سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمانها و زمین و فرشتگان و شب و روزبرای سه کس آمرزش می طلبند : دانشمندان و دانشجویان و سخاوتمندان [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
سه شنبه 94 اسفند 18 , ساعت 11:24 عصر

به نام خدا و برای خدا

اساس عدالت خداوند بر این قرار گرفته که هر گاه حق مظلومی پایمال شود، دست انتقام خدا او را رها نخواهد کرد و لذا در برجامغ ناحق بزرگی علیه کشورمان بر اساس خواست شیطان بزرگ و دستور جناب روحانی مبنی بر ریختن بتن در قلب رأکتور اراک با هدایت میدانی دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی صورت پذیرفت و قلب نیروگاه اراک برای همیشه از کار افتاد، اما رئیس جمهور در نشست خبری 14 اسفند حق صالحی را پس داد و دهان صالحی را با بتن پر کرد و اعلام کرد که ایشان حق ندارند در خصوص لغو تحریم و برجام سخن بگوید! زیرا دکتر صالحی در برجام صرفاً برای ویران کردن زیر ساختهای تأسیسات هسته ای کشور انتخاب شده بود!

اما چقدر زود جناب صالحی جواب خوش رقصی های خود به جریان اعتدال را دریافت کرد و اگر به تازگی مدال لیاقت غیر قانونی را دریافت نکرده بود، یقیناً سمت ذلت بار معاونت رئیس جمهور را هم از دست می داد!

ملت ایران باید بدانند که ریختن بتن در قلب رأکتور اراک، هزینه های مادی و معنوی سنگینی بر کشورمان تحمیل نموده، که سالیان سال امکان ترمیم آن وجود نخواهد داشت! من باب نمونه؛ برای بازطرحی نیروگاه اراک در سال 95 مبلغ 800 میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده و لذا ملت مجبور است هزینه ترس و ذلت دولت اعتدال در برابر کدخدا(آمریکا) را بپردازد و این در حالی است که همه این خسارات و هزینه ها را از ملت پنهان می کنند و خود را منافقانه، ناجی ملت و ایران قلمداد می کنند!ئ

چرا آقای صالحی متوجه نشده که تاریخ مصرفش در دولت اعتدال تمام شده و چرا فراموش کرده که جناب روحانی در 5 اسفند تأکید نموده که «کسی به برجام با چشم بد نگاه نکند؛ چرا که برجام افتخار سیاسی ایران است.» ظاهراً آقای صالحی پیام 24 خرداد 92 را درک نکرده و قصد داشته که از امید و تدبیر کذب دولت رونمائی کند که مورد خشم و غضب لیبرالها قرار گرفت!

آقای صالحی باید این درس مهم را آویزه گوش کند تا بازیچه بازیگران لیبرال قرار نگیرد! زیرا باید به خاطر داشته باشیم؛ که هرگاه به قله رسیدیم همزمان در کنار دره ای عمیق قرار داریم!!!!!!!!

والسلام


سه شنبه 94 اسفند 18 , ساعت 7:25 صبح

به نام خدا و برای خدا

رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای که دست جریان نفاق را در پرونده هسته ای خوانده بودند، در پاسخ به نامه رئیس حمهور در 29 دی 94 درت خصوصوص سرانجام مذاکرات هسته‌ای، مرقوم فرمودند: «در تبلیغات توجه شود که در برابر آنچه در این معامله به دست آمده، هزینه‌های سنگینی پرداخت شده است. نوشته‌ها و گفته‌هائی که سعی می‌کنند این حقیقت را نادیده گرفته و خود را ممنون طرف غربی وانمود کنند با افکار عمومی ملت، صادقانه رفتار نمی‌کنند.» اما پس از گذشت حدود 45 روز از نامه رهبری عزیز، رئیس جمهور در سخنانی نادرست و بر خلاف نظر مقام معظم رهبری در سفر هود به یزد گفت: «برجام تحقق خواست و اراده مردم با کمترین هزینه و کوتاه ترین مسیر بود.»

جریان اعتدالیون غربی که خود را پیروز و سرمست انتخابات 7 اسفند می دانند، در عین حالی که در یزد می گوید؛ «هدایت های رهبر معظم انقلاب در مذاکراتی نفس گیر با قدرت های جهانی حقوق ملت ایران را تثبیت کردند.» ولیکن تلاش دارد که تقابل خود را با رهبری به اطلاع کدخدای خود و اپوزیسیون داخلی و خارجی نشان دهد و لذا، سخنان ساختار شکنانه و ناروا بر علیه رهبری و حتی شورایی که رئیس جمهور رئیس آن است، بر زبان می آورد، زیرا جناب روحانی از فیلتر نظارتی شورای نگهبان برای انتخابات خبرگان رهبری عبور کرده و اسمش در لیست خبرگان جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار گرفته و رأی لازم را هم برای حمایت از طرحهای منافقانه پدرخوانده دولت(هاشمی رفسنجانی)، کسب کرده و لذا دیگر زمان نفاق ورزیدن را تمام شده می دانند! و به همین خاطر، رمز سخنان ساختار شکنانه و منافقانه رئیس جمهور را باید در درون توهم پیروزی انتخابات 7 اسفند 94 جستحو نمود!

عمارهای امام خامنه ای به هوش باشند و باید چهره کریه نفاق را برای مردم با زبان مردم بیان کرد.

گویند؛ برادران یوسف وقتی می‌خواستند یوسف را به چاه بیفکنند یوسف لبخندی زد.

یهودا برادرش از یوسف پرسید: چرا خندیدی ؟ این جا که جای خنده نیست

یوسف گفت: روزی در فکر بودم چگونه کسی می‌تواند به من اظهار دشمنی کند با این که برادران نیرومندی دارم ؟ اینک خداوند همین برادران را بر من مسلط کرد تا بدانم که غیر از خدا تکیه گاهی نیست …

" ای دل پاره پاره ام , دیدن اوست چاره ام "

" اوست پناه و پشت من , تکیه بر این جهان مکن "

والسلام


دوشنبه 94 اسفند 17 , ساعت 11:48 عصر

به نام خدا و برای خدا

چند روز قبل نوشتم که پس از اینکه صالحی و ظریف مدالهای طلایی را به ناحق برای کسب رأی به نفع جریان اصلاحات وع اعتدالیون، بخصوص در تهران، دریافت کردند، زبانشان به گفتن حقایق باز شد و از بدعهدی آمریکا پس از اجراء کامل تعهدات ایران سخن گفتند، که به مزاج رئیس جمهور و طیف غربگرای دولت خوش نیامد و لذا جناب روحانی در نشست خبری خود با رسانه های داخلی و خارجی آقای صالحی را همچون یک دستمال کاغذی مصرف شده، از پاسخ دادن به سئوالات نسبت به اجراء برجام و مسائل مرتبط با آن بازنشسته زود هنگام کرد و گفت؛ که سئوالات در رابطه با برجام و تعهدات آمریکا را از آقای ظریف بپرسند! راستی مگر آقای روجانی نگفتند؛ برجام کار خدا بود! پس، مگر میشود از خدا پرسید؟! کاربران عزیز می دانند؛ اگر کسی به خدا دروغ ببندد، حکم شرعیش چیست؟

به نظر می رسد که نمایندگان مجلس، دیگر دغدغه رأی آوری و اقدامات مخرب دولت، علیه خود را در حوزه های انتخابیه نداشته باشند و لذا ضرورت دارد که نمایندگان مردم بر اساس وظایف قانونی خود در رابطه با اجراء غیر قانونی برجام توسط دولت ایران و عدم اجراء تعهدات طرف آمریکائی، دولت و شخص رئیس جمهور را تحت فشار قرار دهند، که چرا قبل از اطمینان از تعهدات طرف آمریکائی، تأسیسات هسته ای کشورمان را منهدم کردید؟ و از رئیس جمهور بپرسند؛ بر اساس کدام حکم و اذن شرعی، اعضاء تیم مذاکره کنندهن را به دروغ و قسم های جلاله در مجلس وادار نمودند؟ و چرا امروز بخاطر گفتن حقایق با آنان برخورد غیر قانونی می نماید؟ هر چند که جریا مؤمن و انقلابی راضی نبودند که فردی مثل آقای صالحی با داشتن سوابق درخشان انقلابی، خود را بازیچه اهداف جاه طلبانه جریان لیبرال دولت جناب روحانی نماید و آبروی خود را در پای جریان نفاق که آمریکا را کدخدای ده می داند، به هدر دهد!  

البته خود جناب روحانی هم در نشست خبری تلویحاً اعتراف نموده که بر اساس برجام همه تحریم‌ها لغو نشده و گفت: «ممکن است یک شرکت بیمه‌گر که آمریکایی‌ها در آن سهم دارند مقداری تعلل کند یا سوئیفت فلان بانک درست نشده باشد ... ما می‌توانیم به هیأت مذاکره‌کننده اجازه دهیم در رابطه با بقیه تحریم‌ها نیز مذاکره کند که به نتیجه‌ای مانند برجام برسیم.»

گفتار نادرست رئیس جمهور همانند کسانی است که به ابوسعید ابوالخیر گفتند: فلانی قادر است پرواز کند،

گفت: این که مهم نیست ، مگس هم میپرد.

گفتند: فلانی را چه میگویی؟ روی آب راه میرود!

گفت: اهمیتی ندارد، تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.

گفتند: پس از نظر تو شاهکار چیست؟

گفت: اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی، دروغ نگویی، کلک نزنی و سؤ استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی ...... این شاهکار است...

والسلام


دوشنبه 94 اسفند 17 , ساعت 9:8 صبح

به نام خدا و برای خدا

کمتر کسی باورش می شد که رئیس‌ جمهور جناب روحانی خطر کند و مستقیما از محمد خاتمی بعنوان یکی از سران فتنه سال 88 به دفاع تبرخیزد و لذا ایشان در پاسخ به سئوالی درباره ممنوع‌التصویر بودن رئیس‌جمهور اسبق گفت: «شورای عالی امنیت ملی مباحثی در این زمینه‌ها داشته است و من قبلا هم در مصاحبه‌های دکیگری اعلام کرده‌ام که مصوبه‌ای در شورای عالی امنیت ملی درباره حضرت آقای خاتمی رئیس‌جمهور دوران هفتم و هشتم نداشته است ... این حرف‌ها به شوخی بیشتر شباهت دارد تا واقعیت.»

نفاق عامل اصلی انحراف کسانی است که خود را در بطن انقلاب می دیدند ولیکن همواره به انقلاب، امام و مردم خیانت کرده اند. جریان نفاق در دهه اول انقلاب، خود را یار امام و انقلاب معرفی می کرد هر چند که در دوران دفاع مقدس هم جناب روحانی با نفاق خود از درون مجلس شورای اسلامی جریانی را به اسم عقلاء علیه تفکر امام و چگونگی پایان جنگ سازماندهی کردند، که امام به شدت با این جماعت منافق برخورد کردند و یا وقتی امام(ره) یک لحظه تردید در باره جنگ را خیانت به رسول الله می دانست اما جناب آقای هاشمی رفسنجانی گوشه ای از پرده نفاق آقای روحانی را در مخالفت با امام بالا می زند و خاطره روز 6 تیر 1367 خود می نویسد: «آقای روحانی به ادامه جنگ اعتقادی ندارد و تاکید بر ختم آن دارد.» آیا می شود جنگ را با چنین فرماندهان منافقی که پس از پایان جنگ، اولین مدالهای فتح را دریافت نمودند، با اندیشه های قرآنی و امام به جلو برد؟!

حضرت زهرا سلام الله علیها در خطبه فدکیه به برخی از صفات پست منافقین اشاره می کند و می فرمایند: ظهر فیکم حسیکة النفاق وسمل جلباب الدین. (عامل انحراف شما از مسیر دین نفاق شما بود.) زیرا این جریان، چهره واقعی خود را بعد از رحلت نبی مکرم اسلام(ص) از نقاب برون انداخت و اهداف خود را به اجراء در آورد.ا

معمولاً جریان نفاق پس از گسترش حوزه قدرتش، دیگر نیازی نمی بیند که نفاق بورزد و لذا بصورت علنی از محمد خاتمی که از سران فتنه است، به دفاع برمی خیزد، البته مواضع و سکوت آقای روحانی در اثناء فتنه 88 بر کسی پوشیده نیست و از فردی(حسن روحانی) که مسئولیت مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت را عهده دار بوده و ریاست آن مجمع(هاشمی رفسنجانی) هم باتفاق خانواده، نقش اساسی و اصلی را در ایجاد و تداوم فتنه سال 88 بعهده داشته، انتظاری مبنی بر مقابله با فتنه و فتنه گر، همانند دویدن بدنبال سرآب است!

پس میشود گفت؛ سرِّ حمایت علنی حسن روحانی بعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی از فردی مثل محمد خاتمی که از پادشاه شرابخوار عربستان، برای ایجاد فتنه 88 پول دریافت نموده و از سران فتنه بوده را، باید در افزایش قدرت جریان نفاق بعد از انتخابات 7 اسفند 94 جستجو کرد و لذا من بعد؛ جریان نفاق و غیر انقلابی با بهره گیری از تفکر لیبرالیسم غربی و مدد گرفتن از گفتمان پسا برجامی آمریکایی-اعتدالی، نقش بیشتری را در جهت تضعیف باورهای دینی-انقلابی و انزوا و کنار زدن نیروهای مؤمن و انقلابی، انجام خواهد داد. همان کاری که جریان نفاق بعد از رحلت رسول مکرم اسلام، علیه امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) و اصحاب حقیقی آن حضرت انجام دادند!

والسلام


جمعه 94 اسفند 14 , ساعت 5:34 عصر

به نام خدا و برای خدا

اگر بخواهیم به واکاوی تروریست نامیده شدن حزب الله سرفراز لبنان از سوی مرتجعین عرب خلیج فارس بپردازیم، سهم  وزارتخ خارجه دولت ایران و بخصوص شخص جناب روحانی برجسته است، زیرا دولت لیبرال اعتدال در مقابل اعمال شنیع و جنایات متعدد عربستان در طی یک سال گذشته، آنقدر بی کفایتی و ترس و لرز در برابر کدخدا و جیره خوارانش برای رسیدن به اهداف پلید دنیایی، از خود نشان داده اند، که کشوری همانند جیبوتی هم جرأت نموده، اموال اهدائی ملت ایران برای کودکان و مردم بی پناه یمن را بالا بکشد و دولت بی تدبیر هم جرأت اعتراض را در خود ندیده! فلذا حزب الله لبنان با ینگونه بی لیاقتی های دولت اعتدال، از سوی تروریست پروران، تروریست نام گرفت!

وقتی پلیس بی شرف عربستان به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده تجاوز می نماید و وزارت خارجه کشورمان در فکر لاپوشانی عمل شنیع سربازان عربستانی است، آیا حکام فاسد سعودی تشویق نمی شوند که با ایران قطع رابطهخ کنند و حزب الله عزیز لبنان را تروریست بنامند؟! و این در حالی بود، که ایران می توانست بخاطر اعمال پست سربازان سعودی حتی برخورد نظامی کند و قطع رابطه با عربستان را کلید بزند، نه اینکه با بی عرضگی شرایط را برای اقدامات طرف مقابل برضد کشورمان و حزب الله آماده نمائیم!

وقتی تعداد زیادی از حجاج ایرانی در ایام حج امسال در منطقه منا به شهادت رسیدند و رئیس جمهور و وزیر خارجه کشورمان سفر خود را نیمه تمام رها نکردند و به کشور باز نگشتند و به عیش و نوش در نیویورک پرداختند، آیا مجوزی برای دهن گجی عربستان و قطع رابطه با ایران و تروریست نامیدن حزب الله لبنان را فراهم نکردند؟!

اگر کشورمان، وزارت خارجه فعالی در شأن نظام اسلامی داشت و به دریوزگی و مذاکرات بی حاصل با کدخدا(آمریکا) امید نمی بست و با- اعمال پلید و کثیف عربستانیها در فرودگاه جده و حادثه منا، به موقع برخورد تنبیهی می کرد، امروز نمی بایست حزب اللله سرفراز لبنان از سوی بی مقدارترین رژیمهای عربی تروریست نامیده شود؟! و آنگاه مشترهای نفتمان هم در اختیار عربستان قرار گیرد! و دولت تدبیر مجدداً برای پرادخت یارانه مردم عزادار شوند! ولذا سهم دولت اعتدال در تروریست نامیده شدن حزب الله لبنان، آنهم بدست حامیان اصلی تروریست، موجب شرمساری جناب روحانی و وزارت خارجه بی رمقش می باشد!

شیطان، در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود و فریب می‌فروخت و مردم دورش جمع شده‌ بودند و هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند. در بساط شیطان همه چیز بود؛ غرور، حرص،‌دروغ، خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید . و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را و برخی ایمانشان را می‌دادند و عده ای انسانیت شان را......!!!!!!

والسلام


جمعه 94 اسفند 14 , ساعت 9:28 صبح

به نام خدا و برای خدا

جبران خلیل جبران نویسنده پر آوازه لبنانی می گوید: «برای انهدام یک تمدن سه چیز را باید منهدم کرد: اول خانواده , دومن نظام آموزشی و سوم الگوها. برای اولی منزلت زن را باید شکست. برای دومی منزلت معلم و برای سومی منزلت دانشمندان و اسطوره ها.»

وقتی عمق رویدادهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را می نگریم، شک نباید کرد که فرهنگ و تمدن انقلاب اسلامی و یا همان اسلام ناب محمدی(ص) از اهداف بلند مدت دشمن و ایادی داخلی آن و یا همان اسلام آمریکائی است و لذا برای شکستن و انهدام فرهنگ انقلاب اسلامی، منزلت خانواده ایرانی، منزلت نظام آموزشی-تربیتی و منزلت نخبگان و دانشمندان کشورمان در حال شکسته شدن و یا شکسته شده است!

1-امام والا مقاممان فرمودند: «از دامن زن مرد به معراج می رسد.» اما غمگینانه باید گفت؛ وقتی زنان و مردان کشورمان در معرض شدیدترین تهاجمات و شبیخونهای فرهنگی قرار می گیرند و زنان و دخترانمان با فرهنگ غربی در آموزش و پرورش و دانشگاه و جامعه و تربیت می شوند، آیا از دامن بخشی از زنان جامعه امروزی ما، مرد به معراج می رسد؟ خیر، قطعاً به جهنم خواهد رفت؟گ

2-امام بزرگوارمان فرمود؛ معلمی شغل انبیاء است، پس چرا منزلت و شأنیت معلم، چه در جذب نیرو و چه در پرداخت حقوق و چه در تدوین کتب آموزشی، مد نظر قرار نمی گیرد؟ آیا با این سیر نزولی، فرهنگ و تمدن انقلاب اسلامی در معرض انهدام قرار ندارد؟!

3-وقتی فرار نخبگان و دانشمندان در قالب فرار مغزها روز به روز ابعاد پیچیده تری پیدا می کند و دولت اعتدال هم نمی خواهد و یا نمی تواند حتی دانشمندان انرژی هسته ای را از معرض انهدام و انزوا حفظ کند، آیا منزلت آنها را نگه داشته است؟ وقتی اساتید برجسته مؤمن و متعهد در دانشگاهها منزوی می شوند و بخاطر تفکر غربی و لیبرالی دولت، اجازه تدریس پیدا نمی کنند، آیا با این تفکر نابکار و غربی می شود منزلت دانشمندان را حفظ کرد؟!

غمگیانانه باید گفت؛ که سیاست دولت جناب روحانی در هر سه موضوع در راستای انهدام فرهنگ و تمدن انقلاب اسلامی و کمک به تهاجم فرهنگی دشمن قرار دارد و لذا مجلسیج قدرتمند، انقلابی و اعتقادی می تواند، وظیفه دفاع از منزلت خانواده، نظام آموزشی و دانشمندان و نخبگان را در مقابل تفکر غیر انقلابی و غیر دینی دولت جناب روحانی بعهده بگیرد.

آیا مجلس دهم ظرفیت و توان برداشتن چنین بار سنگینی را دارد؟؟؟

والسلام


پنج شنبه 94 اسفند 13 , ساعت 1:41 صبح

به نام خدا و برای خدا

علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی که برجام را موفقیت آمیز می خواند، پس از نوفقیت ضعیف دولت اعتدال از انتخابات مجلس درا اعترافی که نفاق در آن دیده می شد، بدون ذکر نام کدخدای جناب روحانی(آمریکا) سخن از بد عهدی غرب به میان آورد و گفت: «غرب در اجرای تعهدات برجام تأخیر دارد ! تحریم‌ها کامل رفع نشده است !منتظریم وزارت خارجه این بحران را حل کند.»

در دولت لیبرال و غربگرای اعتدال، آمریکا باوری ذکر هر روز برخی مسئولین اجرائی شده و تلاش دارند تفکر آمریکا باوری خود را به لایه های مختلف جامعه گسترش دهند و لذا در گفتار خود، تخلفات و دشمنی های شیطان بزرگ را می پوشانند و هر کجا که باید از بد عهدی آمریکا سخن بگویند از کلمه غرب و بدعهدی غرب استفاده می کنند تا ارادت و نوکری خود را به کدخدا اثبات نمایند و مورد غضب رئیس دولت اعتدال قرار نگیرند![

پس از سخنان عجیب صالحی، جناب ظریف المالک هم گفت؛ با دقت و نگرانی اجرای برجام را دنبال می کنیم و  از حل نشدن اختلافات با آمریکا سخن به میان آورد و علی لاریجانی رئیس مجلس در همین رابطه گفت:«مدتی است که از امضای توافق نامه هسته ای می گذرد و در این مدت ایران به تمام تعهدات خود عمل کرده است، اما متاسفانه هنوز از طرف مقابل این تعهدات به طور کامل اجرایی نشده است.» این در حالی است که ایران همه گزینه و توانمندی خود را که روی میز مذاکرات هسته ای گذاشته بود را با نظر آمریکا منهدم کرده و حالا گرفتن حق نظام اسلامی، آنهم با دستانی خالی و لرزان و زبانی الکن در برابر کدخدا، بسیار سخت و شاید غیر ممکن باشد. عجیب تر از عدم پایبندی آمریکا به تهداتش در برجام، گرفتن مدال های رنگین بی حساب و کتاب از دست رئیس جمهور بود، لذا باید پرسید؛ شما بر چه اساسی مدال لیاقت به همراه 116 سکه طلا دریافت کرده اید! و نتوانسته اید حقوق کشورمان را از شیطان بزرگ بگیرید؟!o

مگر به کسی که قلب رأکتور اراک را از محوظه آن خارج کرده و با دستور آمریکا با بتن پر نموده، مدال داده میشود؟! مگر افرادی که هنرشان تنها برچیدن سانتریفیوژها و از رده خارج کردن تأسیسات هسته ای فردو و خارج کردن اورانیم غنی شده از کشور بوده مدال تقدیم می کنند؟!

این روزها خبرهای نگران کننده ای از نتیجه برجام و تعلیق تحریمها به گوش می رسد، گاهی گفته می شود که سوئیفت بین المللی برای گشایش اعتبارات ارزی باز نشده و حتی فرانسویها گفته اند که بدون اجازه آمریکا امکان پایبندی به قرارداد فروش هواپیمای ایرباس به ایران وجود ندارد و ظریف و صالحی هم از بدعهدی آمریکا سخن می گویند و لذا معنی این خبرهای موثق این است، که رفتن جناب روحانی به فرانسه و بستن قرار خرید 118 فروند هواپیما ایرباس چیزی غیر از کشک نخواهد بود!!!

سخنان جناب صالحی و ظزیف همانند شخصی است که از رفیقش پرسید؛ چرا همه مردم به من میگن «احمق»! رفیقش گفت؛ الان نشونت میدم و بعد دو تا لیوان آورد و آنها را به هم زد. دوستش گفت؛ کیه در میزنه؟ و یارو بهش گفت؛ حالا فهمیدی چرا به تو میگن احمق! و بعد گفت؛ خب! بیا این لیوان ها رو نگه دار، من برم درو باز کنم!

والسلام


سه شنبه 94 اسفند 11 , ساعت 3:14 عصر

به نام خدا و برای خدا

در تفکر آمریکائی معادله ای بعنوان شیر یا خط وجود دارد که هرگاه شیر بیاید آمریکا برنده است و اگر خط بیاید طرف مقابل باخته و لذات در این تفکر، سهم آمریکا همیشه در بازی برد-برد و سهم طرف مقابل همیشه باخت-باخت است! واگر بازی برای دو طرف برد-برد باشد، پس در بازی تقلب صورت گرفته و باید، نتیجه بازی حتماً بر اساس معادله آمریکائی باشد!!!

مسئله ورود هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات، همانند معادله آمریکائی فوق است، اگر رفسنجانی برنده نشود پس تقلب شده و بازنده حق دارد که شکایت به خدا برد و آنگاه شرارت و دود آتش مملکت را با دستور عالی جناب سرخ پوش فرا می گیردو لذا در انتخابات 7 اسفند برای جلوگیری از ایجاد شرارت، باید هاشمی رفسنجانی بعنوان نفر اول انتخابات برگزیده می شد!

در خصوص تفکر آمریکا و هاشمی رفسنجانی به دو مورد اشاره می نمایم تا موضوع برای کاربران عزیز غیر واقعی نباشد. پس از مناظره های احمدی نژاد با جریان هماهنگ با هاشمی رفسنجانی در سال 88 ،وقتی ایشان(رفسنجانی) احساس کردند که بازی را در مناظره های صدا و سیما بهن احمدی نژاد باخته، به نزدیکان خود اعلام کرد که تنها یک راه برای من مانده است و آن نوشتن نامه به رهبری است، یا با این نامه فضا به نفع ما می شود و یا برای همیشه حذف خواهم شد و لذا در بخشی از نامه بدون سلام خود، خطاب به رهبر معظم انقلاب در تاریخ 20 خرداد 88 نوشت: «رهبر معظم انقلاب؛ ... از جنابعالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم‌اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هر گونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمائید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید

هاشمی رفسنجای در مورخ 12 بهمن 94 در فرودگاه مهرآباد مجدداً رهبری و ش.رای نگهبان را در خصوص تائید صلاحیت علامه خود ساخته گفت: «بگذاریم مردم انتخاب کنند، افکار عمومی کمتر اشتباه می‌کند و اگر اشتباه کنند خودشان جبران خواهند کرد اما اگر انتخاب را به آنها تحمیل کنیم، شرارت و چیزی همچون آن پیش می‌آید فلذا با توجه به تهدید کشور به ایحاد "شرارت و چیری همچون آن" پس خدا را شاکریم که هاشمی رفسنجانی در لیست برندگان خبرگان رهبری اول شد و کشور و مردم از شرارت مجدد خاندان هاشمی رفسنجانی در امان ماند و گرنه فتنه و شرارتی پیچیده تر از فتنه سال 88 گریبان کشور را می گرفت.

والسلام


سه شنبه 94 اسفند 11 , ساعت 8:26 صبح

به نام خدا و برای خدا

پس از پایان شمارش آراء و اعلان نتایج انتخابات تهران، ضرورت بررسی دقیق دلائل شکست جریان انقلابی از اهمیت ویژه ای برخوردار است ون باید به این سئوال پاسخ داده شود، که کدام جریان مرموز با نفاق و وحدت شکنی زمینه مقابله درون گروهی جریان اصولگرا را در مجلس هشتم و اوج آن در مجلس نهم فراهم نمود؟! و چرا نیروهای مؤمن و انقلابی در مقابل این جریان مرموز، بازی را به جریان سوم در انتخابات مجلس دهم تهران واگذار نمود؟ و چرا به موقع چاره اندیشی ننمودند؟!

اگر بخواهیم به چرائی این سئوالها بپردازیم، لازم است بار دیگر به چگونگی رو در روئی جریان اصولگرای فرصت طلب مجلس هشتم و نهم با دولت سابق و جریان ارزشی مجلس پرداخته شود، آنجایی که علی لاریجانی، پس از اینکه در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 با حمایت اصولگرایان(شورای هماهنگی نیروهای انقلاب) نتوانست بر کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند، احساس کرد که بازی را به احمدی نژاد باخته، و لذا پس از راهیابی به مجلس هشتم و نشستن بر سکان ریاست آن، از هیچ تلاشی در جهت تضعیف و زمین گیر کردن رئیس جمهور وقت آنهم با هدایت و حمایت جریان زر و زور و تزویر(هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، خاتمی با مدیریت کارگزاران سازندگی و مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت و ...) کوتاهی نکرد!ت

جریان علی لاریجانی با انواع ترفندها بر رئیس جمهور سابق فشار وارد میکرد، تا مجال خدمت رسانی را از دولت بگیرد، حتی در سال 87 همایش سی سال قانونگذاری را بصورت نامشروع از اموال بیت المال برای زمین زدن دولت خدمتگزار با "طرح دولت وحدت ملی" و سخنرانی آقایان رفسنجانی، کروبی، خاتمی، ناطق نوری و شخص لاریجانی کلید زد تا بار دیگر جریان زر و زور و تزویر را در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 با محوریت حزب کارگزاران سازندگی بر ملت و کشور تحمیل نماید، لذا درذ همین بزنگاه ها بود، که جریان انحرافی(مشاعی) برای اختلال در خدمت رسانی بی منت دولت وقت، شکل گرفت و مسئول جریان انحرافی و حتی وزیر کشوری که دارای مدرک قلابی(مرحوم کردان) بود از مدیران و معاونین علی لاریجانی در صدا و سیما بودند!

اگر عملکرد فراکسیون رهروان ولایت و اساس کشی علی لاریجانی را از پایگاه اصولگرائی به جریان اعتدال-اصلاحات، مورد بررسی قرار دهیم، آنگاه علت شکست جریان انقلابی در انتخابات مجلس دهم مشخص می شود. ولذا نمی شود گفت؛ که جریان انقلابی بازی را به گفتمان غیر انقلابی و لیبرال غربگرا باخته، زیرا "جریان مرموز فراکسیون رهروان ولایت"با هدایتگری علی لاریجانی و با تابلوی اصولگرایی، مجلس نهم را در انجام وظایفش در دولت جناب روحانی فلج کرد و اجازه ندادند مجلس به وظایف قانونی خود بپردازد و این حاصل خیانت بزرگ فراکسیون رهروان ولایت و علی لاریجانی به کشور و نیروهای ارزشی و ولایتمدار بود که آثار آن سالها دامنگیر کشور و ملت خواهد شد و به همین علت، شکست نامتعارف نیروهای مؤمن و ارزشی در تهران را نباید حاصل مهندسی آراء، از سوی اصلاح طلبان و فتنه گران دانست! بلکه علت اصلی شکست، خیانتی بود که از درون پایگاه اصولگرائی به جریان نیروهای خدوم انقلابی وارد شد و مردم تهران، آثار زیانبار رأی خود را به جریان زر و زور و تزویر که به غیر از منافع لیبرل غربگرا، دغدغه دیگری ندارند، به زودی خواهد دید!!!

والسلام


دوشنبه 94 اسفند 10 , ساعت 2:42 عصر

به نام خدا و برای خدا

جناب آقای حسن روحانی در اولین روزهای کاری خود وعده داد که مشکلات اقتصادی کشور را صد روزه حل می کند و نتوانست! پس ازا مدتی در همان سال 92 فروریختن دیوار تحریمها و زانو زدن قدرتها در برابر ملت ایران را فریاد زد و این سخن دروغی بیش نبود! و در مرحله دیگر فریاد استغاثه بلند کرد و گفت؛ باید تحریمها از بین برود که مشکل آب آشامیدنی مردم، اشتغال، سرمایه گذاری خارجی و ریزگردها حل شود، که شبیه یک جوک بود! و وقتی دولت خود را در برابر انبوه مشکلات و رکود اقتصادی دید، ناتوان و درمانده، زیر میز تعهدات خود با مردم زد و هاله نور مشاهده کرد و گفت؛ برجام را خدا آورد و ما چه کاره هستیم!

مردم ایران انبوه مشکلات اقتصادی را تحمل می نمایند ولیکن دولت لیبرال غربگرا، بدون توجه به بحران اقتصادی و بدون توجه به تعطیلی کارخانجات تولیدی و کاهش خرید مصرف کنندگان مرتباً دم از کنترل تورم میزند و تلاش دارد که حقوق مردم را در لابلای بحران سازی سیاسی و فرافکنی مدفون نماید و هر روز با تزویر و نیرنگی، موضوعی را برای غبارآلود کردن فضای سیاسی-اجتماعی کشور رونمایی می کنند و لذا قبل از برگزاری انتخابات، به مهندسی تغییرات اساسی برای ورود نمایندگانی با مارک غربگرائی و اعتدال آمریکائی به مجلس شورای اسلامی را در برنامه خود گنجانده بودند، که بحمدلله، توطئه پیچیده آنان با حضور انقلابی مردم در سراسر کشور به غیر از تهران به یأس و ناامیدی مبدل شد و بازهم شاهد شکل گیری مجلسی با اکثریتی از نیروهای مؤمن، ارزشی و انقلابی و اقلیتی غیرانقلابی و لیبرال هستیم که دولت ناتوان سهم بسیار اندکی در مجلس دهم خواهد داشت، هر چند که امروز از سر ناچاری خود را سرمست پیروز انتخابات نشان می دهد!

پس دولت لیبرال جناب روحانی تا چه زمانی و تا کجا می تواند با بحران سازی سیاسی و فرافکنی از زیر بار انبوه مشکلات اقتصادی مردم فرار کند؟! به هر صورت لیست اعتدالیون و پدرخوانده دولت(عالی جناب سرخ پوش) در انتخابات خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در تهران پیروز شدند و دولت و اعوان انصارش دیگر توجیهی برای عدم نوکری ملت ایران، پس از تحقق همه آرزوهای بحق و ناحقش ندارند و لذا خدمت بی منت را سرلوحه کار خود قرار داده و از فرافکنی و وعده های دروغ پرهیز نمایند.

با توجه به اینکه جناب روحانی فکر نمی کرد که یک روز رئیس جمهور ایران شود، وضعیت دولت همانند فردی است که گویند: شخصی با دنده عقب از یک جاده باریک کوهستانی بالا می رفت. به او گفتند چرا دنده عقب می روی؟ جواب داد، آخه ممکنه اون بالا جای دور زدن نباشه! یکساعت بعد دیدند که باز هم دارد با دنده عقب پائین می آید! پرسیدند؛ چرا دنده عقب می آیی؟ گفت: آخه اون بالا جای دور زدن پیدا کردم و دور زدم!!!!!

والسلام


<   <<   126   127   128   129   130   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ