بنام خدا و برای خدا
پس از صدور حکم رهبر معظم انقلاب و تمدید احکام اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی کشور در تاریخ 93/7/26 هنوز چند ساعتی نگذشته بود که آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان که ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی را بعهده دارند، طی نامه ای در همان تاریخ از امام خامنه ای تشکر و قدردانی خود و سایر اعضاء را اعلام نمودند و گریزهای متعددی که هیچ ضرورتی نداشته، در رابطه با مبحاث فرهنگی مطرح نموده، که تحلیل آن خالی از لطف نیست، هر چند در دیدگاه فرهنگی رئیس جمهور، "هنرمند ارزشی و غیر ارزشی با یکدیگر هیچ تفاوتی ندارند"، پس؛ نتیجه در عمل این خواهد بود که دولت اعتدال؛ " یا نمی تواند و یا نمی خواهد که دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند."!!! مگر اینکه آقای دکتر روحانی از حرف قبلی خود توبه کرده باشد.
آقای روحانی در بخشی از نامه خود آورده است:« بیتردید مواجهه هوشمندانه با پدیدارهای فرهنگی در گرو تبیین فلسفه فرهنگی انقلاب اسلامی و کوشش جهت هم افزایی ظرفیتها، بسیج نیروها، مدیریت فرصتها، تدبیر آسیبها و مقابله با تهدیدهایی است که باور، اعتدال، امید و نشاط جامعه را نشانه رفته است.»
در هیچ کجای نامه آقای روحانی, عبارتی که نشان دهنده عزم دولت جهت اجرای رهنمودهای مقام معظم رهبری باشد، دیده نمی شود و حتی با استفاده از کلمات "تدبیر، اعتدال و امید،" که از شعارهای محوری انتخابات آقای روحانی در سال 92 بوده، ما را به این نتیجه می رساند که نامه ایشان، شعاری بیش نیست.
به این سخنان آقای روحانی که در مناسبتهای مختلف گفته اند، توجه فرمایید و خود قضاوت نمائید، که آیا رئیس جمهور به مقوله فرهنگ کشور بر اساس معیارهای انقلاب توجهی دارند یا خیر؟! آقای روحانی در جائی گفته است: « بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد» و در سخنرانی دیگری می گوید: « غصه دیگری شروع شد که با ماهوارهها چه کنیم اگر خدای نکرده تلویزیونمان با دیش مخفی و آشکار، شبکه دیگری را بگیرد، در جوانان ایرانی چگونه ایرانیت و اسلامیت میماند. آمدیم و در پشت بامها و بالکنها با آن مبارزه کردیم، اما تاثیری نداشت اما نه ایمان مردم پر زد و نه هویت مردم از دست رفت.»!!!
اگر رئیس جمهور قصد اجرای فرامین رهبری را داشتند، نیاز به فلسفه بافی و توضیحات اضافی در نامه نبود و با یک سطر، امکان اعلام تبعیت از ولایت وجود داشت!!! لذا به نظر می رسد که تنظیم کنندگان نامه رئیس جمهور، مقاصد سیاسی دیگری را دنبال می نمایند.
به این دو قسمت نامه رئیس جمهور به رهبر معظم انقلاب با دقت بنگرید:
«وظیفه حساس و در خور نام و عنوان این شورای بیبدیل، تعیین سیاستهای فرهنگی کشور در عرصههای هویت، حیات و امنیت فرهنگی و تصویب مصوباتی عملی و اجرایی است و نه اسنادی آرمانی.»
«انقلاب اسلامی، فرهیختگانی شایسته و هنرمندانی وارسته را به جامعه ما ارزانی داشت؛ حراست از این سرمایههای درخشان، انتقال آن دانش و بینش به نسلهای نو و حمایت از شکوفههای نورس در بوستان فرهنگ، ساز و کارهای شایسته برای تضمین هویت فرهنگی نسل های آینده در این مهد کهن تمدن است.»
اگر به این دو پاراگراف نامه فوق توجه نمائید به مطالبات مکرر مردم متدین و انقلابی، در خصوص فرهنگ، اشاره ای نشده و پایبندی به تذکرات و نصایح رهبری، مبنی بر حمایت از نیروهای مؤمن به انقلاب در زمینه فرهنگ، توجهی نگردیده است!!!
پس؛ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل
والسلام
بنام خدا و برای خدا
مقام معظم رهبری بار دیگر خطر عدم توجه به مسائل فرهنگی کشور را در حکم مورخه 93/7/26 خود به اعضاء شورای عالی انقلاب متذکر شدن و فرمودند:« مهندسی فرهنگی و موضوع تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور، اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش و نیز تحول در علوم انسانی که در دوره های گذشته نیز مورد تأکید بوده است، هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده است، به تعویق افتادن این امور خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد، لذا باید این امور جدی تر گرفته شده و با یک بازنگری و برنامه ریزی جدید طی مدت زمان معقول و ممکن به سرانجام خود برسد.»
متأسفانه دولتهای مختلف، وقتی به حوزه فرهنگ عمومی کشور می رسند، از تحرک و پویایی لازم برخوردار نبوده و نگاه اکثر آنها به فرهنگ، برگرفته از نگاه لیبرالیستی و غیر انقلابی بوده است و تذکرات پی در پی امام خامنه ای مورد عنایت مسئولین فرهنگی قرار نگرفته است!!!
مسئولین فرهنگی کشور، بخصوص در وزارتخانه های ارشاد اسلامی، علوم و تحقیقات و آموزش و پرورش و صدا و سیما، تحرک لازمه را در امور فرهنگی بر اساس معیارهای انقلابی و دینی نداشته و عنایت و ارده ای هم، جهت حمایت از هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی ندارند و بلعکس، این طیف از مسئولین، گاهی مقدمه اثر بخشی و نفوذ فرهنگ بیگانه غرب را، علیه فرهنگ دینی خودمان فراهم نموده اند و در خدمت تهاجم فزهنگی دشمن قرار می گیرند.
طرح حقوق شهروندی با مُدل غربی آن که حتماً مورد تأیید احمد شهید صهیونیست می باشد!، در تقابل با فرهنگ دینی و انقلابی است، که امروز از سوی برخی مسئولین دولتی مرتباً مطرح و پیگیری می شود!
رهبر معظم انقلاب اسلامی امام خامنه ای، تاکنون چند بار مسئولین دولت یازدهم را به حمایت از نیروهای مؤمن و انقلابی در عرصه فرهنگ فرخوانده اند ولیکن این توصیه و دستور رهبری، علی رغم تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن، مورد غفلت و بی مهری دولت واقع گردیده است و از حرکات مارپیچ فرهنگی دولت چنین استنباط می شود که خیال خود را همچون زمان وزارت ارشاد عطاءالله مهاجرانی وزیر فراری و ساکن لندن از انجام رسالت فرهنگی و انقلابی راحت کرده است.
رهبر فرزانه انقلاب با احساس خطر و هشدار به دولت مجددا چند بار در حکم حکومتی خود مبنی بر حمایت از نیروهای مؤمن و انقلابی تأکید فرمودند:« با توجه به جبهه بندی جدی میان هواداران فرهنگ انقلابی و اسلامی و معارضان عنود با انگیزه ی آن، شورایعالی انقلاب فرهنگی باید با برخورد فعال و مبتکرانه با این جبهه بندی آشکار فرهنگی، دلبستگان فرهنگ دینی و انقلابی را در داخل و خارج کشور دلگرم و امیدوار و مطمئن و معارضان را نگران و ناامید کند ... با توجه به رویش های معتنابه و جوشش های فراوان فعالیت های فرهنگی در سطوح مردمی، خصوصاً جوانان مؤمن و انقلابی، دستگاههای فرهنگی نظام و در رأس آنها شورای عالی انقلاب فرهنگی باید نقش حلقات مکمل و تسهیل گر و الهام بخش را در فعالیت های خودجوش و فراگیر مردمی عرصه فرهنگ برای خود قائل باشند و موانع را از سر راه آنها کنار بزنند.»
آیا دولت هنوز منتظر دستوری، شفاف و روشن تر از این فرمانهای رهبری، برای حمایت از نیروهای انقلابی و فرهنگی میگردد؟!؟ خدا نکند، افرادی در درون دولت و در سطح وزراء و معاونین رئیس جمهور حضور داشته باشند، که نسبت به فرامین رهبری معظم انقلاب، بی توجه و عنود بوده و همراه دشمنان فرهنگی کشور، اهداف استحاله فرهنگ دینی و انقلابی را دنبال نمایند؟!؟
پس؛ دستورات رهبری عزیز انقلاب واضح و روشن است و کم کاری دولتهای گذشته و حال در عرصه فرهنگی بر کسی پوشیده نیست، و حضرت آقا فرمودن:« به تعویق افتادن این امور (تحول و نوسازی در نظام آموزشی و علمی کشور، اعم از آموزش عالی و آموزش و پرورش) خسارت بزرگی متوجه انقلاب اسلامی خواهد کرد.»
آیا دغدغه هر روز رهبر معظم انقلاب در عرصه فرهنگی، دغدغه رئیس جمهور و سایر مسئولین فرهنگی کشور می باشد؟!!! و اگر دغدغه فرهنگی ندارند، به افکار و عقاید خود شک کنند و بار دیگر مشق انقلاب بنویسند! که اینان مردودین فرهنگ دینی و انقلابی خواهند بود!
کاش، آقای رئیس جمهور به جای نامه قدردانی به رهبر معظم انقلاب، 20 درصد از دستورات رهبری را در همین حکم صادره مورخه 93/7/26 اجراء می نمودند و قطعا هم رهبری عزیز، اجراء فرامین و توصیه های خود را از دولت انتظار دارند، نه ارسال نامه های قدردانی که در پی آن هیچ عمل مثبتی اتفاق نیفتد!!!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در خصوص چگونگی تحصیل فرزندان برخی از مسئولین کشورمان در دانشگاه های غربی، بخصوص دانشگاه های انگلیس و آمریکا، انتقادات اساسی وارد است، زیرا تحصیل مسئول کشور و فرزندان آنان، در دانشگاه های خارج از کشور از نگاه تیزبین مراکز جاسوسی غربی و دشمنان ایران اسلامی پنهان نیست و آنان طعمه آماده ای برای سرویسهای جاسوسی می باشند.
با توجه به دشمنی دیرینه آمریکا و انگلیس با جمهوری اسلامی ایران، عقل و منطق حکم می کند که خود را در دسترس سازمانهای جاسوسی آنها قرار ندهیم، ولیکن غمگینانه باید اعتراف کرد، که بعضی از مسئولین کشورمان، فرزندانشان را همانند زمان طاغوت، جهت تحصیل به دانشگاهای غرب اعزام می کنند و با این اقدام غیر عقلانی خود، گاها ضربات سنگینی به امنیت کشورمان وارد نموده اند و هر روز هم شاهد گسترش و اعزام بیشتر فرزندان مسئولین کشور به دانشگاه های غربی می باشیم.
در این رابطه آنچه عجیب به نظر می رسد، تسهیل حضور فرزندان مسئول کشورمان از سوی مسئولین کشورهای مقصد است و گاهاً فرزندان برخی از مسئولین که از معیشت اقتصادی خوبی برخوردار هستند، مورد حمایت مالی ویژه دانشگاه های غربی قرار گرفته اند. مثلاً حسین فریدون( برادر رئیس جمهور) که در ابتدای انقلاب از مسئولان حفاظت امام خمینی (ره) در زمان بازگشت ایشان به ایران در سال 1357 بوده و مدتی فرماندار نیشابور و کرج بود و هشت سال هم سفیر ایران در مالزی بود و بعدها به هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل پیوست و پس از بازگشت به کشور بعنوان مشاور برادر در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص فعالیت نمود و اکنون هم مشاور برادرش یعنی رئیسجمهور کشورمان می باشد.
در رابطه با تحصیل فرزند آقای حسین فریدون در آمریکا، سایت بیزینس اینسایدر دست به افشاگری زده و خبر داده: «که مریم، دختر حسین فریدون دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به لرد دارندورف Lord Dahrendorf (جامعهشناس انگلیسی- آلمانی 1929-2009) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود. این بورس، در قالب بورسیههایی که دویچه بانک آلمان Deutsche Bank به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا میکند، به مریم فریدون داده شده است!!!
بیزینس اینسایدر نوشته است که هدف از اعطای این بورس تحصیلی کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه است و بر همین اساس، اعطای آن به دختر بردار رئیسجمهور ایران که وضع مالی مناسبی دارد، تعجببرانگیز است.
به نوشته این سایت آمریکایی، مریم فریدون در شعبه لندن دویچه بانک مشغول به کار هم شده است و شوهر مریم فریدون را پسر سفیر جدید ایران در سوئیس اعلام کرده که هماینک در دانشگاه آکسفورد در مقطع دکترا مشغول به تحصیل است.»
مهدی ظریف پسر وزیر خارجه کشورمان، که در سال گذشته، پس از سالها تحصیل و کار در آمریکا به ایران بازگشت، از همین قماش می باشد!!! مهدی هاشمی رفسنجانی در دانشگاه آکسفورد انگلیس تحصیل نیمه تمام داشته است!!!
به یاد دارم زمانی را که برخی از مسئولین کشورمان فرزندان منافق خود را محاکمه و اعدام نمودند و یا او را در اختیار مسئولین امر برای اجراء حکم خدا قرار دادند و لیکن امروز مسئولینی پیدا می شوند که دم از "حقوق شهروندی غربی" می زنند و اکثراً فرزندانشان و یا خودشان با زندگی غربی اُنس گرفته اند و گاها برخی از فرزندانشان، بخاطر آنچه که در غرب با آن ملموس بودند، اقدام به خودکشی نموده و این مدل مسئولین حتی کشته فرزندشان را هم از مردم پنهان نموده و امروز بدنبال عملیاتی نمودن "حقوق شهروندی غربی" در کشورمان می باشند!!!
اگر کاربران عزیز از این مدل مسئولین متعجب نشدید، سایت بیزینس اینسایدر تعجب نموده و می نویسد: «از این که مسئولان ایرانی شعار مرگ بر آمریکا میدهند و نظام غرب را فاسد میخوانند اما فرزندانشان را برای تحصیل و زندگی روانه غرب میکنند، ابراز تعجب کرده و پرسیده است: مگر مسئولان ایرانی، فرزندانشان را دوست ندارند که آنها را به دامان غرب میفرستند؟»
ابهام دیگری که این سایت آمریکایی مطرح کرده، «این است که مردم عادی ایران برای سفر به غرب و تحصیل در آنجا با محدودیتهای فراوانی از جانب کشورهای غربی مواجه میشوند؛ اما چرا فرزندان مسئولان ایرانی با این محدودیتها مواجه نیستند؟؟!؟»
شاید جواب سایت بیزینس اینسایدر این باشد که تحصیل و کار فرزندان مسئولین ایرانی در کشورهای غربی، خواسته های مراکز جاسوسی و زمینه ابتذال و تهاجم فرهنگی و سُست نمودن پایه های ایمان مردم و براندازی نرم نظام اسلامی را فراهم می نماید و جای خالی سقارتخانه های دشمنان جمهوری اسلامی را پر می کنند!!! و لذا کشورهای دشمن، بشدت مشتاق تحصیل فرزندان و حتی مسئولین ایرانی در کشورشان هستند و در این راستا حتی از دادن بورس تحصیلی به خانواده بی بضاعتها،(مریم فریدون دختر برادر رئیس جمهور) خودداری نمی کنند!!!چرا جلوی این رویه غلط و خطرناک، که امنیت کشور را به مخاطره می اندازد، گرفته نمی شود؟!؟
سئوال اساسی که وجود دارد این است؛ اگر فرزند مسئولی طعمه سرویس جاسوسی کشور محل تحصیل گردد و پدرش برای نجات او وارد شود، آیا این پدر بین منافع کشور و نجات فرزند، کدام را انتخاب می کند؟ آیا می شود به چنین مسئولینی اعتماد کرد و حل پرونده هایی که با منافع کلان نظام اسلامی ارتباط دارد را، در اختیار آنها گذاشت و خیانت نکنند؟!؟
والسلام
بنام خدا و برای خدا
رئیس جمهور کشورمان آقای حسن روحانی در گفتگوی صرفا اقتصادی خود که در تاریخ 21 مهر 93 بصورت مستقیم از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شد، دارای نقاط قوت و ضعف قابل توجهی بود، که به برخی از آنها اشاره می نمایم.
یکی از نقاط قوت این گفتگو استفاده از مجریان معتدل صدا و سیما بود که می شود تائید کرد که آقای روحانی برای اولین بار در ریل اعتدال حرکت نمودند و گرنه در پشت صحنه گفتگوهای قبلی ایشان، به غیر از افراطی گری و بی صداقتی با مردم چیز دیگری مشاهده نگردید!
با توجه به اینکه سال 93 از سوی رهبر مغظم انقلاب سال اقتصاد و فرهنگ نام گذاری شده، متأسفانه آقای رئیس جمهور نیم نگاهی هم به مسئله مهم فرهنگ نداشتند و باز هم فرهنگ مظلوم واقع شد و نپرداختن به این موضوع مهم، از ضعفهای بزرگ این گفتگو بود!
ضعف بعدی این گفتگو، ارائه آمارهای غیر واقعی از سوی رئیس جمهور بود، مثلا گفتند: که 400 هزار نفر شغل ایجاد شده و آمار بیکاری تک رقمی گریده، اما واقعیت را که یک میلیون نفر در همین مدت شغل خود را از دست داده و بیکار شده اند، را نگفتند!!!.
رئیس جمهور در این گفتگو اصرار داشتند، که قدرت خرید مردم با کاهش تورم افزایش یافته و شیب افزایش قیمتها ملایم است! باید به آقای رئیس جمهور گفت؛ احتمالاً چون شما متخصص امور امنیتی و حقوقی و دیپلماسی هستید و حل همه مشکلات کشور را بدون توکل به خدا! به نتیجه مذاکرات هسته ای گره زده اید و بیشتر به این امور رسیدگی می کنید؛ وقتی برای رفتن به بازار و بررسی قیمتها ندارید و شاید مشاورین امنیتی، اقتصادی و سیاسی تان به شما گزارش غلط می دهند. و گر نه با شیب تند افزایش انواع کالاها و هزینه های آب، برق، گاز، بنزین، نفت گاز و انواع خدمات دولتی و خصوصی و ثابت نگه داشتن مبلغ یارانه های نقدی، هر عاقلی با محاسبه این ارقام به راحتی متوجه می شود که جیب مردم بیش از سال 91 و 92 خالی شده و در نتیجه، قدرت خرید مردم کاهش یافته است.
ضمنا اگر قدرت خرید مردم افزایش یافته است؛ پس ادامه رکود اقتصادی برای چیست؟!؟ هر چند که آقای رئیس جمهور با شعار و تهدید، می خواهند ثابت کنند از رکود اقتصادی عبور کرده ایم!!! و کسی هم به این نظر غیر منطقی و شعاری، اعتراض نکند!
علی رغم تأکید و توصیه مقام معظم رهبری در هفته دولت، مبنی بر اجتناب از زیر سئوال بردن اقدامات دولت قبل، متأسفانه باز هم رئیس جمهور در این گفتگو جندین بار متعرض عملکرد دولت قبل گردید.
از مجموع گفتگوی رئیس جمهور این نتیجه به دست می آید، که فرهنگ برای دولت تدبیر هیچ اهمیتی ندارد و در مقابل، امضاء توافقنامه هسته ای با دشمن نظام اسلامی با هر شرایطی، از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و متأسفانه دولت بدون توکل به خدا، معیشت مردم و اقتصاد کشور را به توافقنامه هسته ای گره زده است و دشمنان نظام اسلامی هم متوجه این موضوع گردیده و در مذاکرات هسته ای حاضر نیستند، در مقابل امتیازهای فراونی که داده ایم، به تعهدات خود عمل نمایند و به نظر می رسد که این بار هم تیم مذاکره کننده ایرانی تمدید توافقنامه را خواهد پذیرفت و بازی بُرد، بُرد آقای رئیس جمهور همچنان در تعلیق آمریکائیها باقی خواهد ماند!
در این رابطه آقای ظریف وزیر خارجه کشورمان، پس از پایان هشتمین دور مذاکرات سه جانبه خود با وزیر خارجه آمریکا و خانم اشتون گفت: «با توجه به اینکه بیش از 40 روز به پایان مهلت باقی نمانده و با توجه به اینکه کسی در میان مذاکره کنندگان تمدید را خیلی کار مناسبی نمی بییند و ما هم این دیدگاه را داریم و فکر می کنیم که ضرورتی ندارد که اصلا راجع به تمدید فکر بکنیم.»
بر عکس نظر آقای ظریف، تمدید توافقنامه، مورد تائید مقامات و منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی است و به شدت به زیان کشورمان تمام خواهد شد، زیرا طرف ایرانی از 20 دی ماه 92 تعهدات خود بر اساس توافق ژنو از جمله تعلیق غنی سازی 20 درصد در فردو، تعطیلی فعالیت های نطنز، اراک را انجام داده و بخشی از فعالیت های تحقیق و توسعه خود را متوقف و ذخایر اورانیوم 20 درصد خود را نیز تبدیل به اکسید و اورانیوم 5 درصد کرده، اما طرف غربی از انجام تعهدات حداقلی خود شانه خالی کرده است.
دشمنان این مرز و بوم، امروز به ضعف طرف ایرانی در مذاکرات و مصاحبه های رئیس جمهور و آقای ظریف که مسائل اقتصادی کشور را به توافقنامه جامع هسته ای گره زده اند، پی برده و لذا حاضر به لغو تحریمهای گسترده و اثر گذار خود علیه ایران اسلامی نیستند.
آیا بازی بُرد ، بُرد آقای روحانی جائی در توافقات هسته ای دارد؟!؟ آیا خوش بینی افراطی به طرف غربی در مذاکرت هسته ای عزت ایران اسلامی را خدشه دار نکرده است؟!؟
عینک خوشبینی مقامات ایرانی در مذاکرات هسته ای به غرب، همانند پدری است که در روز عینک دودی زده و سر فرزندش داد زد و گفت:" نصف شبی توی خیابون چیکار می کنی؟" پسر به پدر گفت: "باباجوم، الان که وسط روزه، شما عینک دودی زدی و فکر می کنی که شب است!" پدر عینکش را برداشت و بدون عذر خواهی از پسرش، دوباره داد زد و گفت: "فلان فلان شده چرا از دیشب تا حالا تو کوچه موندی؟!؟"
والسلام
بنام خدا و برای خدا
سی سالگی جهاد و تلاش مخلصانه سربازان گمنام امام زمان(عج) برگ زرینی است که بر قامت زیبای انقلابمان می درخشد و روشنائی آن دنیای زر و زور و تزویر را مبهوت مجاهدت فرزندان مخلص این مرز و بوم در عین گمنامی خود نموده و دوستداران انقلاب اسلامی در سراسر جهان و مردم خوب کشورم، قدردان مجاهدتهای این سربازان سرافراز می باشند و امروز امنیت پایدار نظام اسلامی در وسط منطقه جنگی و پرآشوب خاورمیانه، مرهون دلاورمردی آنان است.
مردان غیور وزارت اطلاعات، از آنجا که مقتدایمان آنان را سربازان گمنام امام(عج) خواندند بر این سربازی خود که قوام بخش انقلاب اسلامی است، در عین گمنامی و بی نشانی بر خود افتخار می کنند
رزمندگان قدرتمند و گمنام ولی عصر(عج) با داشتن ایمانی راسخ و اعتقادی فولادین و با اراده ای مستحکم و خلل ناپذیر، همچون سربازان سپاهی خود که هواپیمای جاسوسی و بدون سرنشین RQ170 آمریکا را، از آسمان به زیر کشیدند، در یک عملیات پیچیده و بی نظیر و منحصر به فرد، در برابر ماهواره های جاسوسی قدرتهای بزرگ جهان، تروریست معروف و خون آشام، عبدامالک ریگی را که مورد امید و حمایت سازمانهای جاسوسی آمریکا، انگلیس، رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع عرب بود در آسمان کشورمان شکار نمایند و جهان را به تحیر وا دارند.
اگر نگاهی عمیق به اطراف کشور ایران اسلامی بیندازیم و بتوانیم چشمان گرگان درنده دشمن را ببینیم، آنگاه در می یابیم، که امنیت و پیشرفت کشورمان در بخشهای مختلف، بخصوص برنامه های هسته ای، هوا فضاء، مرزها و بخشهای دیگری که در نگاه بصری ملت خوبمان نمی گنجد، نتیجه جهاد نیروهای گمنام وزارت اطلاعات است.
آری سربازان گمنام امام زمان(عج) برای حفظ و امنیت مردم و سربلندی و اقتدار ایران اسلامی، از هیچ تلاش و کوششی دریغ نورزیده و حتی جان خویش را بر روی دست گرفته و تحرکات و اقدامات دشمنان نظام اسلامی را در مرزهای آبی و خاکی کشورمان و در آن سوی مرزهایمان رصد می کنند و حتی جان خویش را در این راه مقدس تقدیم معشوق می نمایند و هنگامی که فیض عظیم شهادت را در آغوش می گیرند، مراسم تشیع آنان در مظلومی و گمنامی و بی نشانی رقم می خورد.
گفتن و نوشتن از سربازان و رزمندگانی که نام نشان آنان در گمنامی و بی نشانی است بسیار سخت است و اکثراً به خاطر مسائل امنیتی امکان طرح آن وجود ندارد، لذا پایان این نوشتار را به کلام زیبای امام خامنه ای مزین می نمایم، که حکیمانه وزارت اطلاعات و مردان رزمنده عرصه اطلاعاتی خود را مورد تفقد قرار دادند، ایشان فرمودند:
*وزارت اطلاعات رقیب هیچ دستگاهی نیست، متعلق به همه و مال همه کشور است.
*کارکنان وزارت اطلاعات مجموعه ای خدمتگذار و مخلص و درحقیقت سربازان و رزم آوران دلیر نظام مقدس اسلامی هستند.
*درحقیقت و از اعماق دل عقیده ام اینست که مجموعه وزارت اطلاعات یکی از بهترین و با وفاترین و صمیمی ترین مجموعه های برآمده از انقلاب است.
*مجموعه وزارت اطلاعات یک مجموعه قیمتی است همه نظام باید قدر یک چنین مجموعه ای را بدانند.
*وزارت اطلاعات مانند خود جمهوری اسلامی ریشه اش محکم است.
*کار اطلاعاتی یکی از برجسته ترین حسناتی است که انسان در نظام اسلامی می تواند انجام دهد.
*وزارت اطلاعات قلب و چشم بینای نظام و کار آن ظریف و مسوولیت آن در کشور تعیین کننده است.
*من به مجموعه وزارت اطلاعات اعتماد کامل دارم.
*این مجاهدت های خاموش را، این مجاهدت های بی ریا را قدر بدانید، اگر چه سخت است ولی قدر بدانید و مغتنم بشمارید.
*موثرترین مجموعه ی نظام که در مقابل دشمنان جمهوری اسلامی ایستاده است ، وزارت اطلاعات است.
*مجموعه وزارت اطلاعات در جمهوری اسلامی در خدمت مردم و برای مردم کار می کند.
*وزارت اطلاعات، مادر و محور اطلاعات کشور است.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان، به مناسبت و بی مناسبت، بارها اعلام کرده است که سرهنگ نیست و یک حقوقدان است و اخیرا هم خود را متخصص امور امنیتی معرفی نمودند.
در همه خاطرات آقای رفسنجانی در دهه اول انقلاب، آقای حسن روحانی را، که دارای مدرک کارشناسی حقوق بوده، بعنوان دکتر معرفی کرده است. البته نباید همه خاطرات ایشان را صحیح قلمداد نمود! زیرا خود آقای رفسنجانی، ناخواسته بدون اینکه متوجه شوند! چندین بار خاطرات خود را تکذیب نموده است! که فعلاً مورد بحث ما نیست.
جدای از اینکه بخواهیم تخصص واقعی رئیس جمهور را کشف نمائیم!، که آقای روحانی حقوقدان است؟!، یا متخصص امنیتی؟! و یا سرهنگ!؟(در نظام اسلامی سرهنگی یک ارزش است) حقیر بعنوان یک کارشناس مسائل سیاسی که با مسائل حقوقی هم آشنایی دارم، به جد می توانم ادعا کنم که گفتمان آقای روحانی با منتقدین داخلی خود، تحکمی و از جایگاه یک ژاندارم است، اگر باور ندارید به این جملات رئیس جمهور توجه فرمائید و سپس قضاوت نمائید
رئیس جمهور در جلسه مشترک با نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در خطابه تندی به آنها می گوید: «امروز به حمدالله بسیار امیدوارتر از گذشته می توانیم درباره اقتصاد حرف بزنیم، دولت یازدهم دولت راستگویان است. طرح سوال کارشناسی مشکلی ندارد اما نباید به هیچ وجه درباره آمارهای رسمی دولت، تردید شود . »
این حق مجلس و مردم است که به آمارهای دولت و نوکران خود تردید نمایند! چرا کسی نباید به آمارهای دولت تردید کند؟!؟ آیا از رکود اقتصادی عبور کرده ایم که آقای رئیس جمهور در سفر به مشهد و در حرم ثامن الجج(ع) عبور از رکود اقتصادی را اعلام کرد؟! وقتی اعضاء دولت، این سخن رئیس جمهور را غیر واقعی می دانند پس مردم چه بگویند! آیا با کاهش نرخ تورم، دولت توانست جلوی افزایش قیمتها را بگیرد؟!؟ باید گفت که دولت، توفیقی در این مسیر نداشت و علت آن مشخص است! وقتی یکی از وزراء دولت، بالغ بر 1300 میلیارد تومان ثروت دارد و دخترش در واردات دارو فعال است و در چند کارخانه پتروشیمی شریک است، آیا این وزیر می تواند در کنار مردم باشد؟!؟ جواب قطعاً منفی است.
اینکه رئیس جمهور اجازه پخش مشروح سخنان رهبر معظم انقلاب با هیئت دولت در تاریخ 5 شهریور 93 را به صدا و سیما ندهند، آیا این عمل یک حقوقدان است یا یک سرهنگ با افکار حمله گاز انبری؟!؟
دولتی که خود را با تدبیر و اعتدال می داند! نباید به سخنان امام خامنه ای بصورت افراطی نگاه کند! مگر دانستن حق مردم نیست! آیا این عمل را نمی شود به یک سرهنگ زیاده خواه نسبت داد؟!؟
دو نفر از دولت راستگویان! بعد از شروع به کار دولت، مرتباً به دروغ بنزین تولید پتروشیمی(که افتخاری در زمان تحریمها بود)، را سرطانزا و آن مصاحبه و تبلیغ می کردند و پس از قطع بنزین پتروشیمی ها، بنزین بی کیفیت، توسط همسر یکی از معاونین رئیس جمهور با قیمت بالاتر از فوب خلیج فارس وارد کشور شد و سود کلانی نصیبشان گردید و موضوع سرطانزا بودن بنزین پتروشیمی ها بعد از گذشت یک سال توسط آقای نوبخت سخنگوی دولت اعتدال تکذیب گردید!
آیا مردم، باید باور کنند که نوکرانشان با آنها با صداقت حرف می زنند و دروغ نمی گویند؟!؟ اگر باور کنند با این دم خروسهای دولت که مرتب دیده می شود چه کنیم؟!؟ لذا مردم کشورمان پس برملا شدن واقعیت، منتظرند که قوه قضائیه بر اساس وظایف ذاتی خود، با کسانی که اموال بیت المال را با حربه دروغ به جیب می زنند و آبروی نظام اسلامی را در نزد جهانیان خدشه دار می نمایند، برخورد لازم و قانونی را انجام دهد.
آقای روحانی در سخن دیگری با روحیه سرهنگی می گوید:« مگر ما چه گفتهایم که برخی برآشفتهاند؟ ما فقط گفتیم فرهنگ از آن مردم است و مردم باید برای تعالی آن گام بردارند؛ فرهنگ یعنی آنچه با آن زندگی میکنیم. مگر بناست کسی فرهنگ را در کپسول کرده و با نسخه آن را از داروخانه دریافت کند، گویی عدهای هنوز در عصر حجر زندگی میکنند.»
رئیس جمهور منتقدان فرهنگی را می شناسد و بعضی از آنان مراجع تقلید عظام هستند و آقای روحانی جایگاه آنان را در نزد مردم، می داند، پس چرا بی محابا و بصورت افراطی به آنان اهانت می کند و آنها را مربوط به عصر حجر معرفی می نماید!
این گفتمان از رئیس جمهور کشور ایران پذیرفتنی نیست! و خدا به مظلومیت نظام اسلامی از دست افراطیون رحم کند!!!
رهبر عزیز انقلاب اسلامی امام خامنه ای به دولت توصیه کردند که«پاسخ به انتقادها هم باید منطقی و با خونسردی داده شود. چرا که انتقادهای منصفانه دشمنی نیست بلکه کمک به دولت است... همواره دولتها نسبت به دورههای گذشته خود منتقد بودهاند که ایرادی هم ندارد اما این انتقاد نباید حالت اغراقآمیز و تخریب پیدا کند زیرا در روحیه مردم تأثیر بد میگذارد و آنان را نسبت به آینده نیز نامطمئن میکند. اگر در این اظهار نظرها (درباره دولت های گذشته) بیانصافی شود، قطعاً در آینده نیز نسبت به عملکرد ما هم بیانصافی خواهد شد. اگر برخی سیاست ها یا عملکردهای دوره گذشته را قبول نداریم، بهترین شیوه، اصلاح آن در عمل است و این روش، بهتر از اظهار نظر است.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در دولت یازدهم، وزیری که بیش از سایر وزراء، در دایره نگاه مردم قرار دارد، آقای ظریف وزیر خارجه کشورمان می باشد. معمولا در آستانه هر مذاکره هسته ای با 1+5 بخصوص زمانی که آقای ظریف شخصا ریاست هیأت ایرانی را عهده دار بودند، مردم کشورمان که از گرانیهای افسار گسیخته به شدت در رنج و مشقتند، منتظر نتیجه مثبت مذاکرات و شکسته شدن کاسه تحریمها! و گشایش در امور اقتصادی خود بودند!. و لیکن، مردم خوب کشورم، تا کنون هیچ دستاورد مطلوبی که عزت و سربلندی نظام اسلامی را حفظ کرده و رضایت ملت و رفاه اقتصادی و کاهش قیمتها را در پی داشته باشد را، مشاهده نکرده اند.
آقای ظریف در گفتگو با خانم هاله اسفندیاری، جایگاه وزیر خارجه نظام اسلامی را در حد یک عنصر معلوم الحال حزبی پائین می آورد و می گوید:« ما روندی را شروع کردهایم که هدف از آن تغییر فضای سیاست خارجی کشور است. اگر با وجود تلاشهای ما برای تعامل، این تلاشها بینتیجه بماند، مردم ایران این فرصت را خواهند داشت تا 16 ماه دیگر که انتخابات پارلمانی در ایران برگزار میشود، به این عملکرد ما (با آرای خود) پاسخ دهند. وقتی قبلا در تعامل و مذاکرات درباره توافق هستهای با جامعه بینالمللی در سالهای2004 و2005، توافقهایی کردیم و تلاشهای ما برای عملکرد شفاف، از جانب اتحادیه اروپایی رد شد، مردم جواب ما را با انتخاب رئیسجمهوری متفاوت دادند که مرا هم زود بازنشسته کرد.»
آقای ظریف در نیویورک به صراحت بدنبال انعقاد هر نوع توافق و لو به ضرر کشورمان بوده است و در این رابطه می گوید: «من فکر میکنم اگر شما حصول هر نوع توافق را با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است.»
در رابطه با سخنان ذلیلانه وزیر خارجه کشورمان با هاله اسفندیاری در شورای راهبردی آمریکا می توان گفت؛ که در دیپلماسی با کشورهای دشمن و افراد جاسوس "اصل بر برائت" نیست، بلکه "اصل بر دشمنی و خیانت" است و لذا موضوع سخنان حزبی و ضد امنیتی آقای ظریف می بایست در مراجع قضائی مورد پیگرد قانونی قرار گیرد.
باید بدانیم، که در دنیای دیپلماسی کنونی هیچ کشوری اجازه ی چنین مواضع حزبی و ضد امنیتی را در گفتگوهای بین المللی به وزیر خارجه خود واگذار نمی کند و از نتیجه آن سخنان چشم پوشی نمی کند! حال این سئوال مطرح است؛ چرا آقای رئیس جمهور که خود را متخصص در امور امنیتی می داند، تاکنون نسبت به عزل وزیر خارجه اقدام نکرده است! و احتمالا ملاقات با یک جاسوس تابلودار و سخنان ذلیلانه آقای ظریف، قبلا با آقای رئیس جمهور کشورمان هماهنگ شده باشد !!!
تیم نیویورکی وزارت خارجه، معمولا در راستای منافع غرب تصمیم گرفته و ملت صبور و با وفای ایران از زمان پذیرش قطعنامه 598 تا تعلیق مراکز هسته ای در سال 82 و توافقنامه ژنو در سال92، هیچگاه نتوانسته به این تیم لیبرال منش غربگرا اعتماد نماید!!!
با توجه به اینکه آقای ظریف، در دیپلماسی هسته ای از جایگاه نظام اسلامی عدول نموده و به عنوان پیاده نظام احزاب لیبرال و برانداز در مذاکرات نیویورک موضع گیری نموده و امنیت ملی کشورمان را ممکن است، با انعقاد یک قرار داد بد هسته ای با کدخدا(آمریکا) به مخاطره بیاندازد. لذا ضرورت دارد، نمایندگان محلس شورای اسلامی و آقای رئیس جمهور، نسبت به سخنان نابجا و حزبی آقای ظریف با خانم هاله اسفندیاری (که به جاسوسی به نفع غرب، اعتراف نموده و مدتی را در زندان بوده) در کمیسیون امنیت ملی مجلس و شورای عالی امنیت ملی، تصمیم لازم را اتخاذ نمایند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
از امیر کبیر سخنی حکیمانه و عالمانه در خصوص برنامه ریزی برای اهداف کوتاه مدت و بلند مدت کشور نقل گردیده که استفاده از آن مفید خواهد بود. ایشان در این رابطه توصیه می کند که؛ «اگر برنامه یک ساله دارید، گندم بکارید. اگر برنامه ده ساله دارید، درخت بکارید و اگر برنامه صد ساله دارید، انسان تربیت کنید.»
برنامه جمهوری اسلامی ایران برای اداره کشور و زمینه سازی حکومت جهانی حضرت بقیه الله(عج) بر کدام برنامه استوار است. قطعا و یقینا برنامه صد ساله و بیش از این مد نظر حضرت روح الله بوده است و لذا برای رسیدن به این مهم، تربیت انسان با اهداف بلند مدت از اهداف استراتژیک نظام مقدس جمهوری اسلامی است.
مقام معظم رهبری در سخنرانی مهمی در جمع دانشجویان کشور در 4 شهریور 88 میدان جدیدی از جنگ را ترسیم نموده و دانشجویان را بعنوان "افسران مبارزه در جنگ نرم" معرفی و فرمودند: «دانشجویان عزیز، "افسران جوان ایران و جمهوری اسلامی در جبهه مقابله با جنگ نرم دشمنان و جریان شیطانی" متکی بر زور و تزویر و پول هستند.» و در سخنرانی دیگری اساتید دانشگاه را فرماندهان جنگ نرم معرفی و فرمودند: « اما اساتید دانشگاهها "فرماندهان جبهه جنگ نرم" هستند…فرماندهان این جبهه باید با شناخت مسائل کلان، شناسایی دشمن و کشف اهداف او، طراحی کلان انجام دهند و براساس این طراحی حرکت کنند…استادی که بتواند، این نقش را ایفا کند، استادی شایسته برای حال و آینده نظام جمهوری اسلامی خواهد بود.» و بالطبع شورای عالی انقلاب فرهنگی هم، مرکز و ستاد فرماندهی جنگ نرم در مقابل با دشمنان می باشد.
چقدر زیبا و پسندیده بود که پس از طراحی استراتژی مهم، امام خامنه ای، "ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء مقابله با جنگ نرم دشمن" با حضور برخی از اعضاء شورای عالی انقلاب فرهنگی، تعدادی از اساتید دانشگاه و برخی از دانشجویان، تشکیل می گردید و خاکریزهای مقابله با جنگ نرم در داخل دانشگاه های کشور احداث می شد. ولیکن، غمگینانه باید گفت؛ که خواص فرهنگی کشور، با غفلت خود (که قابل بخشش نیست) زمینه سقوط بعضی از خاکریزهای فرهنگی کشور را بدست دشمن فراهم کردند!
حال این سئوال مطرح است، چرا دانشجویان، اساتید و شورای عالی انقلاب فرهنگی، این جنگ خانمان سوز فرهنگی را جدی تلقی نکردند!؟ چرا برای شروع سال تحصیلی 93-94 دانشگاهها، علی رغم افزایش بودجه های فرهنگی کشور، برای دانشجویان جدیدالورود، کوله پشتی ای که در آن لوازم مقابله با جنگ نرم باشد، تهیه نکردند؟! و لیکن جریانهای برانداز، لیبرال و اپوزویسیون با حمایت دستهایی که چندان پنهان نیستند، به سهولت بسته های فرهنگی غیر انقلابی خود را برای سربازگیری در جهت تقویت جنگ نرم، در اختیار دانشجویان قرار می دادند!!!
امروز با نگاهی به کشورهای پیرامونی ایران و جهان اسلام به راحتی می شود دریافت، که اسلام آمریکائی در دو جبهه ی جنگ سخت و نرم به مقابله با گفتمان اسلام ناب محمدی (ص) آمده است. در جنگ سخت، با ایجاد ائتلاف کشورهای غربی، عربی عبری، در حال ویران نمودن زیر ساختهای کشورهای اسلامی است، که نمونه بارز آن، در لیبی، سوریه و عراق قابل مشاهده است و در جبهه جنگ نرم، با استفاده از علم و تکنولژی فریبنده خود، توانسته است جهان را مجذوب خویش نماید و برخی از خاکریزهای فرهنگی ما را درنوردد.
لذا؛ سازماندهی نیروهای انقلابی برای برنامه صد ساله و تداوم انقلاب اسلامی در مراکز فرهنگی- اجتماعی کشور و دانشگاه ها، یک ضرورت است، تا انشاءالله با هدایت "ستاد فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء مقابله با جنگ نرم"، ظرفیت بالقوه و پراکنده نیروهای فرهنگی کشور را بالفعل درآوردیم.
در تربیت و سازماندهی نیرو، متربی نباید خود را بعنوان شاخص حق معرفی نماید، بلکه حقی وجود دارد که همه باید خود را با آن بسنجند، زیرا انقلاب اسلامی، از آنانی که خود را تابلو و ستون نظام معرفی نموده اند و الان در خدمت اسلام آمریکائی حرکت می نمایند، آسیبهای فراوانی دیده و تحمل کرده است. از آن کسانی که یک روز از دیوار سفارت آمریکا در تهران بالا رفتند و چند سال بعد در مقابل همان جاسوسان آمریکائی زانو زدند! و از آنان عذر خواهی نمودند و انقلاب اسلامی را یک حرکت هیجانی معرفی کردند!!!
دنیای امروز، دنیای کار فردی نیست و حتی کار گروهی هم جوابگوی مسائل و شبهات نیست، ما باید به سمت کار شبکه ای برویم. ما باید عملیاتهای بزرگ فرهنگی- اجتماعی با هماهنگی قرارگاه فرماندهی واحد انجام دهیم ، زیرا دشمن ما بصورت شبکه گسترده جهانی و با مرکز فرماندهی واحد صهیونیستی، علیه بنیانهای اخلاقی، اسلامی و خانوادگی ما در جنگ است. و لذا فرماندهی واحد از ضروریات مقابله با جنگ نرم دشمن می باشد.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
اگر به وضعیت پیرامونی خود نظری ژرف و عمیق بیفکنیم و عملکرد خود و مسئولین کشور را در حوزه های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مورد بررسی قرار دهیم، ضعف خود را در سبک زندگی اسلامی خواهیم دید و سپس این سئوال را از خود بپرسیم، چرا سبک زندگی ما با سبک زندگی اومانیستی غرب گره خورده است!؟ آیا سکولاریسم، سبک زندگی اسلامی را درنوردیده , ما مشرک و سکولار شده ایم!؟ حلقه مفقوده تربیت اسلامی، انقلابی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ما کجاست؟!؟ نگاه ما به انقلاب اسلامی مان با کدام اسلام همخوانی دارد؟!؟ اگر با اسلام ناب محمدی(ص) فاصله آن زیاد شده، علت این فاصله را باید در کجا جستجو کنیم؟!؟
سبک زندگی و هویت اسلامی ما، زمانی زنده خواهد شد که همه شرایط آن را مهیا نمائیم. شهید والا مقام مطهری؛ چهار گرایش بنیادی و اساسی را، در هویت وجودی و سبک زندگی اسلامی ما مؤثر می داند، که اگر این گرایشهای وجودی انسان به رُشد و فعلیت برسد، تقرب الهی حاصل می گردد و سپس مسلمانان و جوانان این مرز و بوم به چنین هویتی افتخار خواهند کرد.
اولین گرایش در نظر شهید مطهری، حقیت جویی است، که انسان را به علم می رساند و آن علم حصولی و حضوری است.
دومین گرایش وجودی انسان، پرستش است، که انسان ذاتا خدا پرست می باشد و از پرستش الهه های دیگر روی گردان است.
سومین گرایش وجودی ما، خیر اخلاقی است، یعنی اینکه انسانها مشتاق خیر اخلاقی و گسترش آن، در جامعه و سبک زندگی اسلامی هستند و آن را دوست دارند.
چهارمین عنصر وجودی انسان زیبائی است، که انسانها ذاتا آن را دوست دارند.
در سبک زندگی اسلامی آنچه محور است، عمل به تکلیف و خدا گونه زندگی کردن است و بنیان خانواده و استمرار آن، از اهمیت والائی برخوردار است. و لکن در سبک زندگی غربی آنچه محور قرار گرفته، میل انسان و پیشرفت است! و تولید ارزش افزوده از جایگاه والائی برخوردار است و به همین سبب، تشکیل خانواده و بقاء آن در زندگی غربی، اهمیتی ندارد و آنچه تبلیغ میشود، امیال انسان غربی است که حد و مرزی برای آن قائل نیستند، مثل مد گرایی، ازدواج هم جنس بازان!حقوق بشر.
حالا چه کسی این حقوق بشر را نوشته و مسلمین را وادار به اجری آن می کنند و در صورت تخطی کشورها، از سوی شورای امنیت سازمان ملل، قطعنامه علیه آن کشور صادر می شود. به قول دکتر رهدار؛ انسانی حقوق بشر را نوشته که خود را روباه، گرگ و بوزینه معرفی نموده و این انسان غربی خلیفه الحیوان است، زیرا آقای نیجه در پایان قرن نوزدهم کتابی نوشت به نام "دجال" و نوشت انسانی که هم روباه بوده، هم گرگ و هم بوزینه، بهتر است اسمش را بگذاریم "ابرحیوان".
آیا سبک زندگی این "ابر حیوان" که امروز در شبکه های مجازی و ماهوره ای تبلیغ و گسترش یافته، با سبک زندگی مسلمانان هم خوانی دارد؟!؟ اگر مخالف سبک زندگی اسلامی است، پس! دجالواره ها( ماهواره ها) در منازل مسلمین چه می کنند؟!؟ آیا بنیان خانواده و سبک زندگی اسلامی ما، مورد هجوم ماهواره ها قرار نگرفته است و فروپاشی خانواده ها را در پی ندارد؟!؟
متأسفانه شبکه مدیریت اشرافی و لیبرال دولت آقای هاشمی رفسنجانی که بر طبل، تجمل گرایی، مصرف گرایی، رفاه طلبی، انحصار طلبی، تکبر و تفاخر، برتری جویی، شهرت و قدرت طلبی می کوبید، سبک زندگی اسلامی- ایرانی را تغییر و سبک زندگی غربی را هموار نمود.
امروزه سبک زندگی اسلامی – ایرانی ما در چند نهاد و مرکز، رغم می خورد و متأسفانه نتیجه عملکرد این مراکز تربیتی، نوعا سبک زندگی غربی شده است!!!
نهاد خانواده اولین حلقه تربیتی است، که امروز اکثر خانواده ها بخاطر استفاده از شبکه های ماهواره ای نه تنها در تربیت فرزندان ناموفقند بلکه خود دچار مشکلات گوناگونی شده اند.
دومین نهاد تربیتی رسانه ها هستند، که امرور درصد بسیار بالایی از مردم، در جامعه پذیری و اجتماعی شدن به شدت به رسانه ها وابسته گردیده اند و متأسفانه اکثر رسانه ها، مروج سبک زندگی غیر الهی هستند!!!
از دیگر مراکز تربیتی که در سبک زندگی اسلامی مؤثرند، به آموزش و پرورش و دانشگاه ها می شود اشاره کرد، که متأسفانه مرجع بودن خود را در تربیت و سبک زندگی از دست داده اند و در مراکز دانشگاهی کشور، با ترجمه کتب خارجی، نوعا سبک زندگی غربی ترویج می شود!
حوزه علمیه یکی دیگر از نهادهای تربیتی است که در سبک زندگی اسلامی، از اهمیت بالایی برخوردار است، ولیکن امروز نقش رسانه ها، موجب عدم مراجعه اکثریت جامعه به روحانیت گردیده است.
آنچه در رابطه با سبک زندگی الهی و غیر الهی گفته شد، در می یابیم، که اشکال اساسی روی آوردن ما به سبک زندگی غربی، شرک به خداست! آیا تعجب می کنیم که ما دچار شرک گردیده ایم؟! وقتی به بعضی از اعمال و رفتار خود عمیقا توجه کنیم، شرک به الله را در می یابیم. مثلا؛ عدم رعایت بعضی از دستورات دینی در جمع، نخواندن نماز جماعت در اول وقت و یا عدم اقامه امر به معروف و نهی از منکر، بخاطر رعایت نگرش و تفکرات دیگران، لذا این عمل ما نشان دهنده این است، که برای نگرش دیگران بیش از خداوند حرمت قائلیم و این عمل شرک به خدا است.
آیا اطاعت غیر از الله و پذیرفتن سبک زندگی غیر الهی که حاکی از اصالت دادن به چیزها و یا کسانی است که در عالم منشأ اثر نمیباشند، از نمونههای شرک در عبودیت نیست؟!؟
بنابراین مسلمین برای دست یابی به سبک زندگی اسلامی، الگویی به غیر از قرآن و معصومین (ع) را در برابرخود ندارند. و معصومین تنها کسانی هستند که سبک زندگی برای ما انسانها را رغم می زنند. و هر کس مسیر دیگری را جهت سبک زندگی خود برگزیند به زندگی غربی اصالت داده و شرک عملی در زندگی، گفتار و رفتارش به وجود می آید.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
پس از انتشار خبری در روز یک شنبه در شبکه های توئیتر و فیسبوک، مبنی بر اینکه 6 فیملساز ایرانی یعنی؛ مجید مجیدی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، عباس کیارستمی و اصغر فرهادی در کمپینی حمایت خود را از "توافق هسته ای در هر شرایطی" اعلام کرده اند، که پس از آن آقای مجید مجیدی در مصاحبه با خبرگزاری مهر، مطالب عجیبی را از چکونگی تهیه و ارسال جدول ذلیلانه زیر بیان کردند و گفتند: «چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عدهای از هنرمندان که وجهه بینالمللی دارند در مسیر مذاکرات هستهای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند...به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد میکنم. و با توجه به سخنان رهبر معظم انقلاب مبنی بر اعتماد به مذاکرهکنندگان هستهای، این حرکت را شروع کردیم و منافع ملی و حفظ آن هدف اول و آخرمان بوده است. من این تعبیرِ غلط که «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» را به حرکت ما نسبت داده است، قاطعانه رد می کنم و میپرسم که کدام عقل سلیمی میگوید ایران باید به هر قیمتی در پرونده هسته ای با غرب به توافق برسد!»
|
توافق احتمالی |
حالت بدون توافق |
بازرسی روزانه |
بله |
نه |
سانتریفیوژهای بیشتر |
نه |
بله |
مراکز غنی سازی جدید |
نه |
بله |
سطح غنیسازی فراتر از 5 درصد |
نه |
بله |
ذخیره اورانیوم غنی شده |
نه |
بله |
تولید پلاتینیوم |
نه |
ممکن |
توانایی هسته ای (دانش اتمی) |
نه |
ممکن |
علی رغم تأکیدات فراوان مقام معظم رهبری مبنی بر بی نتیجه بودن مذاکرات هسته ای با آمریکائیها، که در دیدار وزیر خارجه و سفراء فرمودند: « در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان امریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن آمریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند ... البته در زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منع نمی کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می شود اما این، یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.»
آنچه از سخنان آقای مجید مجیدی برداشت می شود این است که دولت ایران خود را مصمم به امضاء هر گونه توافقنامه هسته ای می داند و لذا تیم مشاوران رئیس دولت، که در صداقت آنان تردید جدی وجود دارد، تلاش می نمایند، با ایجاد کمپین و پروژه فشار از پائین و چانه زنی در بالا، مخالفان توافقنامه ذلت بار هسته ای را، از پیش روی خود بردارند و لذا پروژه ذلیلانه کمپین هنر مندان را که قطعا در مراکز راهبردی آمریکا تهیه گردیده از محل مذاکرات نیویورک به ایران ارسال و سپس در اختیار تعدادی از هنرمندان قرار داده و آنها هم، بدون اینکه متن انگلیسی پوستر فوق را بدانند، اقدام به امضاء و انتشار آن در فیسبوک نموده اند.
به نظر می رسد توطئه پیچیده ای در مذاکرات هسته ای از سوی مشاوران رئیس جمهور و برخی از وزراء با هدایت مراکز راهبردی آمریکا در حال شکل گیری است، تا با ایجاد فضای مسموم دو قطبی در جامعه اهداف دیگری را که در پس امضاء توافقنامه هسته یدنبال آن هستند، محقق نمایند و در همین راستا، دولت برای اهداف آتی خود قصد تصرف و در اختیار گرفتن مجلس شورای اسلامی را در اواخر سال 94 دارد!
مقام معظم رهبری امام خامنه ای در خصوص پرهیز از دو قطبی کردن جامعه فرمودند: «جناح بندیهای سیاسی اشکالی ندارد اما نباید جامعه را به دو قطب تبدیل کرد زیرا این کار موجب دل زدگی و خستگی مردم و شکننده شدن محیط جامعه میشود.»
متأسفانه علی رغم تأکید معظم له، برخی از اعضاء دولت و مشاورین رئیس جمهور در دو قطبی کردن جامعه نقش دارند، که در این رابطه هوشیاری دستگاه های امنیتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در عمل به قانون اساسی کشور، می تواند جلوی اقدامات ذلیلانه افراطیون و زیاده خواهان را سد نماید.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]