیرویش از مکتب لیبرالیسم است و به صورت کلی می توان گفت؛ لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصتها، از جمله گسترش آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن قدرت دولت‌ها، نقش قانون، تبادل آزاد ایده‌ها، اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط و یک سیستم شفاف دولتی تأکید می ورزد. تت

بطور خلاصه اصول اعتقادات لیبرالیسم بر گرفته از تفکر اومانیسم (Humanism) بوده که بدین شرح است: الف) انسان ذاتاً فاسد نیست ب) هدف زندگی، خود زندگی است نه زندگی در جهان آینده ج) انسان فقط با راهنمایی عقل و تجربه قادر است زندگی کاملاً خوبی در این دنیا داشته باشد.د) شرط نخستین و بنیادی زندگی خوب در این دنیا عبارت است از آزاد ساختن فکر مردم از بند جهل و خرافات و آزاد ساختن بدن از ظلم و ستم مقامات اجتماعی.

به صراحت می توان گفت که فجایع و حوادث ناگواری که در نیمة نخست قرن بیستم به ویژه دو جنگ جهانی اول و دوم رخ داد، برگرفته از همین دو مکتب بود که اصالت را به انسان و آزادی مطلق می داد، که حاصلش تنها در جنگ جهانی دوم بیش از 70 میلیون نفر کشته بود! حوزه آزادی لیبرالیسم آنقدر وسیع تعریف شده که آزادیهای دیگری همچون ازدواج هجنس بازان و مخالفت با دین در عرصه اجتماع را می توان به آن اضافه نمود و فجایعی که امروز در کشورهای مسلمان می بینیم، پیامدهای مکتب لیبرالیسم  است.

با این توضیح مختصر، حالا به برخی از اظهار نظرهای آقای حسن روحانی که بر خلاف دین و اصل 121 قانون اساسی است و با مکتب لیبرالیسم همخوانی دارد نظری می افکنیم و قضاوت را به عزیزان بازدید کننده می سپارم. ایشان در حوزه دین، فرهنگ و سیاست می گوید:

-"تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست"

-"آمریکا کدخدای ده است و با کدخدا بستن راحت تر است"

-"پلیس موظف به اجرای اسلام نیست"

 -"عده ای به نام آنکه در برابر ابرقدرتها بایستیم و مبارزه کنیم، جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند."

-"اینقدر در زندگی مردم مداخله نکنید، ولو به خاطر دلسوزی؛ بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمی‌توان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد."

-"دین را نباید دست دولت بدهیم دین دست علما، مراجع، فرهیختگان و دلسوزان است و آنان باید دین را تبلیغ کنند."

 -"بعدها غصه دیگری شروع شد که با ماهواره‌ها چه کنیم اگر خدای نکرده تلویزیون‌مان با دیش مخفی و آشکار، شبکه دیگری را بگیرد، در جوانان ایرانی چگونه ایرانیت و اسلامیت می‌ماند. آمدیم و در پشت بام‌ها و بالکن‌ها با آن مبارزه کردیم، اما تاثیری نداشت اما نه ایمان مردم پر زد و نه هویت مردم از دست رفت."

حالا سخنان رئیس جمهور را با اصل 121 قانون اساسی و سوگند رییس جمهور مقایسه کنید و سپس قضاوت فرمائید که رابطه این سخنان با لیبرالیسم تا کجاست. رییس جمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسه‏ ای که با حضور رییس قوه قضاییه و اعضای شورای نگهبان تشکیل می‏شود به ترتیب زیر سوگند یاد می‌کند و سوگندنامه را امضاء می‌نماید.

بسم‏ الله‏ الرحمن‏ الرحیم "من به عنوان رییس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد می‌کنم که پاسدار مذهب رسمیو نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسوولیتهایی که بر عهده‏ گرفته‏ام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالتسازم و از هر گونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم‏السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم."

والسلام

 


جمعه 94 اردیبهشت 11 , ساعت 11:4 صبح

بنام خدا و برای خدا

بلاخره معلوم شد که طبق گفته آقای حسن روحانی مردم و نخبگان جامعه حافظه اشان ضعیف شده! و تا کنون نمی دانستند که فکت شیت ایرانی قبل از فکت شیت آمریکائی منتشر گردیده است. ایشان حتی فراموش کردند که انتشار فکت شیت ایزانی بر اساس دستور امام خامنه ای به آقای ظریف بوده است و لذا حجت‌الاسلام روحانی در پایان سفرش به استان فارس در پاسخ به سؤالی پیرامون انتشار فکت‌شیت ایرانی گفت: «فکت‌شیت ایرانی قبل از آمریکا منتشر شد. شبی که تفاهم بین ایران و 1+5 انجام شد و بیانیه‌ای که در لوزان اعلام شد، یک ساعت قبل آن خبرگزاری‌ها فکت‌شیت ایرانی را منتشر کردند؛ ... نمی‌دانم برخی حافظه‌شان ضعیف شده است چرا که قبل از آمریکایی‌ها ما فکت شیت خود را اعلام کردیم.»

لل

ظاهراً دولت بنا ندارد همدلی و هم زبانی خود را در عمل نشان دهد و بر طبل جدائی با مردم می کوبد و بدلائلی هم حق به جانب رئیس جمهور است زیر کسی که "آمریکا را کدخدای ده می داند و هدفش هم بستن با کدخدا است"، انتظار مردم و حتی رهبری در خصوص انتشار فکت شیت ایرانی منطقی نیست، زیرا در تفکر روشنفکر لیبرال غربی، قبله آمال غرب است و نباید بر خلاف نظر غرب سخن راند و فکت شیت دیگری را به اسم ایران منتشر نمود!

به آقای روحانی باید گفت؛ که حافظه مردم کشورم بسیار قوی است و بصیرت لازم را دارند، امام وقتی می بینند که وزیر خارجه آمریکا می گوید: «اما من پای تک تک چیزهایی که گفته‌ام و علنی آن‌ها را اعلام کردم، می‌ایستم. توافق موقت را هم که نگاه کنید، می‌بینید آن‌ها(ایرانیها) تفسیر متفاوتی را مطرح کردند. اما وقتی پای اجرای توافق به میان آمد، آنچه که ما مطرح کرده بودیم، اجرا شده و پیش رفت.» پس مردم ایران با توجه به شناختی که از رئیس جمهور و بخشی از همکاران ایشان دارند دیگر از درخواست انتشار فکت شیت توسط نوکران و کارگزاران خود عبور کرده و باید سناریوی بعدی را نظاره گر باشند؛ آیا توافق جامع هسته ای بر اساس فکت شیت آمریکائی ها نوشته می شود یا فکت شیت ایرانی که هیچگاه از ترس کدخدا منتشر نگردیده است؟!

البته در خصوص اشاره رئیس جمهور مبنی بر "ضعیف بودن حافظه برخی" گفتنی های فراوانی است که در یک جمله به ایشان باید متذکر شد که عمارهای امام خامنه ای، به هر لیبرالی اجازه اهانت به رهبر خود را نمی دهند، زیرا با داشتن حافظه ی قوی خوب می دانند فرمان انتشار فکت شیت ایرانی دستور رهبر عزیزمان به آقای ظریف بوده است. حال اگر شما در عمل با کدخدا بسته اید و جرأت انتشار فکت شیت را ندارید، پس چرا حافظه اتان اینقدر ضعیف و لرزان است؟!

گویند: فردی رفته بود مسابقه 20 سوالی، به او گفتند جواب مسابقه خیار است ولی شما فوری جواب را نگو تا ماجرا لو نرود. پس از شروع مسابقه فرد شرکت کننده پرسید؛ راستی در جیب جا می‌گیرد؟ مجری مسابقه گفت؛ نه. شرکت کننده با تعجب گفت؛ عجب خیار گنده ایه؟!

والسلام  

 


جمعه 94 اردیبهشت 11 , ساعت 12:11 صبح

بنام خدا و برای خدا

قریب سی سال پیش عده ای از برترین بندگان صالح خدا، در مصاف با باطل و در یک معامله بزرگ و پر منفعت، فرصت را غنیمت دانسته و با سبقت از دیگران، با سرعت وصف ناپذیری ره صد ساله را یک شبه طی کردند و در نزد خدایشان "عند ربهم یرزقون" گردیدند، چه زیبا میهمانانی و چه بزرگ ضیافتی در محضر حق، امام و مقتدایشان در مقابل عظمت ره یافتگان وصال عشق فرمودند: «مسلّم خون شهیدان، انقلاب اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا می‌داند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت‌ مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود.» ( صحیفه امام جلد 21 - صفحه 93)لل

اما جا ماندگان از آن قافله عشق، که کامشان از پذیرش جام زهر آلود قطعنامه تلخ شده بود، باید خود را برای شناسائی جبهه های «جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد» مهیا می کردند، ولذا پس از رحلت مقتدایشان به فرمان خلف صالح او امام خامنه ای جمعی از آن خمینی باوران و دلدادگان عشق الهی که بی قرار یاران شهیدشان بودند همچنان «کمربندهای خود را محکم بستند» و عزم جنگیدن در جبهه جدید نمودند، جمعی به جهاد هسته ای پرداختند و غرور ملی و دینی را رقم زدند که بعضی از آنان آسمانی شدند. برخی هسته های مقاومت جهان را در برابر جبهه شیطانی استکبار سازماندهی کردند که جریان صهیونیستی جهان در برابر عظمت شان زانو زد.

در این جبهه گسترده که در مقطع فعلی امام خامنه ای آن را پیچ بزرگ تاریخ نام نهاده است، مشتاقان آن با شوق وصف ناپذیری به جهاد پرداخته و رزق شهادت را از خدا طلب می نمایند و گاهاً مخلصینی از آن جمع بی قرار و دل باخته، موفق به گشودن در باغ شهادت گردیده و خود را به جمع "عند ربهم یرزقون" رسانده و چه زیبا جایگاهی را برگزیدند.

اما غمگینانه باید گفت؛ که عده ای از جاماندگان عرصه شهادت در پیچ و خم زندگی به فراموشی سپرده شدند که مسئولین به سفاش امامشان عمل نگردند امامی که فرموده بود: «من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما(بسیجیان) غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.» عده ای دیگر از جاماندگان شهادت، مرعوب تبلیغات تجمل گرائی رئیس جمهور دولت سازندگی قرار گرفتند و آهنگ عافیت و زندگی اشرافی را برگزیدند و آنچنان غرق تعلقات دنیا شدند که بار امانت شهداء را به کلی فراموشی کردند و دیگر خود را سزاوار حضور در جبهه ترسیم شده از سوی خمینی کبیر ندانستند و هر چه دشمن فشار تهاجم خود را به جبهه خودی بیشتر می کرد این قشر از شهادت طلبان دیروز کمتر احساس تکلیف نمودند! ذلل

این جماعت انقدر غرق در زرق و برق دنیا شدند که دعای امام خود را به فراموشی سپردند امامی که فرمود: «خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزه‌اند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‌های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‌ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‌ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‌کنم.» (جلد 21 – صفحه93)

جامانده و محرومی که چند بار تا مرز شهادت رفت و لیکن امروز خود را شرمنده شهداء و امام می داند و هر چند دعا می کند، رزق و طعم شهادت را نمی چشد! 

والسلام

 


پنج شنبه 94 اردیبهشت 10 , ساعت 9:40 صبح

بنام خدا و برای خدا

آقای حسن روحانی اصرار فراوانی دارند که باید کلید حل مشکلات اقتصادی کشور ایران را از دستان آمریکائیها با تدبیر و منطق لیبرالیخود بازستاند و اسم رمز آن را هم بازی بُرد-بُردگذاشته است. رئیس جمهور و پدرخوانده دولت در این بازی مسخره و پر هزینه برای کشور، سخنان سکانداران سابق و فعلی انقلاب یعنی امام خمینی و امام خامنه ای را برنتافته و چراغ راه سیاست خارجی کشور قرار نداده اند و بر اساس تفکر لیبرالیسم غربی، سعادت را از دربار غرب طلب می کند و سطح توافق هسته ای با شیطان بزرگ را فراتر از مذاکرات هسته ای می داند و برای ماندن در قدرت، خود را بهترین گزینه برای اجرائی نمودن تفکر لیبرال غرب به آمریکائیها معرفی می کند!اال 

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب در دیدار با کارگران سراسر کشور ضمن رد سیاست افراطی دولت که در هر شرایطی برای اهداف سیاسی می خواهد مذاکرات هسته ای با آمریکا را دنبال نماید، فرمودند: «کلید حل مشکلات اقتصادی مردم و معضلات جامعه کارگری، نه در خارج بلکه در داخل و تقویت و رونق تولید داخلی است.» و معظم له مجدداً تأکید کردند: «کلید حل مشکلات اقتصادی در لوزان و ژنو و نیویورک نیست، در داخل کشور است و همه باید مسئولیتهای متفاوت خود را در تقویت تولید داخلی به عنوان «تنها راه علاج مشکلات اقتصادی»، انجام دهند.»

رهبر بصیر و دشمن شناس کشورمان همچون امام خمینی اعتقاد راسخ دارند که آمریکا قابل اعتماد نیست و هیچگاه به تعهدات خود با سایر کشورها پایبند نبوده و لذا تأکید فراوان بر تقویت تولید داخل دارند. متأسفانه دولت برای برآورده کردن اهداف نفسانی پدرخوانده خود، که هدفش تصرف مجلس آینده شورای اسلامی است و مسیر آن را مذاکرات هسته ای و بستن با کدخدا(آمریکا) قرار داده و سخنان ناصحان انقلاب را برنمی تابد و در این معرکه بی حاصل با لجاجت تمام و نفاق پنهان، حاضر به پاسخگوئی به سئوالات اساسی افکار عمومی نیست و حتی آنچه که خود نسبت به انتشار فکت شیت ایرانی به مردم تعهد داده است، حاضر به انجام و انتشار آن نیست! للی

استکبار جهانی با ارزیابی خوبی که از تفکرات و سیگنالهایی که از سوی دولت غربگرای حسن روحانی دریافت نموده، مذاکرات هسته‌ای را به عنوان سرپل نفوذ به سایر حوزه های کشورمان می داند و به همین خاطر نهایت فشار را به تیم مذاکره کننده ایرانی وارد می نماید، زیرا مشاهده نموده که دولت حسن روحانی در تحقیر کننده ترین شرایط، میز مذاکره با کدخدا را ترک نخواهد کرد! این دولت تا بدآنجا پیش رفته که وزیر خارجه آمریکا به صراحت می گوید که آنچه ما می گوئیم ایران عمل می کند نه آنچه آنان برای اقناع افکار عمومی داخلی خود بر زبان می رانند! جان کری در این باره گفته است: «اما من پای تک تک چیزهایی که گفته‌ام و علنی آن‌ها را اعلام کردم، می‌ایستم. توافق موقت را هم که نگاه کنید، می‌بینید آن‌ها تفسیر متفاوتی را مطرح کردند. اما وقتی پای اجرای توافق به میان آمد، آنچه که ما مطرح کرده بودیم، اجرا شده و پیش رفت.»

با این تفکر دولت اعتدال آیا مجالی برای «تقویت تولید داخلی» فراهم می گردد؟ آیا دولتی که تمام ظرفیت و عزت ملی کشور را در سبد مذاکرات هسته ای با آمریکا قرار داده و طرف مقابل هم دستش را خوانده است، امیدی به بهبود وضعیت اقتصادی، می شود داشت؟!

حکایت دولت آقای روحانی همانند شخصی است که با دنده عقب از یک جاده باریک کوهستانی بالا می رفت. به او گفتند: چرا با دنده عقب بالا می روی؟ جواب داد، آخه ممکنه اون بالا جای دور زدن نباشه! یکساعت بعد دیدند که باز هم دارد با دنده عقب پائین می آید! پرسیدند پس چرا باز هم دنده عقب؟ جواب داد آخه اون بالا جای دور زدن پیدا کردم و دیگه نیازی به دنده عوض کردن نبود!!!!!!

والسلام

 


چهارشنبه 94 اردیبهشت 9 , ساعت 12:43 صبح

بنام خدا و برای خدا

آقای علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی روز گذشته در همایش انرژی هسته ای «دیروز امروز و فردا» در دانشگاه شریف گفت: «طبق توافق ما بایستی اقداماتی را روی زمین انجام دهیم و آنها اقداماتی قانونی انجام دهند. هر زمان که ما اقدامات خود را انجام دهیم، آمریکا و اروپا اقدامات قانونی را انجام می‌دهند، اقدامات ما روی زمین و اقدامات آنها روی کاغذ، پس از این مرحله تحریم‌های اروپا و ثانویه آمریکا لغو می‌شوند. یعنی زمانی تحریم‌ها لغو می‌شوند که ما تعهدات را روی زمین انجام دهیم و آنها روی کاغذ اقدامات قانونی را انجام دهند.»

متأسفانه جریان حاکم بر مذاکرات هسته ای که سابقه ی بسیار بد و زشتی در توافقات هسته ای سال 1382 از خود به جای گذاشته و در توافقنامه ژنو هم ذلت آنان از کدخدا دیده می شد، در حرکتی منافقانه گام به گام از ابعاد ذلت بار بیانیه سیاسی لوزان سوئیس سخن می راند و علی اکبر صالحی در دانشگاه شریف گوشه ای دیگر از اقدامات ذلت بار دولت اعتدال را پرده برداری نمود و تلویحاً می گوید؛ که ایران در مرحله اول بر روی زمین نسبت به جمع آوری تأسیسات هسته ای یا همان برچیدنی که آمریکا و اسرائیل سالها بدنبال آن می گشتند، اقدام می کند و پس از جمع آوری سانتریفیوژهای ایران در مرحله دوم نوبت به آمریکا و اروپا می رسد که بر روی کاغذ اقدام نمایند! و ظاهراً تاکنون هیچ چارچوبی برای اخذ تضمین از آمریکا در ذهن آقای حسن روحانی حقوقدان خطور ننموده است و لذا به راحتی به عمق خیانت دولت در مذاکرات هسته ای می توان پی برد.hh

صالحی در بخش دیگری از سخنان خود می گوید: «اما در مورد اخذ تضمین‌های لازم از طریق عقد قراردادها و اعلامیه‌های دیگر در حال مذاکره است، مساله تضمین اقدامات طرف مقابل جزو دغدغه‌های ماست و مدنظر قرار دارد و بین امضا و اجرای توافقنامه ممکن است یکی دو ماهی فاصله باشد.»

مگر قرار نبوده بلافاصله بعد از توافق جامع هسته ای همه تحریمها لغو شود؟! برچیدن روی زمین و سپس اقدام آنان بر روی کاغذ، گویای این است که راستی آزمائی آژانس بین المللی بر اساس فکت شیت آمریکا در همین جا معنی و مصداق پیدا می کند و در همین جا است که به ناراستی و کند ذهنی و احتمالاً خیانت تیم مذاکره کننده می شود پی برد! و مستأجران چهار ساله دولت اعتدال، در مواجه با آمریکا خود را بازنده و بُزدل سیاسی نشان دادند و سخن راندنشان از بازی بُرد-بُرد چیزی به غیر از توهم و مهمل بافی نبوده است! آیا با این توافق خوب به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی، کدخدا قدردان تیم مذاکره کننده هسته ای ایران می باشد؟! مزد آنان چقدر است؟!

آیا تولید سوخت هسته ای 20 درصد توسط شهیدان شهریاری و احمدی روشن ها، با برچیدن آبشار سانتریفیوژهای تولید کننده اورانیم 20 درصد، توسط روحانی و ظریف برابر است؟! مستأجران غربگرا قدر عزت و عظمت ایران را چه می دانند!!!!!!    

گویند؛ پسر بچه ای از مادر بزرگش سئوال کرد؛ آیا بین رهبر با رئیس جمهور فرقی هست؟ مادر بزرگ گفت: آره عزیزم، رهبر خیلی خوبه.

 پسر بچه گفت: چرا؟ مادر بزرگ با یک جواب دندانشکن و ساده گفت: رهبر مثل صاحب خونه میمونه، ولى رییس جمهور مثل مستاجره هر چهار 4 سال باید جاش رو عوض کنه. پسرم همیشه صاحب خونه به فکر خونشه اما مستاجر هیچوقت بفکر خونه اى که نشسته نیست چون مال خودش نیست و دلش نمیسوزه! اللهم احفظ قائدنا الإمام الخامنه ای

والسلام

 


دوشنبه 94 اردیبهشت 7 , ساعت 4:40 عصر

 

بنام خدا و برای خدا

راشاتودی :«آمریکا در یک توافق خارق العاده هر آن چه را که میخواست از ایران گرفت، اما ایران هنوز منتظر ترحم آژانس انرژی اتمی است» (چشم آقای روحانی و تیم مذاکره کننده روشن و مبارک باد!!!)

هاآرتص:چارچوب توافق اعلام شده لوزان،مقامات اسرائیل را شگفت زده کرد/این توافق مطلوب اسرائیل است اگرچه ممکن است به آن اعتراف نکنند.( عجب دنیا در برابر منطق لیبرال گفتمان آقای حسن روحانی زانو زده است؟!)

رویترز با طرح این سوال که آیا این توافق نامه، خواسته‌های کنگره آمریکا را بر آورده می‌کند مدعی شده است: این توافق به اندازه کافی مبهم است تا ایرانی‌ها بتوانند به افکار عمومی خود بگویند به موفقیت رسیده‌اند!(جهت اطلاع آقای روحانی و ظریف و انکار فکت شیت آمریکائی!!!)ااا

جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته است: «اما من پای تک تک چیزهایی که گفته‌ام و علنی آن‌ها را اعلام کردم، می‌ایستم. توافق موقت را هم که نگاه کنید، می‌بینید آن‌ها(ایرانیها) تفسیر متفاوتی را مطرح کردند. اما وقتی پای اجرای توافق به میان آمد، آنچه که ما مطرح کرده بودیم، اجرا شده و پیش رفت.» (آقای روحانی؛ به همه تعهدات پایبندم و شرمنده مردم نیستم!!! خسته نباشی با تدبیر و حقوقدان!!!)

کری: توافق موقت هم بر اساس گفته‌های ما اجرا شد.(احتمالا فکت شیت ایرانی محرمانه بوده و فکت شیت آمریکائیها عادی است و شاید آقای روحانی بعد از ریاست جمهوریش به انتشار کتاب خاطرات توافق هسته ای خود  بپردازد و فکت شیت ایرانی را هم برای کوری چشم کدخدا در همین کتاب منتشر می کند تا کسی فکر نکند آقای روحانی از مکان و زمان عقب است!!!)

با گذشت 17 ماه از توافق ژنو، زنگنه وزیر نفت و امضاء کننده قرارداد ننگین کرسنت اعلام کرد: «به دلایلی که نمی توانم بگویم هنوز تحریم های مربوط به وصول درآمد نفت و بیمه نفت کش ها باقی مانده است! (ماشاءالله از این راستگوئی دولت و آزاد کردن این حجم از دلارهای نفتی!!! بپا گم نکنی پولها را و شیطون جیبت را نزنه حقوقدان برجسته!!!)

رادیو زمانه هم از این توافق با عنوان جام زهر دوم برای ملت ایران نام برد و نوشت: در مذاکرات هسته‌ای، ایران پس از دست شستن از غنی‌سازی کلان و سطح بالا، و در عوض گرفتنِ حقِ داشتن تعدادی سانتریفوژ کم‌بازده به عنوان اسباب‌بازی برای سرگرمی مهندسانش، وامانده است که واماندگی‌اش را چگونه به عنوان پیروزی بفروشد.حسن روحانی مورخ 92/2/26 گفت: «آمریکا کدخدای ده است و با کدخدا بستن راحت تر است!» (عجب حقوقدانی! کاش مادرش در دنیا بود و برایش اسپند دود می کرد تا از چشم شیطون ناقلا در امان باشد!!!)

اوباما رئیس‌جمهور آمریکا می گوید: «صادقانه بگویم، آن‌ها هنوز آن امتیازاتی را که به عقیده من برای رسیدن به توافق نهایی لازم است، نداده‌اند. اما حرکاتی داشته‌اند و احتمال (توافق) وجود دارد.» آقای حسن روحانی: «به دنبال بازی بُرد - باخت نیستیم چون نتیجه آن باقی نمی‌ماند بلکه آنچه نتیجه‌اش ثابت خواهد ماند، بُرد - بُرد است.» ( خسته نباشی قهرمان؛ بُرد که بُردد، مبارک!)

شهید سید مرتضی آوینی: «شیطان حکومت خویش را بر ضعف‌ها و ترس‌ها و عادات ما بنا کرده است و اگر تو نترسی و از عادات مذموم خویش دست برداری و ضعف خویش را با کمال خلیفه‌اللهی جبران کنی، دیگر شیطان را بر تو تسلطی نیست.»

راستی شیطان بزرگ چه زمانی راضی می شود و تحریها را لغو می کند و بازی بُرد-بُرد را به پایان می رساند؟!

والسلام  

 


دوشنبه 94 اردیبهشت 7 , ساعت 3:22 عصر

بنام خدا و برای خدا

از سالهای شروع مبارزه امام خمینی با حکومت شاهنشاهی، آقای هاشمی رفسنجانی معمولاً دیدگاهای سیاسی پر رمز و رازی داشته و دارد و عملکرد او با اما و اگرهای فراوانی همراه بوده است، گاهی آنقدر تند و افراطی عمل کرده، که حتی با توصیه امام خمینی هم حاضر به قطع کمکهای مادی و معنوی به سازمان تروریستی مجاهدین خلق نمی شود و زمانی هم آنقدر لیبرال می شود و می گوید؛ اگر شاه به قانون اساسی عمل می کرد نیازی به انقلاب اسلامی نبود.

اما هاشمی رفسنجانی پس از شکستهای متعدد در انتخابات مجلس ششم و سپس ریاست جمهوری نهم و عدم احراز صلاحیت در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 (یازدهم) و آخرین شکست ایشان هم ناکامی در تصاحب ریاست خبرگان رهبر در پایان سال 93 می باشد، و لذا؛ شکستهای زنجیره ای هاشمی رفسنجانی، از ایشان عنصری فاقد وجاهت و محبوبیت در جامعه به نمایش گذاشت و وقتی خود را در بین آحاد مردم فاقد جایگاه دید به هر ریسمانی چنگ انداخت و هر چقدر هم بیشتر  تلاش می کرد، از چشم دوستداران نظام اسلامی هم بیشتر می افتاد و لذا با اقدامات سنجیده و نسنجیده خود، هزینه های سنگینی را به اسلام، انقلاب، امام و کشور تحمیل نمود.

به چند نمونه از عمل کرد آقای هاشمی رفسنجانی که موجب آسیب جدی به نظام اسلامی گردیده توجه نمائید:

وقتی همسر آقای هاشمی رفسنجانی خاطرات ترور شوهر خود را بازگو می کند، شنونده و خواننده مطلب هیچ نشانه ی دقیقی از مختصات یک ترور برنامه ریزی شده در آن نمی بیند و بیشتر به یک دعوای خانوادگی شباهت دارد تا ترور! زیرا سابقه ندارد که دو نفر تروریست جهت از پای درآوردن ایشان به درون منزلش بروند و محافظ هم جلوی آنان را نگیرد و آنها هم با داشتن اسلحه، شروع به کشتی گرفتن نمایند! امروز هر تروریستی که بخواهد فرد مورد نظر خود را ترور نماید به حساسترین مرکز بدن که همان مغز است شلیک می کند!

وقتی خاطرات مرحوم حضرت آیت الله محمدی گیلانی را در خصوص طرح قائم مقامی منتظری مرور می کنیم، علی رغم سفارش امام به هاشمی مبنی بر عدم معرفی منتظری در جلسه فردای خبرگان، هاشمی به امام می گوید؛ که ما قول داده ایم و نمی توانیم ایشان را معرفی نکنیم و فردا منتظری در مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری و بر خلاف نظر امام، توسط رفسنجانی معرفی و انتخاب می شود!

آقای هاشمی رفسنجانی در سال 65 زمینه ورود یک هیئت بلند پایه آمریکائی(واتر گیت) را به صورت غیر قانونی و بدون هماهنگی با امام فراهم نمود و وقتی خود نتوانست به ملاقات آنها برود، آقای حسن روحانی را که در آن مقطع نماینده مجلس بود به دیدار آن هیئت فرستاد! و حاصل این اقدام نابخردانه، افشاء عملیات کربلای چهار ازسوی آمریکائیها، که منجر به شهادت جمع زیادی از بسیجیان و سپاهیان در این عملیات ناموفق گردید!

نقش برجسته آقای هاشمی رفسنجانی در زمینه سازی پذیرش قطعنامه 598 و نوشاندن جام زهر به حضرت امام خمینی بسیار برجسته بوده و اینکه آقای رفسنجانی در همایش بانوی انقلاب در تاریخ 23/1/94 می گوید: «امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کنند. البته گفتند جام زهر را نوشیدم. اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد»! به یقین می توان ادعا کرد که این خاطره جناب رفسنجانی، با توجه به سکوت مطلقی که امام بعد از پذیرش قطعنامه و تا زمان رحلت شان داشتند، دروغی بیش نخواهد بود!

یکی از اقداماتی که ریل انقلاب اسلامی را به سمت جریان اشرفیت و مدیران بی تعهد و غیرانقلابی تغییر داد، نقش دولت و تفکرات آقای رفسنجانی بود و اگر امروز پرونده قضائی فرزند متخلفش سالهاست در پیچ و خم های قوه قضائیه معطل مانده است، حاصل شکل گیری همین تفکر و نگرش است و این جریان مدیریت بی تعهد، آنقدر به انقلاب و اهداف عالیه آن خسارت وارد نموده که از حوصله کاربران عزیز خارج است!

اعزام مدیران لابالی حهت تحصیل به انگلستان و کانادا با سازماندهی مرد مرموز و هزار چهره ای مثل موسوی خوئینی ها از طریق مرکز استراتژیک ریاست حمهوری آقای رفسنجانی است که پس از بازگشت آنان به کشور شبکه مدیریت اپوزیسیون در مجلس و وزارتخانه های دولتی شکل گرفت که برون داد آن فتنه سال 78 و تحصن و اعتصاب نمایندگان مجلس ششم و نامه اهانت آمیز آنان به رهبری نظام اسلامی بود و نقش آقای رفسنجانی در همه این خیانتها، قابل توجه و چشمگیر است!

موضوعی که اکثر گویندگان و نویسندگان با سرعت از کنار آن می گذرند، نقش و مدیریت آقای رفسنجانی در فتنه سال 88 می باشد. اگر نامه بدون سلام ایشان را یک بار دیگر مورد مطالعه قرار دهیم درخواهیم یافت که آقای هاشمی رفسنجانی می دانست که با نوشتن این نامه ی اهانت آمیز، یا جریان به نفع ایشان تغییر خواهد کرد و یا هاشمی برای همیشه از معادلات سیاسی کشور حذف می گردد و لذا می شود گفت؛ که کبریت آتش فتنه سال 88 توسط آقای رفسنجانی بر بنزینی که فرزندان ایشان با همکاری موسوی و کروبی و جریان ضد انقلاب از قبل آماده کرده بودند زده شد و یک باره همانطور که در نامه خود به رهبری وعده داده بود، آتش و دود فتنه جریان اشرافیت تهران را فرا گرفت!

علی رغم اینکه عده ای از طرفداران آقای رفسنجانی تلاش می کنند تا خدمات او را بزرگ و برجسته نشان دهند اما این تفکر منشاء درستی ندارد، زیرا اقدامات تضعیف کننده نظام اسلامی از سوی آقای هاشمی آنقدر زیاد است که در چند مقاله و جند کتاب نمی گنجد!

والسلام

 


یکشنبه 94 اردیبهشت 6 , ساعت 11:30 عصر

بنام خدا و برای خدا

حجه الاسلام حسن روحانی در تازه ترین اظهارات خود که برگرفته از فرهنگ لیبرالیسم غربی است، پلیس کشور را هالیودی پنداشته و در بیستمین همایش سراسری فرماندهان ناجا گفته است: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمی‌تواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است. پلیس یک وظیفه بیشتر ندارد و آن هم اجرای قانون است ... برخی احکام اسلام در قانون نیامده آیا پلیس می‌تواند در آن دخالت کند؟‌ مثلا هنگام نماز ظهر وارد یک بانک شود و به رئیس بانک بگوید وقت نماز است »منمت

جریان قلابی اعتدال که کپی شده لیبرالیسم غربی است بدنبال ساختن کاریکاتور هالیوودی از نیروی انتظامی است تا قدم به قدم در جهت حذف نهادهای انقلابی و پروژه های نیمه تمام هاشمی رفسنجانی و اصلاح طلبان آمریکائی اقدام نماید و این بار اعتقادات دینی و انقلابی نیروی پر توان انتظامی را که مظهر حاکمیت دینی است، نشانه گرفته است تا پس از حذف کمیته های انقلاب اسلامی بدست رفسنجانی و جهاد سازندگی بدست خاتمی این بار نوبت به حسن روحانی رسیده تا نیروی انتظامی را از مسیر تعهدات دینی و انقلابی خود منحرف نماید

سخنان غیر مسئولانه و غیر انقلابی رئیس جمهور، پروژه دین زدایی از نهادهای حکومتی را دنبال می نماید، مثلاً وقتی زیرکانه  بحث نماز و وظیفه پلیس را بیان می کند، می گوید: «احکام شرع برخی در قانون و بخشی هم مجلس تصویب کرده که مخالف با شرع نبوده است؛ برخی احکام اسلام در قانون نیامده آیا پلیس می‌تواند در آن دخالت کند؟‌ مثلا هنگام نماز ظهر وارد یک بانک شود و به رئیس بانک بگوید وقت نماز است.»

جریان موذی و منافقی که اطراف رئیس جمهور جمع شده اند و متن سخنرانی ایشان را تهیه می کنند، تلاش دارند، که اقدامات نیروی انتظامی را در راستای، اقدامات پلیس وهابی عربستان قرار دهند! یعنی وقتی رئیس جمهور بصورت شفاف اعلام نموده که ماهواره هیچ آسیبی به دین مردم وارد نکرده! پس پلیس حق جلوگیری از دریافت امواج ماهواره را ندارد!

این جریان منافق بدنبال آن است که با ایجاد تنش مصنوعی در داخل کشور، نگاه مردم را از منافع ملی کشور منحرف نماید، مثلاً وقتی رژیم وهابی عربستان با کمک خلبانهای مزدور آمریکائی، پاکستانی، اسرائیلی، مصری و فرانسوی بر سر کودکان و زنان و مردان یمن بمب می ریزند، خانم ابتکار معاون رئیس حمهور در محیط زیست با ارذل و اوباش به عزاداری برای سگهایی که غیر مسئولانه کشته شده اند می پردازد و می خواهد نگاه مردم را از مذاکرات هسته ای و مردم بی گناه یمن منحرف نماید.

طرح مباحثی همچون؛ ورود پولهای کثیف و سخنان و خاطرات نادرست رفسنجانی از قول امام و همسر امام، همگی بدنبال آن است که مردم از رئیس جمهور و مذاکره کنندگان تیم هسته ای کشورمان انتشار فکت شیت ایرانی را در مقابل فکت شیت آمریکائی ها مطالبه ننمایند! تا بتوانند مذاکرات هسته ای را هم زمان با دین زدائی از نهادهای نظام اسلامی بر اساس مدل آمریکائی پیش ببرند و اعتماد کدخدا را برای تصرف نمودن مجلس شورای اسلامی حاصل نمایند!

حضرت آیت الله خامنه ای در خصوص عملکرد مقتدرانه پلیس فرمودند: نیروی انتظامی مظهر حاکمیت و امنیت جمهوری اسلامی است بنابراین باید اقتدار داشته باشد اما این اقتدار به معنای ظلم کردن و حرکت بی مهار نیست.» معظم له با تأکید بر اینکه ما به دنبال اقتدار پلیسی هالیوودی و جوامع غربی و آمریکایی نیستیم افزودند: «چنین اقتداری نه تنها امنیت ایجاد نخواهد کرد بلکه موجب ناامنی هم خواهد شد.»

والسلام


جمعه 94 اردیبهشت 4 , ساعت 3:41 عصر

بنام خدا و برای خدا

آقای مرعشی برادر خانم آقای رفسنجانی در ویژه نامه نوروزی روزنامه جهان صنعت مطالبی را به زبان رانده که در کنار خاطرات غیر واقعی حاج آقا جالب به نظر می رسد مرعشی در خزعبلات خود نسبت به امام می گوید: «آقای هاشمی به من گفتند سه بار زمان هایی که امام (ره) از مبارزه نا امید شده بودند من از تهران تا نجف رفتم و ایشان را به ادامه مبارزه تشویق کردم و موفق هم شدم!»تاا

هر چه تاریخ زندگی پر حادثه تجسم ارزشها و رشادتها را به نظاره می نشینیم، خزعبلات مرعشی از قول هاشمی رفسنجانی جایی در آن ندارد و لذا با مختصر توضیحی دلهای آماده ی خمینی باوران پی به چهره نفاق و دروغ خواهند برد‍! البته سکوت جیره خواران در مؤسسه نشر و آثار حضرت امام و بخصوص سید حسن خمینی که این روزها رفسنجانی او را، علامه خوانده، باعث تأسف و تأثر دوستداران خمینی گردیده است! و لذا اگر بودجه 50 میلیارد تومانی اهدائی دولت به سید حسن خمینی و انصاریها در جهت نشر افکار و ایده خمینی کبیر نباشد، باید توسط دیوان محاسبات مجلس محل مصرف آن را مشخص کند! زیرا موسسه نشر و آثار امام همه نوع دغدغه دارد الاّ دفاع از امام در برابر کذابها!  

امام خمینی در مبارزه با طاغوت و در اولین اعلامیه معروف خود به این آیه شریفه تمسک جستند و نگاشتند: انمااعظکم بواحده ان تقوموالله مثنی و فرادی بگو: تنها پند من این است که برای خدا قیام کنید.

آیا امامی که می فرماید: «والله من به عمرم نترسیدم.» می شود باور کرد که با حربه نا امیدی شیطان از مبارزه با طاغوت خسته شده است؟!

آیا امامی که می گوید: «خمینی رااگر دار بزنند تفاهم نخواهد کرد.» نباید به حرفهای مرعشی و رفسنجانی خندید؟!

آیا توطئه ای علیه خط و سیره نفوذ ناپذیر امام در حال شکل گیری است، تا مردم را از مبارزه با استکبار خسته و پشیمان نشان دهند؟! خمینی کبیر می فرماید: «اگر چنانکه ما برای مقاصد اسلام بترسیم دین نداریم.»

به فرموده رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای : «او بتها را شکست و باورهای شرک آلود را زدود.او به همه فهماند که انسان کامل شدن علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. او به ملتها نیز فهماند که قوی شدن و بنداسارت گسستن و پنجه در پنجه سلطه گران انداختن ممکن است.»

وقتی تاریخ زندگی امام خمینی را ورق می زنیم به مرد بزرگی برمی خوریم که در اوج عزت و کرامت، انقلابی را به ثمر رساند که در دنیا بی نظیز و بی مانند است و ملتی را که قید بردگی واسارت پادشاهان و زورمداران غرب را پذیرفته بود، به اوج آزادگی و عزت و عظمت رساند. بعضی از مسلمانان جهان او را مهدی کوچک می خواندند که قبل از ظهور امام مهدی(عج) پرچم مبارزه را بلند کرده است.

امام خمینی چقدر زیبا پاسخ خُزعبلات امثال مرعشی و رفسنجانی را در وصیت نامه سیاسی الهی خود داده است و می فرماید:«اکنون که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»

 والسلام

 


<   <<   151   152   153   154   155   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ