بنام خدا و برای خدا
على علیه السلام در رابطه با جریان پیچیده و مرموز نفاق در نامه 27 نهج البلاغه، خطاب به محمد ابی بکر مى نویسند: «قَالَ لِی رَسُولُ اَللَّهِ ص إِنِّی لاَ أَخَافُ عَلَى أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لاَ مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اَللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیَقْمَعُهُ اَللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقِ اَلْجَنَانِ عَالِمِ اللِّسَانِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ.»
(پیامبر صلى الله علیه و آله فرموده است : من بر امت خودم از مومن و مشرک بیم ندارم ، یعنى مشرکى که شرک خود را آشکار مى سازد؛ زیرا مومن را خداوند با ایمانش از اینکه مردم را گمراه کند باز مى دارد و مشرکى هم که شرک خود را اظهار مى دارد خداوند زبونش مى فرماید و دل مردم را از پیروى کردن از او باز مى دارد و به سبب اظهار کفر دلهاى مردم به گفتارش آرام و سکون نمى یابد. ولى بر امت خویش از منافقى مى ترسم که ایمان و کارهاى به ظاهر آراسته را آشکار مى سازد و کفر و گمراهى خود را نهان مى دارد، وانگهى زبان آور است، با زبان خود چیزى مى گوید که درستى آن را مى شناسید و در نهان رفتارى دارد که اگر بر آن آگاه شوید آن را زشت مى شمارید و هر کس که بدین گونه منافق باشد، دل مردم به او توجه مى کند و آرام مى گیرد که آدمى به ظاهر امور حکم مى کند، در نتیجه مردم از منافق پیروى و تقلید مى کنند و او آنان را گمراه مى سازد و در تباهى مى اندازد.)
امیرالمومنین در حدیثی زیبا در راستای بصیرت افزایی می فرمایند: « کور آن کسی نیست که چشم ندارد ، بلکه کسی است که بصیرت ندارد. (کنزالعمال حدیث 1220)
وقتی، بی بصیرتی مردم پس از رحلت رسول خوبیها و خانه نشینی 25 ساله حضرت علی(ع) در پی کودتای خواص و جهل عوام در سقیفه بنی ساعده را مشاهده می نمائیم و سپس شکست جریان مشروطیت و فتنه سال 88 و سکوت بیجای خواص را می بینیم، حرکت و اقدامات پیچیده جریان نفاق آشکارتر می شود
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع کارکنان لشکر 10 سیدالشهداء در خصوص مفهوم و ماهیت نفاق جدید می فرمایند؛«بدترین دشمنها، دشمن پوشیده و نقابدار است؛ از جمله منافقین و فهم مسئله نفاق، از این حیث مهم است.» ... «راجع به مفهوم نفاق و منافق، در قرآن به روشنی صحبت شده و عبارت است از اینکه یک کسی یا جماعتی، یک فکری و یا جهت گیری را داشته باشد و خلاف آن را به مؤمنین ابراز کند... مانند منافقین در اول انقلاب، که آیات قرآن می آوردند و ظاهر اسلامی نشان می دادند، ولی در باطن، مارکسیستی بودند.» «در قرآن، از سه نوع منافق یاد شده است. حقیقت نفاق یک چیز است، ولی سه نوع هستند. این موضوع از بحثهای مهم و آموزنده است.»«دسته اول، منافقین اول ورود پیامبر (ص) به مدینه هستند. کسانی بودند که یا اسلام نیاوردند و یا... اعتقاد به اسلام و پیامبر (ص)، در دل آنان عمقی نداشت و با یک تکان، ایمانشان ضایع می شد.»«دسته دوم، کسانی که جزء مؤمنین بودند، اول کار هم هیچ نشانه ای از نفاق در اینها نبود، ولی به مرور دچار یک عوارضی شدند... منافقین دسته دوم، ربطی به دسته اول ندارند. دسته اول، از ابتدا جبهه دشمنی گرفت، ولی دسته دوم کسانی بودند که دشمنی نداشتند... دوست هم بودند؛ یک جا خراشی پیش آمد، آن را علاج نکردند... یک جریان مستمر در دنیای اسلام است و ادامه دارد و آن چیزی که جریان اسلام را شکست داد، جریان دوم نفاق بود.»«دسته سوم، منافقینی هستند که در مدینه ایمان آورند و دچار لغزشهای مؤمنانه شدند و خود را حفظ نکردند. ادامه پیدا کرد، رفتند در یمانه با پیامبر(ص) اعلام جنگ کردند و شدند منافقین محارب. امروز برای شناسایی منافقین دسته دوم، نشانه وجود دارد و نشانه آن همراهی با دشمن است.»
جریان نفاق در جهت تقابل با حاکمیت نبوی، گفتمانهای مختلفی را در باب حکومت اسلامی مطرح و عملیاتی نموده، تا خواسته های خود را که محو گفتمان اسلام ناب محمدی(ص) است را محقق نماید و در این مسیر سه مدل حکومت را برای مسلمانان جعل نموده است
1-اولین گفتمان نفاق، گفتمانی است که تلاش می کند تا بین نبوت و امامت با خلافت فاصله ایجاد نماید و حضور اولاد پیامبر(ص) را به بهانه حفظ حرمت و جایگاه آنها را در خلافت صلاح نداند و جدایی دین از سیاست را بر اساس نظر مردم و مدل دموکراسی مطرح می نماید.
2-دومین گفتمان نفاق و جریان انحرافی؛ حضور هر قدرتمندی در حکومت را توجیه می کند و او را اولی الامر می داند و با او بیعت می کند و دستورات او را اگر مخالف اسلام هم باشد توجیه می نماید و حتی اعتراض به حاکمان ظالم و شرابخوار را جایز نمی داند.
3-سومین دیدگاه جریان نفاق و انحرافی در تقابل با اسلام ناب محمدی جریان خوارج می باشد که اگرکوچکترین اشتباه و خطایی را در حاکیت دینی مشاهده نماید، آن را برنمی تابد و اگر در وسط میدان جنگ هم باشد به مخالفت با آن می پردازد و تا براندازی آن اقدام می نماید
در برابر دیدگاه های سه گانه جریان نفاق، شیعه برپایی حکومت دینی را ضروری می داند و اعتقاد دارد، برای تداوم نقش امامت و ولایت در جامعه و عمل به سیره امامان معصوم(ع) استقرار حکومت دینی لازم است و در همین راستا امام خمینی انقلاب اسلامی ایران را زمینه ساز حکومت حضرت بقیه الله(عج) می دانست و جامعه دینی و دفاع مقدس را بر اساس همان شاخصه های عاشورا هدایتگری می نمود و شیعه هر حکومتی را که در جامعه دینی شکل بگیرد و ادعای حکومت دینی نماید، در هر صورت آن را تماما در راستای اهداف دینی نمی داند و در صورتی که حکومت دینی را دارای انحراف از اهداف اسلام ببیند، براندازی آن را به هر قیمتی دنبال نمی کند و تلاش خود را در جهت اصلاح آن معطوف می نماید و اگر فتنه ای مثل سالهای 78 و 88 را ببیند به روشنگری و مقابله با آن برمی خیزد و از حکومت دینی و جبهه حق دفاع می نماید.
سیره امامان معصوم در حکومت دینی به ما می آموزد که کجا باید سکوت کرد و در چه جایی باید فریاد زد و چگونه باید دشمن را شناخت و در دفاع از حکومت دینی به مقابله با آن برخاست و همه این سختی ها و تلاشها برای این است که مردم بصیرت کسب کنند و حقیقت و حق را دنبال نمایند و هدف ائمه معصومین(ع) این است، که ما شیفته دانستن حقیقت باشیم و پس از یافتن امام و شاخص حقیقت، چگونه علیه جریان نفاق که قصد ایجاد انحراف در حکومت دینی را دارد، به مقاله برخیزیم و چگونه عمل کنیم که دشمن خارجی از حرکت اصلاحی ما سوء استفاده نکند.
حضرت امام حسین(ع) برای اینکه بتواند از نفوذ دنیا طلبان و فرست طلبان در نهضت انقلابی خود جلوگیری نماید و از طرف دیگر دوستداران واقعی دین و تکلیف مداران را، همراه کاروان عاشورایی خود نماید، فرمودند:«أَللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ ما کانَ مِنّا تَنافُسًا فى سِلْطان وَلاَاِلْتماسًا مَنْ فُضُولِ الْحُطامِ وَلکِنَّ لِنَرُدَّ الْمَعالِمَ مِنْ دینِکَ وَنَظْهِرَ الاِْصْلاحَ فى بِلادِکَ وَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مَنْ عِبادِکَ ویُعْمَلَ بِفَرائِضِکَ وَسُنَنِکَ وَأَحْکامِکَ.»
(خدایا! تو می دانى که آنچه از ما اظهار شده براى رقابت در قدرت و دستیابى به کالاى دنیا نبوده، بلکه هدف ما این است که نشانه هاى دینت را به جاى خود برگردانیم و بلاد مسلمین را اصلاح نماییم، تا امنیت بندگان مظلوم و ستم دیده ات را فراهم نماییم تا به واجبات و سنّتها و دستورهاى دینت عمل شود.)
حضرت سید الشهداء از مدینه تا مکه و سپس از مکه تا کربلا مرتبا، فلسفه قیام خود را مطرح و به آنها اشاره مى کند، تا حجتی برای کسی باقی نماند و هر کس می خواهد در قیام حسینی حضور پیدا کند، باید پالایش شده باشد و ناخالصی و دنیاطلبی نداشته باشد. و این هدف الهی زمانی قابلیت اجراء پیدا می کند که ولایت و حکومت در مسیر اصلی خود قرار گیرد و حکومت در اختیار صالحان جهان باشد.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
این روزها مرتبا از سوی رئیس جمهور و معاون اولش در هر کوی برزنی که سخنرانی می نمایند، با اطمینان از توافق هسته ای سخن می گویند و نوید بهبود وضعیت اقتصادی کشور را می دهند، که سئوالات مختلفی در این راستا مطرح است. 1-آیا به سخنان دکتر روحانی و معاون اول رئیس جمهو می شود اعتماد کرد؟ 2-آیا بازی بُرد – بُرد رئیس جمهور محقق می گردد و با لغو تحریم و یا تعلیق، مشکلات اقتصادی کشور و مردم حل شدنی است؟ 3-آیا خطوط قرمز نظام اسلامی در توافقنامه هسته ای رعایت گردیده است؟ 4-آیا لغو و یا تعلیق تحریمها می تواند اثری مثبت در زندگی مردم داشته باشد؟ 5-اگر توافقنامه هسته ای امضاء شود و خطوط قرمز نظام اسلامی رعایت نشده باشد، دولت چه پاسخی به رهبری عزیز انقلاب و افکار عمومی مردم خواهد داشت؟ 6-........
در پاسخ سئوالات فوق، گفتنی های فراوانی وجود دارد، لکن در این وجیزه باید به اختصار نوشت، تا از حوصله کاربران عزیزی که مرتباً منت می گذارند و وبلاگ حقیر را مورد بازدید و لطف خود قرار می دهند، خارج نشود.
پس از اجراء مرحله مقدماتی توافقنامه هسته ای که منجر به پلمپ و تعطیل شدن اکثر مراکز و تأسیسات هسته ایمان گردید، هیئتهای مختلف تجاری برخی از کشورهای اروپایی، بخصوص صنایع خودروسازی فرانسه به کشورمان سفر کردند و دولت هم با تبلیغات فراوان رفع تحریم بخش خودرو را اعلام نمودند.
بررسی اجمالی افزایش تولید خودرو، به ما ثابت می کند که رفع تحریم خودرو، نه تنها اثر مثبت در زندگی مردم و خریداران خودرو نداشته، بلعکس قیمت خودرو افزایش پیدا کرده و پول بیشتری از جیب مصرف کننده خارج نموده است و این رفع تحریم، هیچ تأثیری در جهت بالا بردن کیفیت و ایمنی خودرو نداشته است!!!!!
دولت تبلیغات گسترده ای در خصوص لغو تحریم هواپیمایی داشته است. در این حوزه سئوال این است! افزایش قیمت بلیط هواپیما برای چیست؟ آمریکا اجازه ارسال کدام قطعات مهم هواپیما را به ایران داد؟ چرا دولت به عنوان نوکر مردم پاسخ نمی دهد که لیست ارسالی قطعات هواپیما از آمریکا به ایران، صرفا هواپیماهایی را مد نظر قرار داده، که سالها از ناوگان هوائی ما خارج شده و تعمیر آنها صرفه اقتصادی ندارد؟!!!!
آنچه از محتوای مذاکرات با 5+1 (آمریکا) شنیده شده و بعضی از نمایندگان مجلس هم بر روی آن صحه گذاشته اند، این است که مذاکره کنندگان و آمر به آنها، که مسئولیت مذاکرات را کاملاً پذیرفته، از خطوط قرمز نظام اسلامی عبور کرده اند و عملاً نتیجه بازی بُرد – بُرد به بازی بُرد برای آمریکا و رژیم صهیونیستی و متقابلا باخت برای ایران تغییر نموده است، زیرا لغو تحریمها به تعلیق تحریمها مبدل گردیده و مقرر شده، قریب ده سال مراکز هسته ای مهم ایران، که حاصل تلاش و ایثارگری شهداء گرانقدر و مهندسان متعهد هسته ای کشورمان بوده، تعطیل و غیر قابل استفاده گردد و به قول رئیس جمهور، " ما در چهارچوب ان پی تی و تحت نظارت و حضور بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکنیم. "!!!!!
حال باید به این سئوال مهم پاسخ داد، که تدبیر دولت، برای پاسخگویی به رهبر فرزانه انقلاب و اقناع افکار عمومی، در این بازی بُرد برای آمریکا و باخت برای ایران! چیست؟! باید گفت، دولت یک تجربه گرانبهاء در برگزاری جشن و پایکوبی برای باخت تیم ملی فوتبال کشورمان در بازیهای جام جهانی را دارد. لذا اگر دولت، همان طور که برای باخت تیم ملی فوتبال، جوانان را به کف خیابان کشاند، مجدداً با پروپاگاندا سازی تبلیغاتی بتواند جوانان و دانشجویان را جهت باخت بزرگ هسته ای به میدان بیاورد و جشن و پایکوبی تشکیل دهند و با این حربه که در اصطلاح سیاسی نوعی فشار از پائین تلقی می شود، با دروغ و افراطی گری بتوانند، همگان را به سکوت وادار نمایند! آیا دولت تدبیر در این توطئه خود موفق خواهد شد؟!
آیا دولت با معرفی یکی از فتنه گران بعنوان گزینه فرعی خود جهت تصدی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بدنبال التهاب آفرینی و آماده نگه داشتن جوّ دانشگاه جهت حمایت از باخت بزرگ -که به دروغ بازی بُرد – بُرد مطرح نموده اند،- نمی باشد؟!
کاربران عزیز، عملکرد دولت تدبیر و امید، در مسئله هسته ای را با استراتژی مقام معظم رهبری امام خامنه ای مقایسه و سپس خود قضاوت فرمائید. آنجا که تأکید داشتند و فرمودند: «در بحث هسته ای خطوط قرمز باید رعایت شود و از حقوق ملت، حتی یک قدم عقب نشینی نشود ... عده ای، "نرمش قهرمانانه" را دست کشیدن از اصول و آرمان های نظام اسلامی تعبیر کردند و برخی دشمنان نیز برهمین اساس، مدعی عقب نشینی نظام اسلامی از اصول شدند درحالیکه این برداشت ها، خلاف واقع و بدفهمی است ... نرمش قهرمانانه به معنای مانور هنرمندانه و استفاده از شیوه های متنوع برای دستیابی به اهداف و آرمانهای گوناگون نظام اسلامی است.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
چگونگی شناخت جریان نفاق:
یکی از راه های تشخیص نفاق، شناخت مثلث زر و زور و تزویر است، زیرا محل تغذیه جریان نفاق همین مثلث شوم است. این سه ضلع مثلث که همان مافیای قدرت، ثروت و التقاط است، با استفاده از جریان نفاق، اهداف پلید سیاسی، اقتصادی و عقیدتی خود را، عملیاتی می نمایند.
اولین ضلع این مثلث فاسد، مافیای قدرت، که همان فساد سیاسی، مدیریتی و قدرت طلبی است و معروف به باند زور است این باند وقتی در قدرت نفوذ می کند، بدنبال اهداف جریان نفاق است.
دومین ضلع این مثلث؛ مافیای ثروت، که همان فساد افسار گسیخته رانت خواری و رفاه طلبی و فساد اقتصادی است، که با استفاده از قدرت، اهداف شیطانی جریان نفاق را انجام می دهند.
عامل مصلحت، یا التقاط که به فساد عقیدتی، فکری و عافیت طلبی منجر می شود، سومین ضلع مثلث زرو زور و تزویر است این سه جریان فاسد قدرت، ثروت و تزویر، غالبا توسط یک مدیریت واحد اداره می شوند و جریان نفاق، بیشترین بهره و سود را از این مثلث کسب نموده است. و عامل اصلی سقوط حاکمیت علوی، شهادت امام حسین (ع) و سایر ائمه هدی و ناکارآمد نمودن نظام اسلامی همین مثلث، قدرت، ثروت و التقاط می باشند.
یکی از چهره های معروف جریان نفاق و دو رویی "شبث ابن ربعی" فرمانده نیروهای پیاده عمر سعد در کربلا است. از طایفه ی بنی تمیم و از جمله کسانی بود که به امام حسین علیهالسلام برای آمدن به کوفه نامه نوشته بود. گرچه وی از چهرههای معروف کوفه و در ابتدا از یاران علی علیهالسلام بود و در جنگ صفین هم در رکاب امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، لیکن در مسیر حرکت به سوی نهروان، همراه چند نفر دیگر از اطاعت حضرت علی (ع) سر پیچی کرد و به خوارج پیوستند. علی علیهالسلام از آیندهی او خبر داده بود و به او و عمرو بن حریث فرمود: «به خدا قسم شما دو نفر با فرزندم حسین علیهالسلام خواهید جنگید». روز عاشورا نیز امام حسین علیهالسلام در اولین سخنرانی مفصل خویش خطاب به کوفیان و بعضی از افراد دیگر فرمود: «ای شبث بن ربعی و... مگر شما به من نامه ننوشتید که میوهها رسیده و اطراف سرسبز است، اگر بیایی لشکریان مجهز برای تو آماده است؟»
شبث بن ربعی از چهرههای ملون تاریخ بود. که در قتل حسین بن علی علیهالسلام شرکت داشت و پس از عاشورا مسجدی در کوفه بنا کرد، به شکرانه و خوشحالی از کشته شدن حسین علیهالسلام.
شبث بن ربعی به همراه «شمر بن ذی الجوشن» و «حجار بن ابجر» و «قعقاع بن شور» از طرف ابنزیاد مأموریت یافتند تا مسلم بن عقیل و یاران او را سرکوب کنند.
علی علیهالسلام، مردم را از خواندن نماز، در پنج مسجد کوفه منع فرمود، از جمله آنها مسجد شبث ربعی است.
صاحب «منهاج البراعه»، درباره این مرد چنین مینویسد:
«شبث بن ربعی، مردی هزار چهره و متلون بود. به هیچ راهی مستقیم نبود، او مردی منافق و خونریز و بی باک و پیرو هر آوازی و سرکرده هر فتنه ای بود.»
ابن اثیر می نویسد: «شَبث ابن رِبعی تمیمی (ریاحی) از سران شیعه بود و در زمان امیرمؤمنان علیهالسلام، در کنار حضرتش با معاویه جنگید و تا اواخر حکومت امیرمؤمنان علیهالسلام، در خط مستقیم و طرفدار حق بود، ولی در جنگ خوارج، از امیرمؤمنان جدا شد و با آنان همراه گردید.
وی پس از شهادت امام حسن علیهالسلام و مسلط شدن معاویه بر اوضاع، به معاویه پیوست و پس از مرگ معاویه، از جمله سران کوفه بود که برای امام حسین علیهالسلام نامه نوشت و وی را به عراق دعوت کرد. اما با مسلط شدن ابنزیاد بر کوفه، از طرفداران ابنزیاد شد و با مسلم، به جنگ پرداخت. او در اعزام نیرو، توسط ابنزیاد به کربلا، از جمله فرماندهان لشکر بود و تحت فرماندهی ابنسعد، در کربلا حضور داشت.
شبث در دوران جاهلیت فردی سرشناس بهشمار میرفت. وی در زمان پیامبر اسلام مسلمان شد اما از صحابی وی نبود. گفته شده پس از مرگ پیامبر اسلام، مرتد گردید و موذن سجاح (از نظر مسلمانان از جمله پیامبران خودخوانده) گردید و پس از آن دوباره جایگاه سابق خود در مسلمانان یافت. در عهد عثمان او را حامی خلیفه دانستهاند و یا اینکه گفته شده او از جمله شورشیان بر خلیفه بود و بدنبال آن از اقدام خود پشیمان شد.
شبث بعدها به همراهی مختار ثقفی به خونخواهی حسین در آمد و رئیس پلیس مختار شد اما پس از اعزام ابراهیم پسر مالک به ستیز با شام از کسانی بود که با مختار رودررو شد اما بنا به تغییر اوضاع از کار خود منصرف شد. مختار که به قلع و قمح قاتلین حسین مشغول شد او را نیز تعقیب کرد که شبث به بصره نزد زبیریان فرار کرد و پس از آن در کشته شدن مختار توسط زبیریان حضور داشت. سپس با غلبه حجاج بن یوسف (فرمانروای مروانیان) بر زبیریان در کوفه او به مروانیان پیوست.
شبث سرانجام در سن هشتاد قمری با بیش از یک قرن عمر در کوفه از دنیا رفت و مردم بسیاری در تشیع جنازه او شرکت کردند!!!!!
آیت الله خامنه ای در مورد وی می فرماید:« وقتی که عبیداللَّه بن زیاد به رؤسای قبایل کوفه گفت بروید و مردم را از دور مسلم پراکنده کنید وگرنه پدرتان را در میآورم چرا امر او را اطاعت کردند؟! رؤسای قبایل که همهشان اموی نبودند و از شام نیامده بودند! بعضی از آنها جزو نویسندگان نامه به امام حسین علیهالسّلام بودند. شَبَثْ بن ربْعی یکی از آنها بود که به امام حسین علیهالسّلام نامه نوشت و او را به کوفه دعوت کرد. همو، جزو کسانی است که وقتی عبیداللَّه گفت بروید مردم را از دور مسلم متفرّق کنید قدم پیش گذاشت و به تهدید و تطمیع و ترساندن اهالی کوفه پرداخت! چرا چنین کاری کردند؟! اگر امثال شَبَثْ بن ربْعی در یک لحظهی حسّاس، به جای اینکه از ابن زیاد بترسند، از خدا میترسیدند، تاریخ عوض میشد. گیرم که عوام متفرّق شدند؛ چرا خواصِ مؤمنی که دوْر مسلم بودند، از او دست کشیدند؟ بین اینها افرادی خوب و حسابی بودند که بعضیشان بعداً در کربلا شهید شدند؛ اما اینجا، اشتباه کردند.»
شهید مطهری، راه مبارزه با جریان نفاق را روشنگری و بصیرت افزایی در خواص می داند، شهید مطهری می گوید هر اندازه احمق بیشتر وجود داشته باشد، اثر ویروس نفاق افزونتر است و مبارزه با احمق، خلع سلاح جریان نفاق است.
نتیجه اهداف شیطانی و اختلاف برانگیز جریان نفاق در جامعه به چهار دسته تقسیم می شود:
1-بحران حقانیت و مشروعیت نظام مستقر را دنبال می نماید.
2-با استفاده از عنصر تبلیغات و شایعه پراکنی، بی تفاوتی در جامعه را نهادینه می کند
3-پس از رسیدن به اهداف فوق، اصلاح طلبان دروغین را مورد حمایت و تقویت خود قرار می دهد.
4-ایجاد جنجال و آشوب در بین مسلمانان و تحریک گروه های مختلف در برابر یکدیگر.
5-جریان نفاق برای رسیدن به اهداف خود، همواره باورها، ارزشها و اعتقادات دینی جامعه را مورد تمسخر و تحریف قرار می دهد
باید گفت؛ آمریکا برای مبارزه با اسلام ناب محمدی (ص) بیشترین بهره را، از احمقها می برد که ابزار و بازیچه دست جریان نفاق می باشند. مصیبت مسلمینی که درگیر تروریسم جریان اسلام آمریکائی می باشند و هر روز عده زیادی از مسمانان بدست گروه تروریستی داعش به شهادت می رسند، ساخته دست آمریکا است.
شهید مرتضی آوینی چقدر زیبا گفتند؛ که «نبرد آینده ما نه با آمریکا که با اسلام آمریکایی است که از آمریکا دیر پاتر است.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور روز دوشنبه پس از دریافت استوارنامه سفیر جدید نروژ اظهار داشت: «اگر طرفهای مذاکرهکننده نیز از اراده سیاسی لازم در این زمینه برخوردار باشند، در ظرف یکماه آینده دستیابی به توافق جامع امکانپذیر است ... فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران کاملاً صلحآمیز بوده و صلحآمیز باقی خواهد ماند و در چارچوب انپیتی و با نظارت و حضور بازرسین آژانس بینالمللی انرژی اتمی فعالیت میکنیم ... تلاش برای دستیابی به توافق نهایی و راهبرد بُرد – بُرد موجب خواهد شد تا روابط ما با همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله نروژ هر چه بیشتر گسترش پیدا کند.»
آقای روحانی بدون توجه به اقتصاد مقاومتی و توانمندی داخلی کشور، متأسفانه در مذاکره با افراد مسئول و غیر مسئول اروپایی، بلافاصله سفره دل خود را در کمال ضعف و انزوا و بر اساس، عسای شکسته تدبیر و مصلحت، در پیش دشمنان نظام اسلامی باز می کند و برای رسیدن به توافق هسته ای، به هر قیمت، عزت نظام اسلامی را به حراج می گذارد و مرتباً خواب بازی بُرد- بُرد را می بیند و احتمالا ذکر هر روز ایشان بحث شیرین بازی بُرد - بُرد است( البته معنی درست آن، بُرد که بُرده، بی خیال هسته ای، بُرد مجلس و تصرف دو قوه برایمان مهم است)!!!
ضعف افراطی و عقب نشینی در برابر غرب و اشتیاق دولت برای رسیدن به توافق هسته ای، آنقدر عیان گردیده که دشمن ترین دشمن ایران اسلامی، یعنی رژیم صهیونیستی به آن اعتراف نموده است و سایت آمریکائی بیزینس اینسایدر در خصوص تفکر بعضی از مسئولین ایران با تعجب می نویسد: «از این که مسئولان ایرانی شعار مرگ بر آمریکا میدهند و نظام غرب را فاسد میخوانند اما فرزندانشان را برای تحصیل و زندگی روانه غرب میکنند، ابراز تعجب کرده و پرسیده است: مگر مسئولان ایرانی، فرزندانشان را دوست ندارند که آنها را به دامان غرب میفرستند؟»
اگر توافقنامه هسته ای بر اساس منافع آمریکا امضاء نشود، آیا تابعیت آقای ظریف در آمریکا لغو نمی شود؟! آیا فرزندآن و نوه های آقای رفسنجانی هر وقت بخواهند می توانند به انگلستان سفر یا فرار کنند و سالها در آنجا مقیم شوند و پناه گیرند؟! آیا خانم مریم فریدون برادر زاده رئیس جمهور می تواند در لندن فعالیت نماید؟!
پس منافع غرب با دولت ایران در یک راستا ارزیابی می شود و آن این است؛ که با امضاء توافقنامه هسته ای کلیه فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران برای سالها به حالت تعلیق و تعطیل در می آید و منافع رژیم صهونیستی و آمریکا در تضعیف اسلام ناب محمدی و بیداری اسلامی محقق می شود و در طرف مقابل با تعلیق تحریمها، جریان اصلاح طلب و دولت، همچون باخت تیم فوتبال ملی کشورمان که جوانان را برای پیروزی به خیابانها آوردند امضاء ذلت بار توافق هسته ای را پیروزی و زانو زدن قدرتهای بزرگ در برابر ملت ایران می خوانند و با پروپاگاندا سازی رسانه ای و با بهره گیری از تفکرات ماکیاولی، تلاش خواهند کرد که مجلس شورای اسلامی را در انتخابات سال 94 به تصرف خود در آورند و مرحله عملیات بعدی خود را، که تضعیف اسلام ناب محمدی(ص) است با کمک کشورهای استکباری محقق نمایند و لذا رؤیای بازی بُرد - بُرد آقای روحانی، اینگونه تفسیر و تحلیل می شود.
داستان بازی آقای روحانی مانند شاگردی است که به استاد گفت: استاد، چکار کنم که خواب امام زمان(عج) رو ببینم؟
استاد به شاگرد گفت: شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب.
شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و سپس نزد استاد آمد و گفت:استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب می نوشم،کنار نهر آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول نوشیدن آب هستم و خلاصه دیشب فقط خواب آب دیدم!
استاد به شاگرد فرمود: تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان(عج) بشو تا خواب امام زمان(عج) ببینی…!
به نظر شما! آیا می شود هر شب به فکر بازی بُرد – بُرد در مذاکرات هسته ای بود و فردا هم، از دین و اقتصاد مقاومتی و عزت و سربلندی نظام اسلامی سخن گفت؟!
آیا این نگاه افرطی به غرب و توافق هسته ای را می شود اعتدال و تدبیر نام نهاد؟!!!!!!
بنام خدا و برای خدا
امام حسین(ع)در خصوص گرایش مردم به دنیا می فرمایند: النّاسَ عَبیدُ الدُّنْیا وَ الدِّینُ لَعْقٌ عَلى اَلْسِنَتِهِمْ یَحوطونَهُ ما دَرَّتْ مَعائِشُهُمْ فَاِذا مُحِّصوا بِالْبَلاءِ قَلَّ الدَّیّانونَ؛
(بسیاری از مردم بنده دنیا هستند و دین تنها بر زبان آنهاست، مادامی که زندگی آنان در پرتو دین و روبراه است از آن حمایت میکنند؛ ولی آن روز که با حوادث سختی آزموده شوند، دینداران اندکند.) تحف العقول، ص 245 .
مقصود امام حسین(ع) این است که مدعیان دین داری فراوانند و تا زمانی پای ادعای بزرگ خود می ایستند که دین به دنیایشان آسیب نرساند، اما همین مدعیان دیندار، وقتی در معرکه آزمایش بین دین و دنیای پر زرق و برق قرار گیرند و بدانند که با حفظ دین، دنیا از دستشان می رود، عطا دین را به لقاء آن می بخشند و دنیا را بر می گزییند و در اینجا مشخص می شود که دینداران واقعی فراوان نیستند!
اگر بخواهیم موضوع حماسه عاشورای حسینی را بصورت تحلیلی جامع و عمیق واکاوی نمائیم، لازم است حوادث بعد از غدیر خُم و خیانت به ولایت و امامت مسلمین مورد بررسی قرار گیرد.
جریان پیچیده نفاق را از بدو تأسیس حکومت نبوی(ص) و در عصر حاکمیت علی ابن ابیطالب(ع) و به خصوص در جنگهای سه گانه ای که بر حضرت تحمیل گردید، همواره لبه پنهان نفاق که تیزتر از لبه آشکار کفر و شرک است، کمر مؤمنان را دریده است و لذا دشمن شناسی و بخصوص جریان نفاق از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
جریان نفاق در طول تاریخ مسلمین، همواره نقش ستون پنجم را در انقلابهای اسلامی و غیر اسلامی ایفا کرده و بیشترین خسارات هم به پیکره انقلابها از همین منظر وارد گردیده است و تا کنون هیچ انقلابی از گزند خونبار جریان نفاق در امان نبوده و بی شک انقلاب حسینی (ع) هم مثل سایر انقلابها آسیب جدی از جریان نفاق متحمل گردیده است.
برای آشکار شدن چهره بزک کرده و پنهان نفاق، لازم است تعریف جامعی از چگونگی نفوذ ویروس نفاق صورت پذیرد تا فریب این جریان نفوذی و برانداز را، مسلمین نخورند و خود را در برابر این ویروس به موقع واکسینه نمایند.
قرآن کریم در آیات 11 و 12 در خصوص ویژگیهای جریان نفاق، در حالى که مفسد واقعى هستند، ولیکن خود را مدافع اصلاح طلبى معرفی می کنند، می فرماید: وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ ... ألا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ: «هنگامى که به آنها گفته شود در روى زمین فساد نکنید مىگویند: ما فقط اصلاحکنندهایم»! (ما برنامهاى جز اصلاح در تمام زندگى خود نداشتهایم و نداریم!) ... «بدانید اینها همان مفسدانند و برنامهاى جز فساد ندارند ولى خودشان هم نمىفهمند!» یعنی اینکه جریان نفاق با اصرار و پافشارى در راه نفاق و خو گرفتن با این برنامههاى زشت و ننگین، تدریجا گمان می کند، که برنامههایش، مفید، سازنده و اصلاح طلبانه است.
معمولا نفاق را به معانی مختلفی از جمله پوشیدگی، پنهان کاری و دورویی، معنی نموده اند.
با بهره گیری از قرآن در می یابیم که:
1-نفاق در مقابل ایمان قرار می گیرد و بدنبال آن است که پایه های مستحکم ایمان را فرو ریزد و در این راه از هیچ اقدامی پرهیز نمی کند.
2-قرآن منبع نفاق را در قلب انسان معرفی می کند و به همین خاطر ضربات نفاق جبران ناپذیر و کشف نفاق در اوایل شکل گیری آن غیرممکن است.
3-منافقین بصورت شبکه ای پیوسته و بر اساس سلسه مراتب عمل می کنند و در عهد و پیمان خود پایدار و اهداف خود را تشکیلاتی و مهندسی شده انجام می دهند.
4-جریان نفاق با استفاده از حربه دروغ، حقایق و اخبار را وارونه جلوه می دهد و شایعه پراکنی و ایجاد جنگ روانی در جامعه از اهداف مستمر آنها می باشد.
5- رشد ویروس نفاق در مرداب فتنه شکل می گیرد و هر چه دامنه فتنه گسترده تر باشد تحرکات و خوشحالی نفاق بیشتر است.
دانستن چند نکته در رابطه با پیچیدگی نفاق و عمل کرد آن، از اهمیت ویژه ای برخور در است:
1-جریان نفاق از آغاز دولت نبوی پیامبر خاتم (ص) تاکنون در کالبد نظام اجتماعی مسلمانان جای خود را باز کرده و تا ظهوز مهدی موعود ادامه دارد و به قطع و یقین می شود گفت که پس از ظهور حضرت بقیه الله مشکل اصلی ایشان با جریان نفاق خواهد بود.
2-حذف جریان نفاق، همواره یکی از دشواریهای پیش روی مسلمانان است و تاکنون هیچ کدام از انبیاء الهی موفق به ریشه کنی کامل آن نشده است. و حوادث پیش آمده در غصب خلافت و فرمان کوتای سقیفه بنی ساعده، ترور و شهادت امیرالم.منین و براندازی دولت علوی، ماجرای کربلا و شهادت حضرت ابی عبدالله، شهادت حضرت امام رضا(ع) با استفاده از حربه ولایتعهدی، نفوذ بنی صدر، توطئه سید کاظم شریعتمداری در خصوص برنامه ریزی برای انفجار جماران، شهادت شهیدان رجائی، باهنر، بهشتی، دستغیب، مدنی، صدوقی، اشرفی، عملیات مرصاد، ترور شهید لاجوردی و صیاد و در نهایت شهادت دانشمندان هسته ای.
3-جریان نفاق با برنامه ریزی پی در پی خود را بر اساس نیازهای روز مجهز می نماید و برای رسیدن به مقاصد شوم خود از هر مسیر و به هر کاری دست می زند و همیشه خود را بر اساس شرایط سیاسی جدید جامعه هماهنگ می نماید.
4-خطرناکترین جریان نفاق، پنهان ترین و نزدیکی آن با رأس حاکمیت سیاسی اسلام است و در صورتی که در هرم قدرت نظام حضور داشته باشد، خسارات جبران ناپذیری به دولت مستقر وارد می آورد. همانند حضور منافقین در حزب جمهوری اسلامی(کلاهی مسئول انفجار حزب) وشورای عالی امنیت ملی کشور(کشمیری مسئول انفجار نخست وزیری) که با توجه به نزدیکی کلاهی به ارکان حزب جمهوری اسلامی و ارتباط مسعود کشمیری با شهید رجایی، توانستند در سال 60 حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری را منفجر نمایند و تعدای از مسئولین عالی رتبه نظام اسلامی را به شهادت رساندند.و حتی با همکاری باقی مانده ایادی خود در نخست وزیری توانستند برای منافقی که نخست وزیری را منفجر و از صحنه فرار کرده بود، جنازه درست کنند و بر روی دوش مردم تهران تشیع نمایند و در بهشت زهراء تهران بخاک بسپارند و پس از مسافرت کشمیری به فرانسه، تازه مشخص گردید جریان نفاق، همچنان نخست وزیری و ریاست جمهوری را در دست دارند و تا سال 1384 هم در مسئولیتهای مختلف کشوری حضور داشته و دارند.
ادامه در قسمت سوم والسلام
بنام خدا و برای خدا
زمانی که آقای روحانی شعار "اعتدال" را مطرح کرد، مؤمنان به دین و دوستداران نظام اسلامی، شعار "اعتدال" را انحرافی و در تقابل با اسلام ناب محمدی می دانستند، اما، طرفداران دولت، "اعتدال" را، به معنی میانه روی و پرهیز از افراطی گری تفسیر می کردند.
با معرفی وزارء توسط آقای روحانی به مجلس شورای اسلامی جهت اخذ رأی اعتماد، مشخص شد، که بعضی از افراد معرفی شده هیچ تناسبی با اعتدال ندارند و بعضا از عناصر فعال و اثرگذار در فتنه سال 88 می باشند، که رهبر فرازانه انقلاب در هفته دولت، به رئیس جمهور و وزراء در خصوص فاصله با عناصر فتنه تذکر داده و فرمودند: « در موضوع جناح بندی های سیاسی همواره تأکید بر رفاقت و اُنس با یکدیگر است اما در برخی موارد هم مسئله متفاوت است و باید حتماً خطوط قرمز و خطوط فاصل رعایت شوند.مسئله فتنه و فتنه گران، از مسائل مهم و از خطوط قرمز است که آقایان وزرا باید همانگونه که در جلسه رأی اعتماد خود بر فاصله گذاری با آن تأکید کردند، همچنان بر آن پایبند باشند.»
هر چقدر که عمر دولت تدبیر و "اعتدال" به فزونی می گراید، فاصله آن با "اعتدال" زیادتر می شود، به طوری که در استیضاح و پس از استیضاح وزیر سابق علوم، تحقیقات و فناوری، رئیس جمهور با نادیده گرفتن حق مجلس، به عناوین مختلف غصه ی برکناری آقای فرجی دانا را می خورد! و ای کاش آقای رئیس جمهور که اینقدر از استیضاح وزیرش ناراحت هست، در روز استیضاح به مجلس می رفت و نمایندگان مردم را راضی می نمود تا به آقای وزیر رأی عدم اعتماد ندهند!!! حال سئوال این است، آیا نفاقی در عمل و گفته های بعد از استیضاح رئیس جمهور وجود دارد؟! به طور قطع جواب مثبت است زیرا؛ رئیس جمهور نمی خواست بخاطر حمایت از آقای فرجی دانا در مقابل علماء، مراجع تقلید و دلسوزان نظام قرار گیرد و سفر به اردبیل، بهترین بهانه برای رئیس جمهور بود و امروز هم می تواند به این بهانه، حمایت و افسوس خود را برای خشنودی فتنه گران از رفتن فرجی دانا اعلام نماید!!!!!
اگر بخواهیم کذب بودن شعار "اعتدال" را در عمل به اثبات برسانیم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و لذا به آخرین اقدام معاون تقنینی معاونت پارلمانی ریاست جمهوری آقای خباز می پردازیم که گفتار موهن ایشان در تصویب قانون واجب الهی امر به معروف و نهی از منکر، همانند حرکت ضد دینی جریان ملی گرا در سال 58 می باشد که در مخالفت با تصویب لایحه قصاص که برگرفته از حکم قرآن است، اعلام راهپیمایی نمودند.
محمدرضا خباز می گوید:«شاهد بودیم که چه اتفاقی در اصفهان افتاد، اخیرا اسیدپاشی روی صورت خانمها در اصفهان شروع شده است، ما هم بدحجابی را تایید نمیکنیم، ولی رفتار بازدارندگی سبب میشود تا از حیزانتفاع ساقط شود.»
به هر حال، دولت نشان داده است، که در حوزه عمل، هیچ اعتقادی به "اعتدال" ندارد و فقط می خواهد از این کلمه "اعتدال" برای اهداف حزبی و گروهی خود استفاده نماید! اگر با حساسیت به معرفی وزیر جدید علوم، تحقیقات و فناوری آقای محمود نیلی احمدآبادی به مجلس نگاه کنیم، در می یابیم که دولت همچنان دانشگاه های کشور را می خواهد در اختیار فتنه گران سال 88 قرار دهد زیرا سوابق نیلی احمدآبادی در زمان فتنه بسیار سیاه و تیره می باشد!!!!!
رهبر معظم انقلاب فرمودند:«مراقب باشید که برخی در صحنه سیاسی کشور، با شعار «اعتدال»، جریان های مؤمن را کنار نزنند زیرا همین جریان مؤمن است که در مواقع خطر زودتر از همه سینه سپر می کند و در مشکلات نیز، دولت را به طور واقعی کمک می کند ... اعتدال همان اسلام است. یعنی مقابله شدید با کفار و مهربانی با یکدیگر، یعنی امر به معروف و نهی از منکر. اعتدال به این معنا نیست که از کارهایی که جریان مؤمن، احساس وظیفه می کند، جلوگیری کنیم.»
حمله گاز انبری آقای روحانی علیه امر به معروف و نهی از منکر در زنجان، که گفته بود: «مبادا فردا تحت لوای شعار زیبای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ما ناامنی آغاز شود. اساس معروف امنیت است. اساس معروف برادری است. اساس معروف کرامت انسانی است. مبادا که منکر را تنها به یک مسئله خلاصه کنیم.» آیا این نظریه آقای روحانی علیه این واجب الهی یکی از مصداقهای منکر نیست که باعث خوشحالی دشمنان اسلام شد؟!
اگر فرمایش مقام معظم رهبری و بعضی از اعمال دولت، که به آن اشاره شد، در کنار هم قرار دهیم، در می یابیم که میزان تبعیت آقای روحانی و دولت از ولی امر مسلمین، شعاری بیش نیست، زیرا اگر تبعیت وجود داشت، الفاظ نفاق گونه مطرح نمی شد و غصه و غم، سراسر وجود فتنه گران و رؤسای آنها را که در حصر نیستند می گرفت! و روزنامه های زنجیره ای لحظه ای در شماتت دولت، تردید به خود راه نمی دادند!!!!!
"اعتدال" عامل نفوذی دولت تدبیر و امید است، تا در سایه آن بتواند اسلام ناب محمدی(ص) را از ریل اصلی خود خارج و اسلام آمریکائی را جایگزین آن نماید.
مقام معظم رهبری در تاریخ 1368/4/28 فرمودند:« ببینید! از هر طرف حرکت می کنیم، به خواص می رسیم. تصمیم گیری خواص در وقت لازم؛ تشخیص خواص در وقت لازم؛ گذشت خواص از دنیا در لحظه لازم؛ اقدام خواص برای خدا در لحظه لازم. اینهاست که تاریخ و ارزش ها را نجات می دهد و حفظ می کند! در لحظه لازم، باید حرکت لازم را انجام داد. اگر تأمل کردید و وقت گذشت، دیگر فایده ندارد.... اگر خواص امری را که تشخیص دادند به موقع و بدون فوت وقت عمل کنند، تاریخ نجات پیدا می کند و دیگر حسین بن علی ها به کربلا ها کشانده نمی شوند. اگر خواص بد فهمیدند، دیر فهمیدند، اما با هم اختلاف کردند؛ کربلا ها در تاریخ تکرار خواد شد.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ (لِزِیَارَتِکَ) السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَیْنِ ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَیْنِ
(سلام بر تو اى ابا عبد اللّه،و بر جانهایى که به درگاهت فرود آمدند،از جانب من سلام خدا بر تو باد همیشه تا هستم و تا شب و روز باقى است و خدا زیارت شما را، آخرین زیارت از سوى من قرار ندهد،سلام بر حسین و بر على بن الحسین و فرزندان حسین،و یاران حسین.)
قلم را زیبنده نمایم به دلنوشته سید شهیدان اهل قلم مرتضی آوینی که زیبا سرودند: «شأن انسان در ایمان و هجرت و جهاد است و هجرت، مقدمهی جهاد فیسبیلالله. هجرت، هجرت از سنگینیهاست و جاذبههایی که تو را به خاک میچسباند. چکمههایت را بپوش، رهتوشهات را بردار و هجرت کن. حضرت امام حسین(ع) در صحرای کربلا انتظار تو را میکشد. انسان، اگر انسان باشد و به وجدان خویش رجوع کند، ندای سیدالشهدا را از باطن خویش خواهد شنید که میثاق فطرتش را به او گوشزد میکند. خداوند سر و جان را نیز همچون امانتی به انسان بخشیده است تا هر دو را فدای امام حسین کند.»
کربلا قبله گاه عشاق بی قرار و رمز ماندگاری جریان شیعه است و امام حسین (ع) با قیام خونین خود برای همیشه در دل و روح و جان شیفتگان خود می درخشند و لذا اگر بخواهیم به این رمز و راز الهی پی ببریم و رهیافت شکل گیری قیام و حماسه بزرگ حسین ابن علی(ع) را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم و به ابعاد مختلف آن پی ببریم، لازم است، به یک سئوال اساسی پاسخ دهیم و آن سئوال این است؛ که پس از گذشت 50 سال از رحلت پیامبر خدا حضرت محمد(ص) در مدینه و گذشت 20 سال از شهادت امیرالمومنین (ع) در کوفه، چه تغییراتی در پیروان آن حضرت به وجود آمد و مسلمانان چرا اینقدر سقوط کردند، که در روز روشن و در لب آب و با لب تشنه سر از بدن پاره تن رسول الله(ص) حسین ابن علی(ع) جدا کردند و خود را لشکریان خدا نامیدند و به این عمل ننگین خود افتخار نمودند؟!
در پاسخ کوتاهی می توان گفت؛ غفلت از غدیر و خیانت به ولایت و امامت، حادثه خونبار عاشورا را رغم زد و سیدالشهداء را به مسلخ بُرد.
مردم کوفه خیانت پیشگانی بودند که وقتی نماینده امام، مسلم ابن عقیل به کوفه آمد، بیش از 18 هزار نفر با او بیعت کردند و خود را پا به رکاب او تا آخر معرفی نمودند و لیکن به خاطر عدم بصیرت و ترس از جان و مال، بیعت با ولی امر حاضر را شکستند، و منتظر امام ماندند و حضرت مسلم آنقدر تنها ماند، تا بدست دژخیمان عبیدالله به شهادت رسید.
در بدو امر، مردم کوفه و رؤسای آنان که نویسندگان نامه های متعدد به امام حسین(ع) بودند، باور نمی کردند که پیمان شکنی و خیانت آنان آنقدر مهم باشد که در نهایت، بیعت کنندگان با مسلم ابن عقیل، مجبور شوند سپاه 30 هزار نفری تجهیز نمایند و در کربلا حاضر شوند وآن فاجعه بزرگ را بیافرینند! و سپس از عبیدالله ابن زیاد جایزه دریافت نمایند! و پیمان شکنان کوفی، در نزد عبیدالله ابن زیاد آنقدر حقیر و بی مقدار شدند که بعضی از آنها فقط در مقابل مقداری جو برای اسبشان در سپاه کفر حضور پیدا نمودند.
چقدر کوتاه بود فاصله زمانی که دست ولی خدا علی (ع) در غدیر خُم توسط رسول خوبیها بالا رفت و پس از گذشت 50 سال سر حسین ابن علی(ع) را با نیزه تزویر، خیانت و نفاق در کوفه بالا بردند و مردم هم نگران و ناراحت نشدند! و همه این بلایا بخاطر غفلت از غدیر بود و مُحرم، ماه حزن غدیر است که در عاشورای سال 61 هجری اتفاق افتاد.
در اینجا که از غدیر و غفلت مردم گفته شد، پسندیده است که مقداری هم در خصوص محل مسجد غدیر که در زمانهای مختلف از اهمیت ویژه ای برای دوستداران علی ابن ابیطالب(ع) بوده و جریان نفاق که نسبت به آن محل مقدس و با عظمت، بغض کینه خود را پنهان نمی کرده، مطلبی گفته شود، زیرا شیعه غدیر خُم را پرچمی بر بلندای تاریخ سراسر درخشان خود می دانند که همواره از نور متجلی علی ابن ابیطالب(ع) بهره گرفته اند. مسلمانان پس واقعه غدیر خُم و رحلت رسول مکرم اسلام(ص) در محل ابلاغ آیه ولایت و امامت و در دل بیابان، مسجد غدیر را بنا کردند و این مسجد که در راه اصلی مکه واقع گردیده بود و مردم در مسیر رسیدن و خروج از مکه درآن محل مقدس، به عبادت می پرداختند، توجه همه را به خود جلب می نمود و همواره در اذهان مردم، غدیر و ولایت و امامت علی (ع) زنده بود و لذا در زمان خلیفه دوم و به دستور او مسجد غدیر که همچون تیری در چشم جریان نفاق قرارداشت، اقدام به تخریب و محو آثار آن نمودند، ولی مشتاقان ماندگار نشانه های غدیر خُم در زمان خلافت حضرت علی (ع) مجددا مسجد غدیر را بناء کردند، که پس از شهادت حضرت، معاویه که سردمدار جریان نفاق در آن مقطع بود به جمعی که حدوداً 200 نفر می شدند، دستور تخریب و محو آثار مسجد غدیر خُم را صادر کرد و مسجد کاملا تخریب و حتی آثار آن را محو نمودند.
بعدها مجددا دوستداران اهل بیت(ع) مسجد غدیر را بناء کردند که تا صد سال قبل محلی برای حضور حجاج بیت الله الحرام بود. لذا، وهابیت این جریان نفاق، که ساخته و پرداخته استعمار انگلیس می باشد، پس از تخریب حرم ائمه هدی در بقیع، اقدام به تخریب و محو آثار مسجد غدیر نمودند و حتی برای فراموشی نام غدیر خُم، جاده جدیدی را با فاصله قابل توجهی از محل غدیر خُم احداث نمودند، تا نام آن محل وحی و ابلاغ ولایت و امامت از اذهان دوستداران اهل بیت(ع) گم گردد.(گلچین بوستان معرفت ص259)
امروز ما باید از نتیجه خیانت کوفیان، در سال 61 هجری عبرت بگیریم و آن این است، اگر بخواهیم اهل کوفه نشویم، لازم است، تا زمانی که امام زمان حضرت بقیه الله ظهور نکرده اند، از ولی فقیه زمان خود فرمان بریم و مردم ایران چه خوب، در رکاب امام خمینی(ره) در دفاع مقدس و حفاظت از انقلاب اسلامی تا به امروز ثابت قدم بر روی پیمان خود ایستاده اند و فرزندان غیور خود را به مسلخ عشق به حسین ابن علی(ع) فرستاند و شهادت فرزندان خود را افتخاری برای کشورمان می دانند و چقدر زیبا و سربلند از آزمایش بیرون آمدند.
(منتظر بخش دوم باشید )
والسلام
بنام خدا و برای خدا
دکتر روحانی رییس جمهور در سفر خود به استان زنجان، در جمع مردم آن دیار گفتند: «اگر اشکال و گناهی بوده به تفرقه دامن نزنیم و از آن بگذریم، چرا که ما تابع همان حسینی هستیم که توبه حر را هم قبول کرد. من در جامعه کسی را نمیشناسم که گناهی بالاتر از گناه حر و عظیمالشأنی را در تاریخ بعد از پیامبر(ص) و امام علی(ع) جز ابا عبدالله الحسین(ع) نمیشناسم که در برابر سری که حر در برابرش خم کرد، گذشت کرده و او را در آغوش کشید.»
آقای روحانی در ادامه تصریح کرد: «درس و پیام امام حسین(ع) درس برادری، وحدت، گذشت و قبول توبه از یکدیگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد.»
در آستانه ماه محرم و عاشورای حسینی آقای رئیس جمهور، با بیان جملات فوق که برگرفته از افکار و آراء جریانهای ماکیاول، پراگماتیسم، فراماسونر و لیبرالیسم می باشد موجب شگفتی و حیرت همگان را فراهم نمودند و بار دیگر حضور مؤثر جریان انحرافی و افراطی در کنار رئیس جمهور به اثبات رسید. البته نیروهای مؤمن به انقلاب شرایط آقای روحانی را درک می کنند و گاها به ایشان حق می دهند که وارد خطوط قرمز شود! زیرا فشار جریانهای افراطی و سران فتنه گری که در حصر نیستند، بر روی رئیس جمهور زیاد است، به طوری که ایشان را وادار نمودند، که حُر ابین یزید ریاحی را با سران فتنه گر و ضد انقلاب مقایسه نماید، به طوری که ظلم بزرگی به حُر ابن یزید ریاحی وارد نمودند!!!
البته جمع بین سخنان رئیس جمهور در بین توده مردم زنجان با سخنان ایشان در جمع خانواده ایثارگران و شهداء زنجان غیر ممکن است و اگر دو متن سخنرانی را برای قضاوت در اختیار یک نفر قرار دهیم، خواهد گفت: که سخنرانی در جمع مردم زنجان، بر اساس افکار و عقاید ماکیاول، پراگماتیسم و لیبرالیسم برگرفته از اسلام آمریکایی صورت گرفته و سخنرانی در جمع خانواده ایثارگران و شهداء، توسط یک فرد انقلابی و بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) بیان گردیده است!
متأسفانه رئیس جمهور در سخنرانی خود، تلاش نموده، اولا از سران فتنه تلویحا حمایت و از فشار قوه قضائیه به خاندان هاشمی رفسنجانی جهت اجرای عدالت، جلوگیری نماید و ثانیا گفتگوی ذلیلانه و توافق با 1+5 را توجیه و منطقی قلمداد نماید و برای این منظور، دیروز از "صلح حدیبیه" و "صلح امام حسن" برای "سازش" با آمریکا مایه میگذاشت و امروز با سؤاستفاده از "کربلای حسینی و افکار آقای ماکیاول، مذاکرات هسته ای را توجیه می نماید!
چه خوب بود که آقای روحانی به صورت شفاف توضیح می داد، که "تعامل سازنده" در کجای واقعه "کربلا" صورت گرفته است. کدام تعامل، آیا بریده شدن سر و بالا رفتن آن به نیزه، از نظر آقای روحانی تعامل سازنده است؟!؟ آیا اصابت تیر سه شعبه به گلوی شش ماهه امام حسین(ع) تعامل سازنده و مذاکره می باشد؟!؟ آیا تاختن اسب به پیکر شهداء کربلا در نظر رئیس جمهور تعامل سازنده است؟!؟ و احتمالا، این اعمال ننگین سپاه یزید، از نظر آقای روحانی، بازی بُرد بُرد محسوب می شود!!!
اصلاً در کربلا حسینی(ع) موضوع مذاکره مطرح نبوده، بلکه کار امام حسین اصلاح امت جدش، بر اساس سیره و روش جد بزرگوارش و پدر گرامیش بوده است، لذا آقای روحانی باید جواب دهد که در کجای کربلا مذاکره و سازش با یزید مطرح بوده است؟!؟ امام حسین(ع) در این رابطه می فرماید: «إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْصْلاحِ فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَأَسیرَ بِسیرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبیطالِب»
از این روایت معتبر بهره می بریم که کار امام(ع) از هنگام خروج از مدینه و استقرار در مکه و سپس عزیمت به سوی کوفه و کربلا، اصلاح امت جدش و اقامه امر به معرف و نهی از منکر بر اساس روش جد بزرگوارش و پدر گرامیش بوده است، نه مذاکره ای که رئیس جمهور بدون هیچ دلیل منطقی و به عنوان یک طلبه از آن سخن می گوید!!!
آقای روحانی و تنظیم کنندگان افراطی و انحرافی متن سخنرانی رئیس جمهور بدانند؛ که درس کربلا ایستادگی، مقاومت و نهراسیدن از دشمن زیاده خواه و مستکبر است. درس کربلا معرفت و دشمن شناسی است، نه مذاکره و کنار آمدن با فتنه گران و دشمنان!!! درس کربلا رو در رویی دو اسلام است، اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی. درس کربلا، ایثار و گذشت و قبول اسارت زن و بچه امام است.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آنکه در بحرانها و فتنه ها بتواند در کنار ولی خدا، برای دفاع از دین و انقلاب بایستد و در وقت لازم به افشاء فتنه بپردازد و با بصیرت خود به روشنگری در جامعه برای خدا قیام نماید، بر اساس نظر مبارک مولایمان علی ابن ابیطالب(ع) "عمار" نامیده می شود و عمارها در کلام مولا و مقتدایمان آنقدر در جامعه تأثیر گذارند، که امیرالمومنین در فراق عمار یاسر و مالک اشتر بر روی منبر و در جلوی مردم کوفه در زمانی که امام و فرمانروای بر حق مسلمین است، اشک از دیده فرو می ریزد و فریاد "این عمار" سردادند.
آیت الله مهدوی کنی، که به حق، عمار امام خمینی(ره) و امام خامنه ای بودند. و در زمانی که انقلاب اسلامی نوپای مردم ایران، در سخت ترین شرایط، مورد تهدید کینه توزان داخلی و دشمنان خارجی قرار گرفته بود، مرحوم آیت الله مهدوی کنی، همچون عمار یاسر با پذیرش مسئولیتهای خطیر، به بصیرت افزایی در جامعه پرداخت و لحظه ای در دفاع از انقلاب و اسلام، تردید راه ندادند.
آیت الله مهدوی کنی(ره) در شدیدترین و پیچیده ترین فتنه های بعد از رحلت امام(ره) همچون کوهی استوار در کنار ولایت امر ایستادند. نقش بزرگ ایشان در افشاء چهره فتنه گران در سال 88 از عمار سید علی چهره بارزی از خود به یادگار گذاشت.
عمار واقعی امام؛ هیچگاه صلحی را با سؤ استفاده از خواسته های مسئولین اجرایی و جنگ، که "ما نمی توانیم بجنگیم" را به امام بزرگوارمان تحمیل ننمودند و جام زهر به امام ننوشاندند و هیچگاه با گریه، نسبت به خواسته های غیر منطقی خود اصرار نمی ورزیدند!
فرزندان عمار واقعی امام خمینی و سید علی، هیچگاه در آشوبهای خیابانی حضور پیدا نمی کردند، ولیکن فرزندان عمار غیر واقعی؛ در فتنه سال 88 و آشوبهای خیابانی علیه نظام، حضوری مؤثر و گسترده و گاهاً، فرمانده میدانی آشوب طلبان را بر عمده داشتند. فرزندان عمار غیر واقعی، هر روز، برای جرائم گسترده و بیشمار خود، مجبورند در دادگاه های حقوقی و کیفری حاضر شوند، که امیدواریم به جرائم سنگین آنها عادلانه رسیدگی، تا انتقام مردم زجرکشیده و صبور ایران از آنان ستانده شود.
آری عمار علی را باید در کلام زیبای امام خامنه ای جستجو کرد، که فرمودند:« (آیت الله مهدوی کنی)از عضویت در شورای انقلاب و سپس تشکیل کمیتههای انقلاب در آغاز تأسیس نظام اسلامی تا تصدی وزارت کشور و سپس قبول نخست وزیری در یکی از سختترین دورانهای جمهوری اسلامی، و تا ورود در عرصهی تولید علم و تربیت جوانان صالح و تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) و تا امامت جمعه تهران و سرانجام ریاست مجلس خبرگان، همه جا و همه وقت در موضع یک عالم دینی و یک سیاستمدار صادق و یک انقلابی صریح ظاهر شد و هرگز ملاحظات شخصی و انگیزههای جناحی و قبیلهئی را به حیطهی فعالیتهای گسترده و اثرگذار خود راه نداد.
این انسان بزرگ و پرهیزگار، همهی وزن وزین خود را در همهی حوادث این دهها سال در کفهی حق و حقیقت نهاد و در دفاع از راه و سیرهی انقلاب و نظام، کوتاهی نورزید. رحمت و رضوان الهی بر روان پاک او باد.»
در برابر کلام زیبای رهبری عزیز، در فراق عمار خود، قلم و زبان قاصر از گفتن است و خدمات این عالم وارسته، که رحلت ایشان ثلمه ای عظیم به اسلام وارد کرد، در این وجیزه نمی کنجد و باید سالها و کتابها در گرامی داشت، یاد حضرت آیت الله حاج شیخ محمد رضا مهدوی کنی(ره) نوشت، تا گوشه ای از مجاهدت های عمار سید علی به رشته تحریر در آید. روحش شاد و رحمت الهی گوارای وجودشان باد
والسلام
بنام خدا و برای خدا
پرونده هسته ای کشورمان با 5+1 پس از استقرار دولت یازدهم به دستور رئیس جمهور از شورای عالی امنیت کشور خارج و تحویل وزیر خارجه، یعنی آقای ظریف گردید و پس از آن، افراد تیم مذاکره کننده ایران، به طور کامل تغییر نمودند و هیچ فرد مطلعی از تیم قبلی، که سالها تجربه مذاکره با زیاده خواهان غربی را داشتند، در تیم جدید بکارگیری نشدند و تیم جدید مذاکره کننده ایرانی خیلی زود با 5+1 یا همان آمریکا به نتیجه رسیدند و توافقنامه هسته ای به مدت 6 ماه به امضاء طرفین رسید و تقریباً تمامی مراکز هسته ای کشورمان، همچون سال 82 که آقای روحانی مسئول تیم مذاکره کننده ایرانی بود و تعلیق را پذیرا گردیدند، مجددا همان اتفاق افتاد و مراکز هسته ای تعلیق و اورانیم 20 دصد رقیق و بی اثر گردید.
قرآن کریم، در آیه 51 سوره مائده در خصوص ارتباط با یهود و نصاری و خوش بین نبودن به مذاکره با آنها، هشدار جدی به ایمان آورندگان به اسلام داده است و در پایان همان آیه، دوستی و مذاکره با آنها را، همانند یهود و نصارِ دانسته و در آیه بعد همان سوره، اشکال اساسی مسلمانانی که اظهار دوستی با یهود و نصاری می کنند، متذکر می شود این طیف از مسلمانان در دلهایشان مرض نفاق وجود دارد و می گویند: «ما از آن میترسیم که (در گردش روزگار) مبادا آسیبی از آنها به ما رسد.»
کاربران عزیز پس از مطالعه این دو آیه و ترجمه آنها، سپس آقای ظریف را بعنوان مصداق هر دو آیه قرار داده و قضاوت نمائید.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ(51)
اى کسانى که ایمان آوردهاید یهود و نصارى را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضى از آنان دوستان بعضى دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستى گیرد از آنان خواهد بود آرى خدا گروه ستمگران را راه نمىنماید
فَتَرَى الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَى أَن تُصِیبَنَا دَآئِرَةٌ فَعَسَى اللّهُ أَن یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِّنْ عِندِهِ فَیُصْبِحُواْ عَلَى مَا أَسَرُّواْ فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ (52)
"گروهی منافق را که دلهاشان ناپاک است خواهی دید که در (راه دوستی) ایشان میشتابند و میگویند: ما از آن میترسیم که (در گردش روزگار) مبادا آسیبی از آنها به ما رسد. باشد که خدا فتحی پیش آورد و یا امری دیگر از طرف خود، تا منافقان از آنچه (به نفاق) در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند.
آیه 51 سوره مائده به صراحت عدم دوستی با یهود و نصاری را محکوم نموده و علت دوستی با یهود نصاری را، در آیه بعد، ترس و وحشت این طیف از مسمانان، از آنها دانسته است. لذا وقتی چهره عبوس و ناراحت آقای ظریف را با نمایندگان مجلس و منتقدین توافقنامه هسته ای می بینیم و بلعکس؛ سخنان نابجا و دشمن پسند و خنده های فراوان رئیس تیم مذاکره کننده ایران، در طول مذاکرات با طرفهای غربی را مورد بررسی قرار می دهیم، ترس و وحشت از آمریکا و غرب را در اعمال و رفتار آقای ظریف و بعضی از مسئولین دیگر می توان مشاهده کرد.
آنجایی که آقای ظریف بهدانشجویان گفتند:«آیا فکر کردید آمریکا که می تواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما می ترسد؟ یا گفتند: من آدم واقع گرایی هستم. معتقدم که اکنون به توافق هسته ای نیاز داریم! و در جایی دیگر طرح "هر توافقی را بهتر از هیچ توافقی دانستند!" و یا طرح "ایجاد کمپین توسط هنرمندان"! وقتی همه حرفهای آقای ظریف و برخی از مسئولین اجرایی را کنار هم بگذاریم، این نتیجه حاصل می شود، که این مسئولین، نفاق در دل، شیفتگی به فرهنگ لیبرال و ترس از غرب و آینده حضور خود و زندگی در غرب، سراسر وجودشان را گرفته است!!!
به هر صورت مقام معظم رهبری، خطوط قرمز و سیاستهای کلی هسته ای کشور را مشخص نموده اند و تخلف، نادیده انگاشتن و عبور از خطوط قرمز ترسیم شده، با واکنش شدید ملت فهیم ایران اسلامی و هسته ای روبرو خواهد شد. سیاستهای تبین شده از سوی امام خامنه ای به شرح ذیل است
1-حرکت علمی هستهای، به هیچ وجه نباید متوقف و یا حتّی کند شود.
2- مذاکرهکنندگان ایران باید بر ادامه تحقیق، توسعه و پیشرفت هستهای پافشاری کنند.
3- مسئولان باید در مورد دستاوردهای هستهای تعصب داشته باشند.
4- مذاکرهکنندگان کشورمان نباید هیچ حرف زوری را از طرف مقابل قبول کنند.
5- روابط آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ایران باید به صورت متعارف و غیر فوقالعاده باشد.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]