بنام خدا و برای خدا
هنوز سخنان رئیس جمهور در گوش مردم کشور طنین انداز است، که در اهواز گفت؛ «توافق ژنو یعنی اینکه قدرتهای بزرگ در برابر ملت ایران تسلیم شدند.» و گفت؛ «کاسه تحریم شکسته شده است و هیچ بندزنی نمیتواند این کاسه شکسته را به حالت اول بازگرداند.» و برای رهبر معظم انقلاب نامه ننوشت؛ که ما در توافق ژنو پیروز میدان بودیم! لذا به آقای روحانی باید گفت! مگر پس از صدور بیانیه لوزان و بازگشت آقای ظریف به کشور، جوانان را به جشن و پایکوبی برای موفقیت در لوزان به خیابانها دعوت ننمودید؟! پس با کدام منطق و دلیل در ضیافت افطاری با استانداران به یکباره نرمش قهرمانه را به توافق ذلیلانه تغییر دادید و گفتید: «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم(صلح) گرفت.»
قبل از اینکه خطوط قرمز بصورت رسمی از سوی مقام معظم رهبری اعلام شود و نمایندگان ملت در مجلس دولت را ملزم به صیانت از توان هسته ای بنمایند، تمام حامیان دولت در مناظرات صدا و سیما از توافق لوزان حمایت می کردند و روزنامه های زنجیره ای هم پشتیبان آنها بودند پس چه اتفاقی رخ داد که حافظه اتان ضعیف شده و پیروزی در لوزان را فراموش کردید و موقعیت کشور را همانند شرایط کوفه در زمان امام حسن(ع) تفسیر کردید؟! و بهتر است آقای روحانی از مشاورین بی سواد و لیبرال خود بپرسد که آیا حافظه اش ضعیف نگردیده است؟!
آیا ثابت شده که کلید تدبیر از روز اول کلید فریب بوده است؟!!!
اینکه رئیس جمهور شرایط امروز ملت ایران را با شرایط مردم کوفه در زمان امام حسن(ع) مقایسه نمایند، خیانت بزرگی به کشور محسوب می شود! و اگر بخواهیم تاریخ خیانت پیشگان دوران امام علی(ع) و امام حسن(ع) را بررسی نمائیم، قطعاً به افرادی مثل اشعث ابن کندی ها می رسیم که امام علی(ع) را وادار به پذیرش حکمیت ابوموسی اشعری یا همان سامری دوران حضرت در جنگ صفین نمودند و امام حسن(ع) را هم مجبور به صلح تحمیلی با معاویه کردند و لذا اینگونه سخن گفتن رئیس جمهور، نخبگان ملت را به شک وا می دارد که آیا جریان فتنه ای که در دولت نفوذ کرده اند با هدایت جناب رفسنجانی، نقش اشعث ابن کندی و ابوموسی اشعری را برای آقای روحانی تعریف کرده تا اعمال و رفتار ایشان را در برابر نظام اسلامی به مرز افراط برسانند؟!
پس مشخص گردید که موضوع صلح امام حسن و مردم کوفه با شرایط امروز مردم کشورمان مقایسه مع الفارق است و لذا یا باید بگوئیم که علت عصبانیت رئیس جمهور بخاطر اقدام نمایندگان مجلس و در میان گذاشتن خطوط قرمز از سوی رهبر معظم انقلاب با مردم بوده است! و یا سخنان سالهای 92 و 93 رئیس جمهور در خصوص زانو زدن ابرقدرتها و شکست شدن کاسه تحریم و ارسال نامه پیروزی در ژنو به رهبری دروغ بوده است! در هر دو صورت رئیس جمهور باید سریعاً از ملت بزرگوار ایران عذرخواهی نماید والا مردم حق دارند که بگویند؛ رئیس جمهوری که از طریق مذاکرات دو ساله با کدخدا(آمریکا) نتوانسته مشکل لغو تحریمها را حل نماید و امروز که زمان پاسخ گوئی او به ملت فرا رسیده، با فرافکنی و ایجاد بحران مصنوعی در داخل بدنبال راه فرار می گردد زیرا، ملت یک توافق خوب را می پسندد نه تمدید پی در پی مذاکرات را! و ملت وقتی می شنوند که رئیس جمهور با بی توجهی و بی تدبیری به اقتصاد مقاومتی، حل مشکل آب آشامیدنی مردم را از شیطان بزرگ طلب می نماید! و شرایط امروز کشور را همانند مردم کوفه در زمان امام مجتبی(ع) معرفی می کند، نگران می گردند و آیا نباید نگران بود و موضوع تحرکات جریان سامری و اشعث ابن کندی را جدی دانست؟!!!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
این روزها تاکتیک آمریکائی ها در مذاکرات هسته ای تغییر یافته و بدنبال گنجاندن بیانیه سیاسی لوزان و یا همان فکت شیت آمریکا(اگر مسئولین مذاکره کننده و بخصوص رئیس جمهور به حرف رهبری گوش فرا داده بود و فکت شیت ایرانی را منتشر کرده بودند امروز با زیاده خواهی آمریکا مواجهه نمی گردیدند) در متن توافق جامع هستند، که با توجه به خطوط قرمزی که از سوی مقام معظم رهبری در ضیاافت افطاری مسئولین کشوری ترسیم گردید، دیگر تحقق آن بیانیه حتی اگر تیم مذاکره کننده هسته ای ایران پای آن را امضاء کرده باشند و آقای روحانی هم شرایط صلح امام حسن(ع) را به کشور بقبولاند و رفسنجانی هم وعده بازگشائی لانه جاسوسی آمریکا را داده باشد، امکان پذیر نخواهد بود و لذا آمریکائی ها آب در هاون می کوبند!
در آخرین ساعات پایانی جمعه آقای عراقچی معاون آقای ظریف خبری را رسانه ای کرد که قابل توجه خوشبین ها بخصوص رئس جمهور محترم است و آن خبر این بود که آقای عراقچی گفت: «نمیشود توافقی داشت که در کنارش رژیم و ساختار تحریم وجود داشته باشد، حتما باید این رویکرد عوض شود.» و آقای شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی در خصوص زیاده خواهی جدید آمریکا می گوید: «امروز آثار آنچه که رهبر معظم انقلاب فرمودند که "من به مذاکرات خوشبین نیستم"، بیشتر از گذشته در حال نمایان شدن است.» و خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز از قول یک مقام بلندپایه آمریکایی که خواست نامش فاش نشود گفت: «که توافق خوب یعنی تأمین نظر آمریکا در دسترسی به مراکز نظامی ایران.» و جان کربی سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم گفت: «توافق خوب یعنی توافق لوزان.» و جاش ارنست سخنگوی کاخ سفید در کنفرانس خبری گفت: «اوباما هر توافقی که نسبت به چارچوب مشخص شده در لوزان ناقص باشد را امضاء نخواهد کرد.»
با تأسف فراوان باید گفت؛ که سرمنشاء زیاده خواهی جدید کدخدا(آمریکا) که موجب گردیده هر روز موضوع جدیدی را بر روی میز مذاکرات هسته ای قرار دهد، از بی تدبیری رئیس جمهور در سخن گفتن است! آنجا که در گرماگرم مذاکرات هسته ای در ضیافت افطاری با استانداران شرایط کشور را اینگونه تفسیر به رأی حزبی و گروهی می کند و می گوید: «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم(صلح) گرفت.» و آقای رفسنجانی هم در ادامه سخنان جناب روحانی وعده بازگشائی لانه جاسوسی آمریکا را می دهد!
سخنان نابجای آقایان روحانی و رفسنجانی چاشنی زیاده طلبی آمریکاها گردید و دستان تیم مذاکره کننده ایرانی را در مقابل شیطان بزرگ بست، زیرا اصول دیپلماسی می گوید؛ اگر در حین مذاکره سیگنالهای ترس و لرز را از طرف مقابل دریافت نمودی و متوجه شدی که کالای ذیقیمتی در دست دارند و حاضرند برای حل آب آشامیدنی! ملتش آن را با هر قیمتی بفروشد، پس اگر صبور باشی، کالای آنها را می توانی با حیله و نیرنگ با مبلغ بسیار ناچیزی و حتی مفت و نسیهاز دست آنها بربائی! و بهانه گیری آمریکائی ها مبنی بر ترک میز مذاکره در صورت نپذیرفتن شرایط آنها، گویایی مشاهده ضعف بزرگ در برخی از مسئولین ترسان و لرزان ایرانی است!!! و گیر توافق و تمدید مذاکرات در همین جا نهفته است!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
زمانی که خاتمی رئیس جمهور بود می گفت؛ برای من هر 9 روز یک بحران درست می کنند. اما آقای حسن روحانی که خود را متخصص امور امنیتی می داند، برای انحراف افکار عمومی از نتیجه مذاکرات هسته ای، مرتباً بحران آفرینی و بحران سازی را دنبال می کند و ظاهراً در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت که تفکر لیبرالیسم در آنجا نهادینه می شود به اتفاق رئیس آن، چند واحد درسی بحران آفرینی علیه زمین گیر کردن دولت سابق تدریس نموده و فرصتی برای عملیاتی کردن همه آنها را پیدا نکرده و در حال حاضر برخی از نسخه های بحران علیه دولت قبل را از بایگانی مرکز استراتژِک مجمع تشخیص خارج نموده و در دولت خود عملیاتی می کند، تا نتیجه دلخواه را علیه نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب بدست آورد!
در این استراتژی یک روز مسئله آب آشامیدنی مردم را بهانه می کند و می گوید؛ باید تحریمها لغو شود تا مشکل آب آشامیدنی مردم حل شود! روز قبلش گفته که آمریکا کدخدای ده است! روز دیگر، عاشورای حسینی را محل مذاکره می خواند! و در ماه مبارک رمضان، به یک باره حافظه اشان ضعیف می شود و بازی بُرد-بُرد خود را که در مجمع تشخیص طراحی نموده، فراموش نموده و به نفع آمریکا می گوید؛ مذاکرات هسته ای همانند صلح امام حسن(ع) است و باید به نفع مردم با کدخدا آشتی کرد!!!
در نوشته های قبل ثابت شد که رئیس جمهور، تدبیر نمی داند! از امید، تنها امید کدخدا(آمریکا) را محقق کرد! اعتدال را در راستای حمایت از جریان فتنه بکار گرفت! و هیچ تخصصی در مذاکرات و توافق هسته ای در خصوص مسائل امنیتی و حقوقی از جناب روحانی دیده نشد! اما باید اعتراف کرد که جناب روحانی در مدتی که برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترای حقوق به انگلستان رفته بود( از سال 69 تا 78)، هنر ایجاد جنگ روانی در جبهه خودی را بصورت حرفه ای آموخته است! و آنقدر در فرسایش توانمندی نیروهای خودی مهارت دارد، که در حساس ترین زمان که می خواهد برای اولین بار تیم مذاکره کننده را به مصاف شیطان بزرگ بفرستد اعلام می کند؛ "که خزانه مملکت خالی است!" و یا در پایان مارتن تنظیم طرح جامع توافق هسته ای که خطوط قرمز نظام اسلامی از سوی مقام معظم رهبری بصورت علنی به اطلاع ملت رسیده، به یکباره، تیم مذاکره کننده خودی را مورد حمله گازانبری قرار می دهد و بهترین پیام را به کدخدا(آمریکا) مخابره می کند و می گوید: «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم(صلح) گرفت.»
به قول دکتر رحیم پور ازغدی؛ "مسئولین کشور 35 سال است که تلاش می کنند انقلاب اسلامی را فرو ریزند اما مردم نمی گذارند." و لذا مردم به موقع در صحنه حاضر می شوند و از انقلاب خود دفاع می کنند و ملت خدشه به انقلاب را برنمی تابند.
متأسفانه این روزها آقایان روحانی و رفسنجانی در پیمانی نانوشته در راستای اجرای سیاست های آمریکا قدم برمی دارند و برای اهداف حزبی و گروهی خود، کشور را در این موقعیت حساس و پیچ بزرگ تاریخی به مخاطره انداخته اند و لذا مردم و نخبگان مؤمن به اسلام و آرمانهای امام در روز قدس همچون نهم دی سال 88 که فتنه را سرکوب کردند، بار دیگر باید ثابت نمایند، که از انقلاب و ارزشهای دینی و ملی خود دفاع خواهند کرد و اجازه نخواهند داد جریان سامری و زبیرها و طلحه ها به اهداف نفسانی خود دست یابند.
والسلام
بنام خدا و برای خدا
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مصاحبه با روزنامه گاردین در چهارشنبه 17 تیر 1394بدون اینکه مسئولیتی داشته باشد و بخاطر اینکه در زمان امام نتونست تابو مذاکره با آمریکا را بشکند در ادعایی گفته است « اینکه ایران مستقیما با آمریکا صحبت میکند، اقدام خوبی است. ما یک تابو را شکستهایم.» البته مذاکرات صورت گرفته با آمریکا بنا بر فرموده رهبر معظم انقلاب در دولت سابق شروع شده و هیچ ربطی هم به رفسنجانی نداشته است!
این روزها که رفسنجانی در بین نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب جایگاه خود را از دست داده و جرأت حضور در جمعه و جماعات را ندارد، با هماهنگی دولت اعتدال مجدداً زمینه سخنرانی و مصاحبه برایش فراهم گردیده است و لذا اخیراً خواب نما گردیده و خود را در جایگاه مسئولین عالی رتبه کشور دیده و خود را وکیل ملت دانسته و از طرف افکار عمومی قول بازگشائی لانه جاسوسی آمریکا را به شیطان بزرگ مخابره نموده و گفته است: «اگر شاهد آمریکایی متفاوت باشیم، این اثری مثبت بر افکار عمومی ایران خواهد داشت.»
در این مصاحبه آقای رفسنجنی یاد آن پادشاه شربخوار سعودی که اخیراً به درک واصل شده افتاده و هوس سفر به کشور عربستان به سرش زده و با دستاویز قرار دادن قرآن و چشم بستن بر همه جنایات رژیم صفاک سعودی در یمن، گفته است: «قرآن کریم میگوید مسلمین با یکدیگر برادر هستند و باید برادرانه زندگی کنند. آنها نباید به یکدیگر ظلم کنند ... ما میخواهیم روابطی دوستانه با آنها داشته باشیم.»!!!
اتفاق جالبی که در این مصاحبه رخ داده این است که آقای رفسنجانی یادشان رفته که حدود 18 ماه قبل دولت سوریه را محکوم نمود که با ملتش می جنگد و آنها را می کشد و زندانی می کند اما در این مصاحبه اقرار نموده و گفته است: «سوریه توسط گروههای تروریستی متعدد مورد حمله قرار گرفته است. ما مخالف تروریسمدر هر کجایی از دنیا هستیم.»
آقای رفسنجانی همواره تلاش کرده از دیگران متفاوت باشد وقتی امام خمینی در سالهای دهه 50 کمک به مجاهدین خلق را از محل سهم امام ممنوع کرده بودند، لکن آقای رفسنجانی به مجاهدین خلق که پس از پیروزی انقلاب، منافقین نام گرفته، همواره کمک می رساند! تلاش بسیاری نمود که بعد از رحلت حضرت امام، رهبری را بصورت شورائی در مجلس خبرگان به تصویب برساند که در اجراء هدف خود ناکام ماند! تداوم فتنه سال 88 بدون حمایت ایشان و خاندانش امکان طولانی شدن به مدت 8 ماه را نداشت! عبور آقای روحانی از خطوط قرمز در مذاکرات هسته ای در بیانیه سیاسی لوزان با حمایت آقای رفسنجانی صورت پذیرفت! و امروز آقای رفسنجانی برای رسیدن به اهداف غیر الهی خود و در جهت منافع حزبی و خانوادگی، حاضر است شیطان بزرگ را در جهت بازگشائی لانه جاسوسی اش در کشورمان یاری نماید!
با توجه به توضیحات فوق، عمارهای امام خامنه ای باید نسبت به افشاء چهره سامری های انقلاب اسلامی که قصد تغییر مسیر امام و انقلاب را دارند، به موقع وارد عمل شوند، زیرا جریان سامری هدف از حل پرونده هسته ای را پایان مذاکرات با آمریکا نمی داند و آن را پله اول ایجاد روابط با کدخدا(آمریکا) قرار داده است!!! و در ورای حل پرونده هسته ای اهداف بزرگتری را برای آمال و آرزوهای نفسانی و شیطانی خود ریل گذاری نموده اند!
والسلام
بنام خدا و برای خدا
حضرت امام خمینی(ره) استراتژی انقلاب اسلامی را زمینه سازی حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) قرار داده و در اعلام عمومی خود فرمودند: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجّت ارواحنا له الفداء است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند» (صحیفه نور ج 21، ص 108)
با این مقدمه کوتاه به اهداف مذاکرات هسته ای از نگاه دولت و حامیان پیدا و پنهان آن می پردازم. جناب روحانی تا کنون چند بار چرخیدن سانتریفیوژها را به چرخیدن زندگی مردم و اقتصاد کشور مشروط کرده است و هنوز پس از مذاکرات طولانی و زجرآور دو ساله چشم انداز روشنی از چرخیدن زندگی ملت و اقتصاد دیده نمی شود و آنچه از هنر دولت که اسم آن را به دروغ تدبیر گذاشته و قابل رؤیت است، تنها مصالحه با کدخدا و از چرخش انداختن سانتریفیوژها بوده و بس!
دولت اعتدال حداکثر نگاهش به مذاکرات هسته ای، چرخیدن اقتصاد کشور و حل مشکل آب آشامیدنی ملت و ریزگردها است!(سخنان آقای روحانی) هر چند گاهاً از درون مذاکرات یا جلسات محدود دو نفره خبرهای از کمپین انتخاباتی و جناحی برای تصرف مجلسین شورای اسلامی و خبرگان رهبری به گوش می رسد که این بی تدبیری بر خلاف منافع ملی است! اما بر خلاف دیدگاه رئیس جمهورمان که مذاکرات هسته ای را بازی بُرد-بُرد می خواند، استراتژی دولت آمریکا در مذاکرات هسته ای، از جنگ تمدنهای هانتیگتون برای تضعیف و در نهایت انهدام تمدن اسلامی بهره می برد و بنای مذاکرات را بر بُرد آمریکا و باخت ایران نهاده است و نتیجه توافق اولیه ژنو در سال 92 تعلیق و تعطیلی و بیانیه سیاسی لوزان در سال 94 انهدام زیر ساخت های اصلی تأسیسات هسته ای کشورمان مثل فردو و اراک بوده است!
اگر بپذیریم که دولت آمریکا یا همان شیطان بزرگ از نگاه امام خمینی در مذاکرات با استراتژی جنگ تمدنها حضور یافته که اعمال و رفتار مستکبرانه اش تائید کننده این دیدگاه است، پس دولت آقای روحانی حق ندارد که بر خلاف گفتمان امام راحلمان حرکت نماید و دشمن را در رسیدن به اهدافش یاری نماید! لذا باید جناب روحانی به مردم پاسخ گوید؛ آیا بر اساس استراتژی امام، مذاکرات هسته ای را مدیریت می نماید و توانسته است، با استراتژی دشمن مقابله نماید؟! و وقتی امام می گوید: "ما آمریکا را زیر پا می گذاریم" و آقای روحانی در مقابل حرف امام می گوید: «آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحت تر است.» آیا رئیس جمهور در مسیر امام حرکت می کند و یا مسیر مذاکرات را بازی بُرد-بُرد قرار داده و علی رغم اینکه آمریکائی ها بارها فریب و تهدید خود را در طول مذکرات عملیاتی کرده اند، اما آقای روحانی سخت معتقد است که آمریکا کدخدا است!!!
اشکال اساسی جناب روحانی این است که بخاطر مراودات فراوان با غرب و اصلاح طلبان برانداز و خاندان رفسنجانی، از تفکر امام و انقلاب فاصله گرفته و لذا نهایت خواسته ایشان اقتصاد شکمی و توسعه کشور بر اساس مدل غربی است و امکان پیگیری اهداف بلند امام و انقلاب را ندارد و آنقدر ترس و لرز بر ایشان غلبه نموده که این روزها دیگر از بازی بُرد-بُرد هم سخن نمی گوید و دنبال عملیاتی کردن صلح امام حسن می باشد! "امام خمینی چه خون دلی خورد از دست لیبرالها!!!"
والسلام
بنام خدا و برای خدا
برخی از کاربران عزیز گله داشتند که چرا نوشته اید که رئیس جمهور تدبیر!نمی داند! در علم حقوق گفته اند هر گاه مدعی در دادگاه صالحه ادعایی را مطرح می کند باید بتواند اسناد و مدارک مثبته آن را به دادگاه ارائه نماید، در غیر این صورت ادعای مطرح شده در مراحل اولیه رد خواهد شد و جناب روحانی که خود را حقوقدان خوانده و بر آن تأکید می ورزد، باید علم تدبیر خود را در عمل به اثبات می رساند والا ملت ایران حق داشت که این ادعای بدون عمل را بعنوان یک دروغی از نوع تدبیربه پای ایشان بنویسمد و نوشتند!
برای اطلاع بیشتر کاربران فضای مجازی، به چند نمونه از بی تدبیری رئیس جمهورکه موجب وارد شدن هزینه های امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی برای افراد و کشور گردیده اشاره نمایم.
-اگر بخواهیم موضوع چگونگی لو رفتن اسامی دانشمندان هسته ای کشورمان و نحوه شهادت تعدادی از آنان را بررسی نمائیم، قطعاً نقش آقای روحانی در مقطع مذاکرات هسته ای در سالهای 82 تا 84 برجسته بوده و در همان مقطع زمانی با بی تدبری لیست اسامی دانشمندان کشور به آقای البرادعی تحویل شد و کلیه فعالیتهای هسته ای کشورمان تعلیق گردید!
-کدخدا دانستن آمریکا و بستن با آمریکا حاکی از بی تدبیریرئیس جمهور بود!
-آیا ادامه مذاکرات هسته ای در زیر سایه تهدیدات و تحریمهای پی در پی آمریکا، تدبیر نام دارد؟
-خالی اعلام کردن خزانه کشور علی رغم وجوه قابل توجه در خزانه در زمان شروع مذاکرات هسته ای تدبیر است؟!
-آیا در تماس تلفنی بی جا با رئیس جمهور آمریکا تدبیری وجود داشت؟!
-در کدام مکتب و مرام دینی و اعتقادی، علی رغم تأئید بخش قابل توجهی از خدمات دولت سابق توسط مقام معظم رهبری، جناب روحانی اجازه یافته اند مدام عملکرد دولت قبلی را بنا بر دستور پدرخوانده دولت(رفسنجانی) زیر سئوال و افتراء ببرد و آن را تدبیر بنامد؟!
-از اینکه کدخدا(آمریکا) را به این نتیجه رسانده که تحریمها مؤثر بوده و آب آشامیدنی ملت هم به رفع تحریمها بستگی دارد، آیا اسم آن را می شود تدبیرگذاشت؟!
-بعد از بیانیه سیاسی لوزان رئیس جمهور آمریکا گفت: «اگر ایران تقلب کند، حهان(آمریکا) خواهد فهمید و اگر به چیزی شک کنیم از آن بازرسی خواهیم کرد.» آقای روحانی 17 ساعت بعد در جواب اوباما یا کدخدا منفعلانه گفت: «ما در مذاکرات هسته ای به آنچه گفته و وعده داده ایم پایبند خواهیم بود و به قول خود وفادار هستیم و دنیا(کدخدا بداند) بداند ما اهل فریب و دورویی نیستیم!» آیا تدبیری در سخن آقای روحانی به غیر از ترس و لرز مشاهده می شود؟! باید این تدبیر را تزویر و دو رویی خواند و بس!!!
-سخن نادرست رئیس جمهور که گفتند؛ بورسیه و ما ادراک البورسیه، که موجب خدشه به آبروی افراد و زیر سئوال بردن مراکز علمی کشور شد، آیا تدبیریدر آن دیده می شود؟!
در رابطه با بورسیه، رهبر معظم انقلاب پس از افشاء چهره نفاق فتنه گران که با حربه دروغ و تهمت جریان بورسیه را هدایت و رئیس جمهور را درگیر آن کردند، "آن را خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاق دانستند"و فرمودند: «تحقیقات دقیق نشان می دهد مسأله بورسیه ها، به آن شکلی که در روزنامه ها با آن بازی کردند نبود اما اگر هم بود باید از راههای قانونی امتیازاتی که عده ای بر خلاف قانون گرفته بودند لغو می شد نه اینکه سر و صدا و جنجال درست شود ... سمّی که در این موضوع به دانشگاهها تزریق شد از بینش فکری مبتنی بر سیاست کاری نشأت می گرفت و متأسفانه، هم خلاف قانون، هم خلاف تدبیر و هم خلاف اخلاقبود.»
والسلام
بنام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی در ضیافت افطاری نهاد ریاست جمهوری، از صلح امام حسن(ع) برای استاندارانش حرف زد و در تفسیر به رأی خود گفت: «امام مجتبی علیه السلام در شرایط حساس تاریخی امانت مسلمین را بر عهده گرفتند که امت اسلامی دچار انشقاق، افتراق و فاصله بود و تصمیمگیری در چنین مقطعی بسیار سخت است. البته برخی تصور میکنند تصمیمگیری برای شهادت سخت است، اما بیتردید تصمیمگیری برای صلح، سختتر از تصمیمگیری برای جنگ است و آمادگی برای نثار آبرو مهمتر از نثار جان و خون در راه خدا است.» اما چند ساعت بعد صفحه توییتر رییس جمهور فعال شد و این مطلب بر روی آن نوشته شد: «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم(صلح) گرفت.»
وقتی به حرکات لرزان و لغزان رئیس جمهور در مذاکرات هسته ای نگاه می کنیم، این شک و شبهه بوجود می آید، که اگر در توافق هسته ای قرار است بازی بُرد-بُردشکل گیرد و نتیجه آن یک توافق خوببرای طرفین ایرانی و آمریکای باشد، پس طرح صلح امام حسن(ع) از سوی جناب روحانی، گویای این است که تیم مذره کننده با ترکیب ناموزونی وارد بازی شده و دشمن هم با تاکتیکهای تیم ایرانی کاملاً آشنا است و از این تیم لرزان و لغزان انتظار بازی بُرد و حرفه ای نباید داشت و لذا رئیس جمهور این روزها صلح حسنی را مطرح می کند، دیروز هم عاشورا و قیام حسین ابن علی(ع) را محل مذاکره می دانست و روز دیگر هم برای فرار از مسئولیت در مبارزه با انواع فساد، سلمان و ابوذر را متهم می کرد و اسم این عمل را نفاق پیچیده گویند... و امروز هم اگر توافق خوبی در کار باشد و بازی بُرد-بُرد آقای روحانی موفق شده، پس! اگر نفاق ندارید، نیازی به طرح صلح امام حسن(ع) نیست؟!
متاسفانه دولت اعتدال به دلیل وابستگی به تفکر لیبرال غربی، نرمش قهرمانانه ای که از سوی مقام معظم رهبری بعنوان یک راهبرد طراحی شده بود، جناب حسن روحانی بخاطر کدخدا دانستن آمریکا، نرمش قهرمانانه را صلح تحمیلی معاویه بر امام حسن مجتبی (ع) تفسیر کرد و بر اساس همین اشتباه در بینش و نگرش، استقلال کشور را در مذاکرات هسته ای به مخاطره انداخت و امروز مرتباً از صلح حسنی می گوید و این در حالی است که در جامعه امروز ما هیچ نشانه ای از برداشت غلط دولت روحانی وجود ندارد مگر آنکه اشرافیت شکل گرفته در بطن انقلاب از این وضعیت نگران باشند!
مردمی که در مقابل فتنه گران سال 88 حماسه 9 دی را آفریدند، چرا بخاطر ترس و لرز دولت اعتدال، باید تحمیل مدلی از صلح معاویه به امام حسن(ع) را بپذیرد؟! آیا ملت این صلح تحمیلی که رئیس جمهور از آن دم می زند، خواهند پذیرفت؟ هیهات! که ملت ایران زیر بار این ننگ نامه بروند! ملت هیچگاه خائنین نرمش ذلیلانه را نمی بخشند؟! و لذا باید به رئیس جمهور و جریان لیبرال غرب محور گفت؛ که تشبیه ملت ایران به مردم زمان امام حسن(ع) ظلم بزرگی محسوب می شود و این گناه و ظلم دولت قابل بخشش نیست! زیر امام خمینی در پیام روشن و صادقی خطاب به ملت بزرگ ایران فرمودند: «آن صلح تحمیلى که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلى که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیلهگر درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلى برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلى.» صحیفه امام، ج20، ص 119
والسلام
بنام خدا و برای خدا
رهبر معظم انقلاب در ضیلفت افطاری با جمعی از اساتید دانشگاه های کشور، هدف آمریکا از مذاکرات هسته ای را یک برنامه انحرافی دانسته و فرمودند: «هدف تحریمها مسئلهی هستهای و حقوق بشر نیست. مسئله فراتر از اینهاست، آنها خود، تروریستپرور و ضد حقوق بشرند، مسئله این است که یک ملت و حرکت و هویتی، مبتنی بر مبادیای مقابل نظام سلطه، بهوجود آمده است.»
وقتی سکاندار انقلاب استراتژی آمریکا را فراتر از بحث هسته ای و حقوق بشر می داند، ساده انگارانه است که پای یک توافق بد را که می تواند امنیت و استقلال کشور را به چالش بکشد امضاء کرد و با کمال تأسف باید گفت؛ دولت آقای روحانی به گونه ای وارد مذاکرات هسته ای شد که سطح خواسته های آمریکا را مرتباً علیه کشورمان افزایش داد و دشمن را به این نتیجه رساند که دولت لیبرال آقای روحانی به هر قیمتی پای یک توافق هسته ای بسیار بد را امضاء و برای حل مشکلات اقتصادی کشور آماده دادن هر امتیازی است! و لذا و با بی تدبیری و کدخدا دانستن آمریکا تمام راه های یک توافق خوب را به روی کشور در ژنو و لوزان سوئیس مسدود کرد و آنقدر در بی تدبیری افراط نمود که اعلام کرد که میز مذاکرات هسته ای را هیچگاه ترک نخواهد کرد و این بهترین پیام به دشمن و به شیطان بزرگ بود، که آقای روحانی آمریکا را شیطان نمی داند و کدخدا می خواند!
پس از اعزام رئیس دفتر رئیس جمهور آقای نهاوندیان به محل مذاکرات هسته ای در ژنو، خبرهایی منتشره حاکی از آن بود، که ایشان حامل پیام محرمانه و مهمی برای تیم مذاکره کننده ایرانی است و احتمالاً آن پیام این است که اگر آمریکا خطوط قرمز ترسیمی ایران را پذیرا نبود، آقای ظریف و اعضاء تیم مذاکره کننده از امضاء توافق خوداری نموده و جواب منفی هم ندهند، بلکه متن توافق را برای اتخاذ تصمیم نهایی مسئولین عالی رتبه کشور به همراه خود به ایران بیاورند تا پیامدهای منفی امضاء آن، تنها دولت را تحت الشعاع قرار ندهد!(امید.واریم این خبر نادرست باشد)
واقعاً به این تدبیر! و مسئولیت پذیری! جناب روحانی و گرداندگان دولت اعتدال! باید چند ده آفرین نثار کرد و به کدخدا(آمریکا) هم گفت؛ که قدرشناس نخبگان دولت اعتدال! باشد و قدری هم فیتیله تحریمها را پائین بکشد!
بر اساس نگاه ژرف گونه امام خامنه ای؛ توافق هسته ای برای آمریکا مقدمه و بهانه ای است تا از آن طریق بتوانند، ماهیت انقلاب اسلامی را تغییر و بُرد انقلاب و اسلام ناب محمدی (ص) را محدود نمایند و سپس براندازی نظام اسلامی را در مراحل بعدی دنبال نمایند و به نظر می رسد که بازی بُرد-بُرد جناب روحانی مدتها است که به شکست انجامیده، هر چند مقام معظم رهبری چندین بار از بازیکنان تیم ایرانی حمایت تمام عیار نمود و راهکار پیروزی بر دشمن فریبکار و بدعهد را به آنها گوشزد نمودند، هر چند که آن تیم به دستور رئیس و پدر خوانده دولت(رفسنجانی) به بیراهه رفتند یا برده شدند!!!
امروز حال زار دولت و جناب روحانی همانند شخصی است؛ که به او گفتند؛ چرا گریه می کنی؟" گفت: "اگر یک دقیقه زودتر رسیده بودم از اتوبوس جا نمی ماندم." شخصی به او گفت: "طوری گریه می کنی که انگار اتوبوس دو ساعت پیش رفته است!!!"
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در 24خرداد 94 طی مطلبی با موضوع "علت نگرانی رئیس جمهور از اجراء واجبات الهی!"به چرائی عدم ابلاغ قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر توسط رئیس جمهور پرداختم و مشخص گردید که بر اساس اصل 123 قانون اساسی: «رییس جمهور موظف است مصوبات مجلس یا نتیجه همه پرسی را پس از طی مراحل قانونی و ابلاغ به وی امضاء کند و برای اجرا در اختیار مسئولان بگذارد.»با توجه به مصوبه مجلس و امتناع رئیس جمهور از ابلاغ و اجراء قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، رئیس مجلس شورای اسلامی بصورت چراغ خاموش نسبت به ابلاغ مصوبه مجلس اقدام نمود که این مسئله به مذاق جناب روحانی خوش نیامد و از ترس اجراء آن قانون، با دستپاچگی نامه ای برای جلوگیری از اجراء فریضه امر به معروف و نهی از منکر به محضر مقام معظم رهبری نگاشت!
علی رغم اینکه آقای روحانی دولت خود را پایبند به اجراء قانون، راستگو، عقلانی و اعتدال می خواند و دیگران را متهم به بی سوادی، ترس و لرز و به جهنم حوله می دهد، اما ملت، مخالفت رئیس جمهور با اجراء فریضه واجب امر به معروف و نهی از منکر را، بد عهدی و حمایت از منکرات می دانند. وقتی فساد اداری اکثر ادارات ما را آلوده نموده و اخذ رشوه و انواع فسادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه دینی را مورد تهدید جدی قرار داده، لذا ایستادگی رئیس جمهور در برابر قانون مجلس مشکوک و حمایت از منکرات قلمدادمی شود و شاید علتش این است که جناب روحانی نسبت به کسانی که امروز واجبات الهی را برنمی تابند، عهدی بسته و بر آن پایبند است و برای جذب آراء آنان از اجراء این واجب الهی به هر طریق ممکن جلوگیری خواهد کرد!
اگر بخواهیم به علت مخالفت رئیس جمهور در اجراء قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکرپی ببریم باید به دگردیسی پدید آمده در سکاندار در سایه و پدرخوانده دولت، یعنی هاشمی رفسنجانی بپردازیم، زیرا آقای روحانی اوامر ایشان را در دولت خود دنبال می نماید! به تصاویر و نوشته های متن آن اگر توجه شود به سهولت می توان به چرخش های 180 درجه ای جناب رفسنجانی در طول عمر انقلاب پی برد و همین چرخشها است که آقای روحانی مجبور است بگوید؛ «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمیتواند بگوید من این کار را کردم چون خدا گفته است.» و یا بگوید؛ هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم و یا عرض کند که دولت وظیفه اجراء اسلام را ندارد بلکه وظیفه علما است! پس تفکری که ادبیاتش اینگونه باشد، قطعاً مخالف اجراء قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر است!!!
عجیب این است! که آقای روحانی در سخنرانیها، خود و دولتش را پیرو دستورات رهبری معرفی می کند، اما علی رغم نارضایتی معظم له از فعالیت و گسترش جریانهای فاسد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی، نه تنها در مبارزه با آنها اقدام عملی انجام نمیدهد، بلعکس در مقابل ابلاغ و اجراء قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، جهت امیال سیاسی و انتخاباتی مقاومت می کند و این در حالی است که ایشان در لباس روحانیت مسئول اجراء دستورات الهی هستند!
مفضل گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: رستگار به چه چیز شناخته شود؟ فرمود: آنکه کردارش موافق گفتارش باشد. گواهی نجات او قطعی است و هر که کردارش موافق گفتارش نباشد، دین و ایمان او عاریتی است.
(اصول کافی/ کتاب فضیلت دانش/ روایت 113)
والسلام
بنام خدا و برای خدا
در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، شاهد شکل گیری مرکز استراتژیک ریاست جمهوری به سرپرستی مرد مرموز فتنه سال 88 یعنی موسوی خوئینی ها بودیم که از این مرکز عده ای برای مدیریت استراتژیک به کشورهای انگلیس و کانادا اعزام شدند و بعدها اکثر این تربیت یافتگان مرکز استرتژیک ریاست جمهوری، منادی تفکر غرب و لیبرالیسم شدند و عملاً مرکزی که باید مدیریت استراتژیک برای بسط و گسترش مبانی اسلامی و انقلابی تربیت می کرد، بلکه بر عکس مدیریتی برای پیاده کردن اهداف نظام لیبرالیسم و سرمایه داری در دل انقلاب اسلامی پرورید و کار این مرکز آنقدر برای انقلاب نازیبا شد، که نخست وزیر رژیم صهیونیستی "اصلاح طلبان را سرمایه اسرائیل" در ایران نام نهادند!
بعد از اتمام ریاست جمهوری حجت الاسلام رفسنجانی و رفتن ایشان به مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجدداً مرکز استراتژیک مجمع تشخیص را با مدیریت آقای حسن وحانی بنا نهاد و دقیقاً همان تفکر لیبرالیسم غربی در این مرکز رشد پیدا کرد و لذا آقای رفسنجانی پایه گذار جریان انحرافی لیبرالیسم در درون قدرت نظام جمهوری اسلامی است. وقتی امروز تفکر و مواضع متناقض آقای رفسنجانی را در چهار دهه انقلاب اسلامی مورد واکاوی قرار می دهیم، بی شک، هدایتگر اصلی جریان غربگرای لیبرالیسم ایشان محسوب می شود و کار مجمع تشخیص آنقدر به سمت و سوی افراطیگری رفت، که عنصر معلوم الحال و ضد امام و ضد انقلابی، مثل محمود سریع القلم را که مشاورت رئیس جمهور را بعهده دارد به درون مجمع تشخیص فرا خواندند که با واکنش ملت مواجهه گردیدند و چاره ای جز اخراج ظاهری ایشان(سریع القلم) را نداشتند!
حال پس از این مقدمه کوتاه سئوالاتی مطرح است؛ آیا جریان لیبرالیسم قادر است در مقابل کدخدا(آمریکا) از حقوق هسته ای ملت ایران دفاع کند؟! سئوال اساسی تر این است؛ آیا جریان لیبرالیسم در روشی که در دیپلماسی و مذاکرات هسته ای برگزیده، به مقوله ی استفاده از دیپلماسی انرژی در خلال مذاکرات اعتقادی دارد؟! و به نقش مؤثر انرژی با استفاده از اتم در آینده کشور توجه کرده است؟! و لذا رئیس جمهور و سربازان عرصه دیپلماسی هسته ای باید به سئوالات اساسی ملت ایران پاسخ گویند.
برای دریافت پاسخ مستدل به سئوالات فوق، کافی است، برخی از اظهارات رئیس جمهور، وزیر خارجه و جناب رفسنجانی را مورد توجه قرار دهیم تا به حداکثر خواسته این افراد از نتیجه مذاکرات هسته ای پی ببریم! رئیس جمهور حسن روحانی: «یکی از وعدههای دولت به مردم این بود که سانتریفیوژ بچرخد اما زندگی مردم هم بچرخد، چرخش سانتریفیوژها زمانی برای ما ارزشمند است که چرخ اقتصاد هم در کنار آن در چرخش باشد.»(14/1/94) هاشمی رفسنجانی: «عدهای حرفهای عجیب و غریب میزنند که ما میخواهیم خودمان به دانش دست پیدا کنیم و این در حالی است که تحریمها پدر مردم را در آورده است.»ظریف وزیر خارجه: «آمریکا با یک بمب می تواند سیستم دفاعی ما را از کار بیندازند.»
مبداء هر سه تفکر وصل به لیبرالیسم غرب است زیرا حرف دلشان این است که "ما باید انرژی هسته ای و استفاده از آن را محدود کنیم تا به دروازه های توسعه غرب برسیم و رضایت کدخدا(آمریکا) را بدست آوریم! اعتقاد راسخ دارند که با سرمایه گزاری غربی و رفع تحریم، مشکل آب آشامیدنی مردم و محیط زیست حل می گردد!" و لذا این تفکر نمی تواند استقلال کشور و استفاده از انرژی اتم را برای آینده کشور به ارمغان آورد! اگر پذیرفته ایم که صحنه امروز همانند صحنه جنگ صفین و جریان حکمیت است، پس مسئول فرستادن مذاکره کنندگان ایرانی، نباید برای خوشایند غرب و حل شدن در توسعه جهانی غرب استقلال کشور را در برابر شیطان بزرگ و یگانه دشمن اسلام ناب محمدی(ص) به مخاطره اندازد؟!
رهبر معظم انقلاب در دیدار اقشار مختلف مردم آذربایجان شرقی: اگر پایه اقتصاد کشور براساس استفاده از ظرفیتهای مردمی و تولید داخلی برنامه ریزی و مستحکم شود، دیگر برای تحریمها و کاهش قیمت نفت عزا نمیگیریم و دچار نگرانی نمیشویم.
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]