به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه نمایندگان جدید مجلس دهم تهران از مصاحبه با رسانه ها منع شدند و مشخص شد که این جماعت با الفبای اولیه نمایندگی هم آشنائی ندارند، شنیده شده که کارگزان و سردمداران و حامیان مالی آنها مجبور شده اند برای آنها کلاس فوق برنامه ورود به مجلس و تصاحب کمیسیونهای مهم مجلس برگزار نمایند، تا بخاطر فریب و سرقت رأی ملت، شرمسار نگردند!
موضوع برگزاری این کلاسها، آخرین نماز جمعه فتنه گران سال 88 به امامت رأس فتنه را در ذهن تداعی می کند، آنجا که وقتی فرزند ناخلف و مفسد هاشمی رفسنجانی جماعت فتنه گر را به نماز جمعه دعوت نمود، به یکباره متوجه شدند که اینها نماز خواندن نمی دانند و لذا آموزش خواندن نماز جمعه را به آنها قبل از ورود به دانشگاه تهران تجویز نمودند، تا سبب شرمندگی پدرش جناب رفسنجانی نشود! هر چند حضور عده ای از فتنه گران به همراه دوست دختر و دوست پسر خود به نماز جمعه باعث شرمساری و ننگ ابدی رأس اصلی فتنه گردید، اما این جماعت همچنان خود را خداجو می دانند!
برای نظام اسلامی زجرآور است که عده ای با تبلیغات روباه پیر و جریان فتنه سال 88وارد مجلس شوند که حتی اجازه مصاحبه و سخن گفتنشان در دستان جریان زر و زور و تزویر است! و این مسئله باعث سرافکندگی کسانی است که خود را به ناحق بر ملت تحمیل نموده و می دانند که شأنیت لازم را برای نمایندگی مردم ندارند!
سید عبدالباقی مدرس، فرزند شهید مدرس می گوید؛ روزی به همراه پدرم از پله های مجلس بالا می رفتیم، یکی از نمایندگان مجلس که به نظرم شیخ العراقین زاده بود، به ما که رسید خطاب به پدرم گفت: شما در این زمستان سخت با این پیراهن کرباس و یقه باز، گرفتار سرماخوردگی می شوید. شهید مدرس نگاه تندی به او کرد و گفت: آشیخ، کاری به یقه باز من نداشته باش حواست جمع دروازه های ایران باشد که باز نماند!
پس ملت ایران و بخصوص مردم تهران که حماسه نهم دی 88 را آفریدند، باید حواسشان جمع باشد که با این طیف از نمایندگان که اجازه سخن گفتنشان در دستان فتنه گران و احزاب منحله است، دروازه های نفوذ به روی استکبار و شیطان بزرگ با مدد دولت اعتدال لیبرال باز خواهد ماند!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در واپسین ماههای ریاست جمهوری احمدی نژاد، بدعت زشتی پایه گذاری گردید و آن حضور رحیم مشاعی در سفرهای استانی احمدی نژاد بود که ملت ایران بشدت به این مسئله ناپسند و غیر قانونی واکنش منفی نشان داده و معمولاً به استقبال احمدی نژاد نمی رفتند. اما جناب حسن روحانی که سفرهای استانی خود را از روی سفرهای مفید چهار ساله اول ریاست جمهوری احمدی نژاد کپی برداری نموده، خیلی زود به یاد پرچم گردانی رئیس جمهور سابق با مشاعی افتاد و لذا در سفر صرفاً تبلیغاتی و به جهت حمایت از سران فتنه به استان یزد، آقای محمد رضا عارف را به دو منظور با خود همراه کرد، اول اینکه از ایشان دلجوئی و تشکری بابت هموار کردن ریاست جمهوریش کرده باشد و دوم، در صورت امکان مقدمات ریاست مجلس دهم را برایش فراهم نماید، -هر چند، بعید به نظر می رسد که حسن روحانی به علی آقای لاریجانی خیانت کند و کلک بزند!
در این رابطه باید گفت؛ که در 38 سال از عمر با برکت نظام اسلامی، تاکنون سابقه نداشته که یک رئیس مجلسی همچون علی لاریجانی، تمام ظریفیت نمایندگان را دربست به رئیس جمهوری آنهم با تفکر لیبرالیسم اهداء نماید و الحق، علی لاریجانی با همراهی فراکسیون به اصطلاح رهروان ولایت سنگ تمام برای حاج حسن گذاشتند! و لذا بعید است که جناب روحانی با گذراندن واحدهای درس لیبرال غربی در نزد کشور انگلستان، بدون اذن علی لاریجانی دست به این ریسک خطرناک زده باشد! و همچنین چرا عارف اینقدر خام و نپخته عمل نمود و با حاج حسن همراه شد!، البته انتظاری بیش از این نیست، که برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس، خود را بازیجه سیاست بازان مدل غربی نماید!
آقای عارف باید درک کند، که جناب روحانی، مشتاق رفع ممنوعیت تصویر رئیس جمهور فتنه گر اسبق(محمد خاتمی) نیست، و به همین خاطر به هیچ عنوان از ریاست مجلسی آقای عارف که در سال 96 می تواند، رقیب جدی ایشان در انتخابات ریاست جمهوری شود، حمایت نماید، و لذا اگر آقای عارف بدنبال ریاست جمهوری سال 96 می گردد، بهترین گزینه، استعفاء از نمایندگی مجلس است، تا محبوبیتش همانند سال 92 در نزد اصصلاح طلبان حفظ گردد.
آقای عارف آب در هاوان می کوبد، زیرا جریان زر و زور و تزویر اجازه نخواهند داد که ایشان به ریاست مجلس دست پیدا کند و لذا آقای عارف در این پروسه، همانند چرچیل نخست وزیر وقت انگلیس است، که با یک تاکسی برای سخنرانی به شبکه بی بی سی رفت و به راننده تاکسی گفت نیم ساعت صبر کن تا برگردم. راننده که چرچیل را نمی شناخت گفت؛ می خواهم بروم خانه و به نطق چرچیل گوش کنم و چرچیل که از علاقه راننده تاکسی به خودش، خیلی خوشش آمده بود یک اسکناس ده پوندی به وی داد. راننده با دیدن اسکناس گفت؛ گور پدر چرچیل! تا صبح هم که شده منتظرت می مانم!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اگر حجم جنایات رژیم صهیونیستی و شهادت شهداء فلسطینی و لبنانی را در جنگهای 33 روزه، 22 روزه و 51 روزه محاسبه نمائیم، هیچگاه به حجم جنایات آل سعود در به شهادت رساندن ملت مظلوم یمن، سوریه، لبنان، بحرین، افغانستان و عراق نخواهد رسید و اگر در کشورمان حجم اقدامات تروریستی گروهکهای ضد انقلاب و منافقین خلق و آمریکا را علیه انقلاب اسلامی را مورد ارزیابی قرار دهیم، هیچگاه به اندازه حجم اقدامات فتنه گران سال 88 و لجن پراکنان و نانجیبان علیه انقلاب و نهادهای انقلابی و نیروهای مؤمن به انقلاب نخواهد رسید! و لذا برای پاسداری و حفاظت از انقلاب اسلامی باید طرحی نو در انداخت و بار دیگر پای درس شهداء بنشینیم و راه مقابله با نانجیبان و لجن پراکنان عضو شبکه نفوذ شیطان بزرگ را از آنها بیاموزیم و اجازه ندهیم، این جماعت نفوذی و موذی، افکار انقلابی امام راحل را به بایگانی تاریخ ببرند و انقلاب اسلامی را از درون استحاله کنند!
موضع گیری شدید رهبر معظم انقلاب در برابر فتنه گرانی که در انتخابات 7 اسفند با لجن پراکنی و اقدامات نانجیبانه شورای محترم نگهبان را مورد هدف قرار داده بودند، ستودنی و به موقع بود و این سخنان انقلابی یاد امام خمینی را یکبار دیگر زنده کرد، آنجا که امام راحلمان، لجن پراکنان به شورای نگهبان را مفسد فی الارض خطاب کرده و آنان منکوب نمودند و لذا پشتیبانی امام خامنه ای از نگهبانان قانون اساسی، در مقابل لحن پراکنان و نانجیبان، چهره نفاق اعتدالیون را از پرده برون اندخت. (برخی از لجن پراکنان علیه شورای نگهبان در جلسه خبرگان با رهبری حضور داشتند)
امام خامنه ای در مقابل هجمه ناجوانمردانه به شورای نگهبان فرمودند: « برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه به وجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
رهبر معظم انقلاب در بخش دیگری از سخنان خود، عمل حمله کنندگان به شورای نگهبان را تقبیع نموده و فرمودند: «این مرکز اساسی قانونی را نبایستی تخریب بکنیم. لجنپراکنی کردن علیه شورای نگهبان حقیقتاً یک کار غیر اسلامی، غیر شرعی، غیر قانونی و غیر انقلابی است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جنس نفوذ همانند تهام فرهنگی، بی سر و صدا، آرام و دل انگیز، با طرح دوستی و مذاکره و گاهی هم در قالب انتقال تکنولوژی و صنعت، مرزهای عقیدتی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی کشوری را در می نوردد و در یک مجموعه و یا بخشی از کشور تسری می یابد و رفته رفته ذائقه مردم و مسئولین با شبکه نفوذ انس و الفت پیدا می کند و ناغافل عضوی از شبکه نفوذ می گردند!
دشمنان ایران اسلامی وقتی دریافتند که تغییر مبانی انقلاب، از طریق کودتا، جنگ نظامی، تحریم اقتصادی و انزوای سیاسی میسر نیست، اقدام به شبکه سازی نفوذ در بین مردم و مسئولین کشور نمودند و سنگرهایی را به تصرف خود در آوردند و شبکه نفوذ در بین مسئولین اشرافی، عافیت طلب و پشیمان از انقلابی گری گسترش پیدا کرد و لذا زنگ خطر شبکه نفوذ در دولت لیبرال غربگرای جناب روحانی از سوی کشتی بان انقلاب اسلامی به صدا درآمد و لیکن مسئولینی که قبلا به عضویت شبکه نفوذ در مجمع تشخیص مصلحت نظام در آمده بودند، نفوذ را انکار نموده و آن را توهم خواندند و در همین راستا بود، که حافظان اصلی نظام اسلامی و نخبگان کشور در اثناء انتخابات 7 اسفند 94 به شکل گیری و اثرات مخرب شبکه آمریکائی-انگلیس نفوذ در تهران پی بردند!
اما نفوذ در بین مسئولین کشور چگونه شکل گرفت و چگونه بسط و گسترش پیدا کرد؟ کارشناسان امر در این خصوص می گویند؛ کشوری که قصد نفوذ در کشور رقیب را دارد، چهار مرحله و یا چهار گام را باید بردارد، که در گام نخست؛ کشور مورد نظر باید بازی پاس و آبشار کشور نفوذ کننده را بپذیرد و لذا ساختار شکنی و بی ثبات سازی داخلی از سوی دولت قبلی و فعلی، زمینه موفقیت شبکه نفوذ را برای آمریکا مهیا نمود و در همین راستا، اعلام خزانه خالی از سوی جناب روحانی و اینکه قدرت نظامی ما توانائی مقاومت به مدت ده دقیقه را در برابر آمریکا ندارد، در سخنان جواد ظریف از سیگنالها و پاسهایی بود که به طرف آمریکائی در خصوص شکل گیری و موفقیت شبکه سازی نفوذ ارسال گردید!
فشار و اثر بخشی تحریمها و تضعیف اقتصاد ملی و قدرت ملی با فشار به معیشت مردم، دومین گام استکبار جهت ایجاد و گسترش شبکه نفوذ بود که توسط مسئولین وقت و دولت لیبرال آقای روحانی صورت پذیرفت!
شرطی سازی افکار عمومی مردم مبنی بر اثر بخشی شدید تحریمها گام سوم نفوذ بود که بخشی از مردم و بخصوص قشر اشرافی تهران و برخی از مراکز استانها در زمان مذاکرات و تفاهمات انجام شده بین ایران و آمریکا، با دعوت از سوی دولت، در شادیهای بی ضابطه و از سر غفلت به نمایش گذاشته شد!
پس از عملیاتی شدن مراحل سه گانه فوق، نوبت به انجام چهارمین مرحله نفوذ می رسد که این گام از ابزار مهم شبکه نفوذ شمرده می شود و نقش بسزائی در تداوم نفوذ دارد و آن زمینه سازی حضور جریانهای لیبرال، سکولار و غربگرایان به درون قدرت سیاسی کشور است، که در انتخابات 7 اسفند 94 شاهد حمایت شبکه های رسانه ای غرب از لیستهای خاص برای ورود به مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی بودیم، که اوج آن در لیست کاندیداهای مجلس شورای اسلامی تهران دیده شد! و شور و شادی دشمنان و جهانخواران را فراهم نمود و در نهایت ملت انقلابی ایران شاهد تکرار تاریخ شدند، که با هدایت دشمنان خارجی و حمایت "جریانهای نفوذی، فتنه گر و منافق زر و زور و تزویر"، شهید مدرسها، آیت الله کاشانی ها، شهید دیالمه ها، شهید مطهری ها و شهید آیت ها از ورود به مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بازماندند و زمینه جولان برخی سکولارها، لیبرالها و غربگرایان را که نمی دانند برای چه منظوری کاندیدای مجلس شورای اسلامی شده اند، را فراهم نمود!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در سال 1385 مقاله ای توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر گردید که حاصل تلاش مدتها بحث و بررسی پیرامون چگونگی ارتباط با جامعه جهانی و در رأس آن با آمریکا بود. در قسمتی از این مقاله آمده: «انطباق با جامعه جهانی و حل اختلافات با آمریکا، شرط اساسی به دست آوردن نفوذ و تاثیر در محیط پیرامونی است. جمهوری اسلامی تا زمانی که قدرت هژمون (آمریکا) را به رسمیت نشناسد و نخواهد اختلافات خود را با آن حل کند، نمیتواند در معادلات منطقهای اثرگذار باشد.»
خب، این مقاله توسط کارشناسان مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه گردیده که برخی از آن کارشناسان، قلم و زبانشان بر اساس منافع آمریکا تنظیم گردیده و لذا می شود گفت؛ نفوذ کاملاً در مجمع تشخیص مصلحت بر اساس تفکر لیبرالیسم غرب محقق شده و سخنان ساختار شکن رئیس مجمع تشخیص مصلحت علیه مبانی نظام اسلامی و امام راحل، از همین آبشخور سرچشمه گرفته است و در همین راستا، اگر رئیس جمهور کشورمان، آمریکا را کدخدای ده می داند، برگرفته از تفکرات کارشناسان آمریکائی است که با پول بیت المال تحت عنوان کار کارشناس در مجمع تشخیص بکار گیری شده اند!!!
جناب روحانی با همه مشغله ها و مسئولیتهای متعددی که در دهه 80 داشته و در انگلستان هم تحصیل می کرده، هم زمان سه کتاب در خصوص مسائل مهم کشور به رشته تحریر درآورده و در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص به چاپ رسانده، ایشان در کتاب "امنیت ملی و دیپلماسی هستهای" به دو موضوع می پردازد؛ "اول اینکه برای رسیدن به رشد و توسعه باید به غرب اعتماد کنیم و دوم اینکه دیدگاه های مسئولین ایرانی نسبت به سیستم های فکری دنیای غرب دچار توهم شده است."
اگر کتابهای اقتصادی، سیاسی و هسته ای جناب روحانی مورد مطالعه قرار گیرد و بعد از آن، کتاب "ایران و جهانیشدن، چالشها و راهحلها" دکتر محمود سریعالقلم را بخوانیم، به این نتیجه می رسیم که نوشته های حاج حسن روحانی کپی برداری شده از نوشته ها و تفکرات نفوذی دکتر سریع القلم است والا کسی که(حسن روحانی) در لندن در مقطع کارشناسی ارشد و دکترای حقوق مشغول تحصیل بوده و هم زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت باشد، آیا فرصتی برای نوشتن سه کتاب اقتصادی آنهم در رشته ای که هیچ تخصصی در خصوص آن ندارد، امکان پذیر است؟!
حال به درست بودن و یا نادرست بودن موضوع نوشتن سه کتاب، نمی خواهم بپردازم، اما وقتی کتاب "ایران و جهانیشدن، چالشها و راهحلها" دکتر سریع القلم را مطالعه می کنیم به عمق تفکرات نفاق آلود این فرد نفوذی آمریکائی می رسیم که تفکرات نفوذی این فرد، در دستور کار دولت لیبرال جناب روحانی بعنوان مشاور عالی عملیاتی گردیده است!
محمود سریع القلم در چند صفحه از کتاب خود چنین می نویسد: «راه پیشرفت کشور ملحقشدن به نظم نوین جهانی است. مراد من از نظم نوین جهانی چیست؟ من به کشورهای دیگر کار ندارم. منظور من آمریکا و آلمان و فرانسه و امثال اینهاست و حق طبیعی این کشورهاست که نظم نوین جهانی و قواعد جهانی را آنها تنظیم کنند، چون قدرتمند هستند ... راه پیشرفت این است که ایران باید در این نظمی که آمریکا تعریف کرده بازی کند.»
بر اساس همین تفکرات؛ آیا حاج حسن روحانی در مذاکرات هسته ای و اجراء برجام، آنهم بدون اخذ تضمین لازم از آمریکا، به نسخه های کتاب مشاور آمریکائی خود و آنچه در خصوص انتشار مقاله سال 85 مجمع تشخیص گفته شد، عمل نکرده است؟! آیا نفوذ آمریکا در برخی ارکان نظام اسلامی بخصوص در مجمع تشخیص محقق نشده است؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
ماه عسل برجام رو به پایان است و جناب روحانی در پس گوچه های پسا تحریم کدخدا(آمریکا) سرگردان و در معرض خطر رئیس جمهور 4 ساله شدن است هر چند که تلاشهای ماهرانه ای را بعمل آورد تا قدرت مطلق را در انتخابات 7 اسفند با مدد کدخدا بدست آورد، اما نتیجه انتخابات، به غیر از تهران رضایت بخش نبوده و برای جناب روحانی و هدایتگرانش یقین حاصل کرد، که ریاست جمهوریش 4 ساله خواهد بود و باید حدود 16 ماه دیگر ساختمان ریاست جمهوری برای همیشه ترک نماید، لذا این روزها برای جلب توجه کدخدا در بیرون و جریان فتنه و احزاب منحله مشارکت و مجاهدین در درون، به ساختار شکنی و افراطی گری در سخن می پردازد، تا شاید از این طریق، 4 سال دیگر هم از قطار پاستور پیاده اش نکنند! آیا چنین اتفاقی می افتد؟!
اینکه جناب روحانی پایگاه لرزان اجتماعی خود را در داخل و حتی بین هوادارن خود از دست داده، هیچ شکی در آن نیست، اما ساختار شکنی با پول بیت المال و در جایگاه ملی آنهم برای ماندن در قدرت از نظر ملت و قانون، ناپسند و نانجیبانه است. چرا باید مردم متدین شهر یزد و دانش آموزان یزدی بازیچه دولت ناتوان اعتدال قرار گیرند و در شهرشان شاهد حمایت علنی از فتنه و فتنه گران از سوی رئیس جمهور باشند؟!
آقای روحانی و همفکران لیبرالش، در مورد ملت ایران چه فکر کرده اند؟! ملت بخوبی می دانند که جناب روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی است و دبیر آن شورا هم توسط ایشان معین می شود و لذا اگر رئیس جمهور واقعاً در گفتار خود صادق است و به دروغ بدنبال رفع ممنوعیت تصویری از رئیس جمهور اسبق نیست! به این همه قیل و قال جهت فرار از حل معیشت مردم نیاز نیست، ایشان به راحتی می توانند موضوع ممنوعیت تصویر محمد خاتمی را همانند برجام با کمک ریاست مجلس از دسترس قانون اساسی خارج و در شورای عالی امنیت ملی مطرح نماید و تصمیم لازم را اتخاذ کند و حتی می تواند رفع حصر سایر فتنه گران را هم در شورای عالی امنیت ملی پیگیری و آنگاه در یک نشست خبری به رسانه ای کردن آن بپردازد و اگر فکر می کند که از چنین قدرتی بهره مند نیست، فضای آرام پس از انتخابات را آشفته نکند و به قانون اساسی وفادار بماند و گول پدرخوانده دولتش را نخورد و اجازه ندهند جریان فتنه و جریان زر و زور و تزویر به هنجار شکنی علیه مبانی انقلاب اسلامی، آنهم برای زمینه سازی نفوذ آمریکا بپردازند!
پس جناب روحانی به یک دوره 4 ساله ریاست جمهوری قناعت نماید و در استراتژی پر اشتباه خود مبنی بر "چرخیدن سانتریفیوژها و چرخیدن زندگی مردم" و "بازی کثیف برد-برد"، که یقیناً از سوی آمریکا تجویز شده بود، پایان دهد و دین خود را، (اگر چیزی از آن مانده باشد!) برای دنیای فتنه گران و کدخدا(آمریکا) ارزان نفروشد و این را هم بدانند؛ خداوند سالها است که این انقلاب را از گزند بدخواهان داخلی و دشمنان خارجی حفظ کرده و گاهاً افرادی بوده اند که با داشتن مسئولیت های مهم در نظام اسلامی، همچون ریاست جمهوری، وبال انقلاب اسلامی و مردم شده اند!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
هر زمان که جریان زر و زور و تزویر در برخی از مقاطع انتخابات، بخصوص در تهران با رأی منفی مردم روبرو شده و رأی لازم را برای تصاحب ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی آنهم به قصد ریاست آن کسب نکرده و یا صلاحیتشان از سوی شورای نگهبان مورد تائید قرار نگرفته، رأی مردم برنتافته و وقتی هم که فرصت را برای اقدامات نانجیبانه و معارضانه فراهم دیده، با حمایت جبهه استکباری به مقابله علنی با نظام اسلامی پرداخته و اوج آن را می شود در فتنه 88 دید، که آثار زیانبار مادی و معنوی آن همچنان قابل مشاهده است.
مقام معظم رهبری در دیدار خود با خبرگان ملت، طی سخنان مهمی به این موضوع اشاراتی داشتند و ضمن تمجید از کسانی که به رأی ملت نجیبانه گردن نهاده و نانجیب خواندن کسانی که رأی مرم را بر نتافته و کشور را در سال 88 به آشوب و ناامنی کشیدند، فرمودند: «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور به وجود آوردند، نشان داد ... برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه به وجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و باارزش است.»
جریان نفاق زر و زور و تزویر همانهای که منتظری را بر خلاف نظر امام به قائم مقامی رساندند، وقتی متوجه شدند که امام خمینی(ره) قصد عزل او را دارد، بلافاصله دست بکار شده تا منتظری را حفظ کنند، اما وقتی خود را ناموفق دیدند، مانع رسانه ای شدن نامه 6 فروردین 68 امام شدند و اگر امروز هم مجالی بدست آوردند، آن نامه را از اساس منکر می شوند! امام در آن نامه خطاب به منتظری مرقوم داشتند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید. شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضعگیریهایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند، به قدری مطالبی که میگفتید دیکته شده منافقین بود که من فایدهای برای جواب به آنها نمیدیدم ... تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام.»
با مطالعه تاریخ و نامه امام خمینی درمی یابیم، که جریان نفاق زر و زور و تزویر هر گاه قدرت مادی خود را در خطر دیده در جلوی امام معصوم و رهبر عادل جامعه ایستاده اند. در زمان امیرالمؤمنین علی علیه السلام، طلحه ها، زبیرها، ابوموسی اشعریها، از بیعت خارج و جنگ جمل و حکمیت را بر امام علی(ع) تحمیل می کردند و در این زمان هم جناب رفسنجانی ها، محمد خاتمی، کروبی و سایر سیاسیون لیبرال غربگرا بدنبال حکمیت آمریکائی-اعتدالی و برقراری رابطه با شیطان بزرگ هستند، و این در حالی است که نان و نمک انقلاب اسلامی و امام را خورده اند ولیکن با نفاق خود، نانجیبانه فتنه 88 را سازماندهی کردند و امروز هم شورای رهبری و بازگشائی سفارت آمریکا، از اهداف نفوذ آنها بر علیه انقلاب حضرت روح الله است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
چرا حسن روحانی پس از انتخابات 7 اسفند 94 بدنبال رفع ممنوع التصویری رئیس جمهور اسبق می گردد؟ و با چه قصدی، یکی از رؤس فتنه سال 88 را برادر خطاب می کند و می گوید: «برادر عزیز من سید محمد خاتمی از اردکان در مجلس حضور داشتند. ایران قهرمان خدمتگزاران خود و آنهایی که برای عظمت ایران تلاش کردند را هیچگاه فراموش نخواهد کرد.»
اگر بخواهیم پاسخ درستی به سئوال فوق بدهیم، لازم است به سخنان رهبر معظم انقلاب با نمایندگان مجلس خبرگان رهبری مراجعه تا به رمز سخنان غیر قانونی و نانجیبانه جناب روحانی پی ببریم. امام خامنه ای در خصوص رفت و آمدهای هیئتهای خارجی به کشور به نکته ظریفی مبنی بر عدم تأثیر این رفت و آمدها در اقتصاد کشور داشتند و فرمودند: «اکنون رفت و آمدهایی از طرف غربی ها انجام می شود اما این رفت و آمدها تاکنون هیچ اثر مثبتی نداشته است.»
حاج حسن روحانی، فکر می کرد که با پاس زیبای خود به کدخدا(آمریکا) در برجام، آنگاه قادر است مشکلات اقتصادی کشور و مردم را حل نماید ولیکن پس از تعلیق تحریمها و عدم پایبندی کدخدا به تعهداتش، رئیس دولت اعتدال، احساس کرد که به پایان راه رسیده و در حل مشکلات اقتصادی ناتوان بوده و به فرافکنی متوسل شده و رفع ممنوعیت تصویر محمد خاتمی را جهت اهداف نامشروع خود دنبال می کند! و با این حربه می خواهد دولت ناتوانش را در پشت سخنان افراطی پنهان نماید و لذا دشمنان انقلاب اسلامی هم تلاش مستمر خود را بر روی اینگونه سخنان قرار داده تا جای دوست و دشمن در نظر مسئولین کشوری عوض شود و در همین راستا است که آقای حسن روحانی همواره نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب را افراطی معرفی می کند و در مقابل دشمنان، نرمش ذلیلانه از خود به نمایش می گذارد!
آمریکا با طرح استراتژی تغییر جای دوست و دشمن در نگاه مسئولین کشورمان، اهدافی را برای گسترش شبکه نفوذ دنبال می کند و به همین خاطر، امروز در نگاه حسن روحانی و تیم هدایتگر علنی و مخفی ایشان، هزینه تقابل با آمریکا و ایستادگی بر سر آرمانهای انقلاب اسلامی و امام بی فایده تلقی گردیده و دشمنان با فعال کردن این استراتژی پیچیده، موفق شده اند برخی براندازان داخلی را که از سابقه انقلابی گری برخوردارند، جهت استحاله نظام اسلامی و نفوذ در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر وارد نمایند و جناب حاج حسن روحانی هم برای فرار از ناکارآمدی دولت لیبرال خود و اجرائی نمودن پروژه دشمن، این روزها با طرح سخنان ساختار شکنانه، افراطی و برخلاف وحدت و انسجام ملی، بدنبال تسهیل ورود فتنه گران به عرصه سیاسی و اجراء طرح حکمیت هاشمی رفسنجانی در فتنه 88 است، تا با استفاده از این حربه استکباری، نگاه ملت را از خواسته های واقعی خود یعنی معیشت به سوی جنجالهای سیاسی هدایت نماید.
با توجه آنچه گفته شد، در می یابیم که تاریخ قابل تکرار است و امام خامنه ای هم مثل جد بزرگوارشان در جنگ صفین، با طرح حکمیت آمریکائی-اعتدالی روبرو است که طراحان آن، عده ای اشرافی متظاهر به اسلام که از سابقه انقلابی هم برخوردارند، اما مسلمان و مؤمن واقعی نبوده و هدفشان چیزی جز حاکمیت اسلام آمریکائی در برابر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم نمی باشد و در مسیر ماندن در قدرت و کسب ثروت نامشروع، کاملاً به هم افزائی با جبهه ی استکبار اعتقاد دارند!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع خبرگان رهبری، سخنان بسیار مهمی را ایراد نمودند که لازم است پیرامون بخشهای مختلف آن به ساعتها به تحلیل و بررسی پرداخت، معظم له که همچنان از فتنه و فتنه گران سال 88 ناخرسند می باشند، در این رابطه فرمودند: «انتخابات هفتم اسفند بار دیگر نادرستی و بی اعتباری سخنان کسانی را که در سال 88 مدعی نامعتبر بودن انتخابات بودند و آن فتنه مضر را برای کشور بوجود آوردند، نشان داد. همانگونه که انتخابات اخیر سالم بود، انتخابات دوره های قبل، از جمله انتخابات سالهای 88 و 84 نیز سالم بودند. برخلاف رفتار نانجیبانه کسانی که در سال 88 رأی نیاوردند و با براه انداختن فتنه برای کشور هزینه بوجود آوردند و دشمن را به طمع انداختند، در این انتخابات کسانی که رأی نیاوردند، به پیروز انتخابات تبریک گفتند که این موضوع، بسیار با عظمت و با ارزش است.»
برخی از فتنه گران سال 88 که خود بارها در انتخابات شرکت کرده و یا مجری برگزاری انتخابات بوده اند، در سال 88 با کلمه رمز تقلب، نانجیبانه فتنه ای را بر کشور و ملت به مدت 8 ماه تحمیل کردند که آثار دود و آتش آن، به قول فتنه گر اصلی، (هاشمی رفسنجانی) همچنان در فضا کشور قابل مشاهده است و چقدر این فتنه گران نانجیبند، که پس از گذشت سالها از آن فتنه عظیم، هنوز بر طبل حکمیت می کوبند و در مقابل رهبری می نشینند و خم به ابرو نمی آورند، زیرا این رفتار از صفات بارز جریان نفاق است!!!!
یکی از اقدامات فتنه گران بعد از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، زمینه سازی برای نفوذ آمریکا در کشور بود، که در این راستا جریان خود باخته اعتدال، بازی برد-برد را با برنامه ای تحت عنوان "پاس و آبشار" با شیطان بزرگ آغاز کردند و در طول مذاکرات هسته ای، جریان اعتدال به هم افزائی با آمریکا پرداختنه و بارها با قانون ستیزی، پاس های بسیار خوبی را به آبشار زنهای آمریکائی تقدیم کردند، که منافع ملی و امنیت ملی کشور را به مخاطره انداختند و لذا دشمنی را که دادن هزاران شهید از در بیرون کرده بودیم، از طریق پنجره های نفوذ، با پاسهای پی در پی جریان اعتدال به کشور وارد شدند و جریان اعتدال با پاسهای خود به طرف آمریکائی، تلاش کرد، تا در انتخابات 7 اسفند 94 جریان فتنه آمریکائی-صهیونیستی 88 را از حاشیه به متن، در مسئولیتهای مهم تصمیم ساز و تصمیم گیر وارد نماید، که این اتفاق نامبارک در انتخابات مجلس شورای اسلامی تهران عملیاتی گردید!!!
وضعیت جریان اعتدال و فتنه گران سال 88همانند آن مشروب خوری است که گویند: اوائل انقلاب پاسداران کمیته یک مشروب خوار را دستگیر کرده بودند، یارو درون پاسگاه از ماموران پرسید؛ مرا برای چه اینجا آورده اید؟ گفتند برای عرق خوری! و یارو گفت؛ پس زودتر بیارین بخوریم، می خوام برم کار دارم!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی صحنه انتخابات 7 اسفند 94 و نتایج آن بخصوص در تهران مورد بررسی قرار می گیرد، به بحث نفوذ و مهندسی انتخابات توسط جریان برانداز فتنه سال 88 ، دولت اعتدال با حمایت آمریکا و انگلیس می رسیم و شک نباید کرد که تذکرات به موقع رهبر معظم انقلاب دقیق و بر اساس اطلاعات بدست آمده بوده است، معظم له در جمع ائمه جمعه سراسر کشور در مورخ 14/10/94 فرمودند: «یک مسئله، مسئله نفوذ است ما این مسئله نفوذ را در قضیه ی برجام و پس از برجام مطرح کردیم؛ این خیلی مسئلهی عجیب و خیلی مسئلهی مهمّی است. کسانی که در مسائل گوناگون دسترسی به اطّلاعات دارند، خوب میدانند که چه دامی برای کشور گستردهاند یا میخواهند بگسترانند برای نفوذ کردن در حصن و حصار اراده و فکر و تصمیم ملّت ایران، با انحاء مختلفِ تدابیر و سیاستها و توطئهها؛ این الان در جریان است؛ مردم در باب انتخابات باید خیلی متوجّه این باشند. اگر فرض کنیم عنصر نفوذی به شکلی وارد مجلس شورای اسلامی بشود یا وارد مجلس خبرگان بشود یا در ارکان دیگر نظام نفوذ بکند، مثل موریانه از داخل میجَود و پایهها را سست میکند و فرو میریزد؛ قضیّه اینجوری است.»
خانم وندی شرمن پس از پایان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در سال 92، در جمع اعضاء کنگره آمریکا گفت: «آمریکا باور دارد که نحوه برگزاری انتخابالت، نوع صف بندی ها، گفتمان حاکم بر انتخابات و در نهایت فردی که نام وی از صندوق بیرون می آید، فقط تعین کننده سرنوشت یک نهاد حاکمیتی مانند دولت یا مجلس در ایران نیست، بلکه می تواند بسیاری از معادلات، من جمله در حوزه امنیت ملی را جابجا کند.»
محمد جوا ظریف وزیر خارجه ایران در تاریخ 26 شهریور 93 طی جلسه ای با اعضاء شورای روابط خارجی آمریکا، طی سخنانی عجیب که از یک فرد نفوذی و جاسوس انتظار می رود از آنها می خواهد؛ که در مذاکرات هسته ای با گروه فعلی مذاکره کننده ایرانی توافق نمایند و در غیر این صورت فردی مانند احمدی نژاد در انتخابات 7 اسفند 94 بر سرکار خواهد آمد!!!
خانم وندی شرمن در مصاحبه با خبرنگار نیویورک تایمز ابعاد دیگری از برنامه نفوذ را در پسا برجام رونمایی می کند و می گوید: «حسن روحانی رئیس جمهور ایران بسیار دوست دارد، روز اجراء برنامه جامع مشترک(برجام) پیش از برگزاری انتخابات مجلس باشد تا مردم ایران شاهد برداشته شدن تحریمها باشند.»
وبگاه پولیتیکو در همین راستا طی مقاله ای در 2 دی 94 می نویسد: «دولت اوباما زمانی تحریمها علیه ایران را تعلیق می کند که برای حسن روحامی بیشتریم نفع انتخاباتی را داشته باشد و اگر تحریمها لغو شد، انتظار می رود حسن روحانی رئیس جمهور ایران و میانه روها که از توافق هسته ای حمایت می کنند از این وضعیت بهرهمند شوند. تصور می شود که انتخابات دلیلی برای حرکت سریع ایران در جهت برچیدن زیر ساختهای هسته ای این کشور باشد.»
گری سیمور مشاور پیشین بارک اوباما در سخنرانی 19 اسفند 92 می گوید: «برخی ایرانیهایی که من با آنها صحبت کرده ام، مدعی هستند از جانب حکومت ایران سخن می گویند، بی سر و صدا به من گفتند، که آمریکا باید در حوزه مسائل هسته ای نرمش داشته باشد تا اینکه دست حسن روحانی رئیس جمهور ایران تقویت شود و به پیروزی در عرصه سیاست خارجی دست پیدا کند و تحریمهای اقتصادی ایران برداشته شود و او در موقعیت قوی قرار گیرد تا بتواند تندروها را در انتخابات بزرگ پیش روی ایران یعنی انتخابات مجلس شکست دهد و وقتی او در چنین موقعیتی قرار بگیرد، می تواند ایران را به سمت سیاست های معتدل تر، هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی هدایت کند.»
توماس فریدمن در روزنامه نیویورک تایمز می نویسد: «اوباما این توافق(هسته ای) را می خواست تا نیروهای عملگرا در ایران را مورد تقویت قرار دهد.» جان کری وزیر خارجه آمریکا به اعضاء کنگره می گوید: «اگر کنگره این توافق را رد کند، ظزیف و روحانی در داخل با مشکل جدی روبرو می شوند.» و مرکز امنیت آمریکای جدید در گزارشی آورده است: «بازیگران پراگماتیک در ایران از توافق برای اعمال نفوذ گسترده تر داخلی و متعادل کردن سیاست خارجی استفاده می کنند و فرصتهای جدیدی برای ایران و آمریکا به وجود می آید ت منافع مشترک را پیگیری کنند.»
با توجه به آنچه گفته شد؛ آیا طرح بازی برد-برد از سوی جناب روحانی و عبور غیر قانونی برجام از مجلس شورای اسلامی و سرعت در جهت ویران کردن تأسیسات هسته ای و پر کردن قلب رأکتور اراک با بتن و حمل آب سنگین به کشور عمان، آنهم قبل از اجراء تعهدات طرف مقابل؛ یک توطئه طراحی شده از سوی آمریکا و جریان فتنه و اعتدال داخل کشور برای پیروز در انتخابات 7 اسفند 94 نبوده است؟! قطعاً چنین است و ما به رمز و راز سخنان راهگشا و شفاف رهبری پی نبردیم و در دام نفوذ آمریکا و غرب با خیانت جریان اعتدال و فتنه گران 88 گرفتار آمدیم!!!!
پس به شهداء و رهبری عزیز؛ از صدق دل می گویم؛ نه تنها شرمنده ایم، بلکه بی عرضگی خود را نیز ثابت کردیم و لذا ما راببخشید اگر نتوانستیم عمارگونه جلوی مهندسی انتخابات 7 اسفند 94 بایستیم.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]