به نام خدا و برای خدا
هاشمی رفسنجانی طی دیداری با یوسف صانعی در مشهد-البته هر دو آیت الله بودن را به یدک می کشند- با اشاره به نامنویسی خود درانتخابات ریاست جمهوری سال 92 که موجب رد صلاحیتش گردید، گفت: «خداوند نخواست راهی را که امام به عنوان یک فقیه دینی در جایی مثل ایران باز کرده، به انحراف کشیده شود و کار من در مقطع انتخابات سال 92 در حد نام نویسی بود که دیدید چه تأثیری در کشور داشت و نتیجهاش انتخاب آقای روحانی بود.»
اگر راه امام خمینی تائید کننده نامه گستاخانه آقای رفسنجانی به رهبر معظم انقلاب 2 روز قبل از انتخابات سال 88 باشد که آتش فتنه سال 88 را روشن کرد، باید بگویم، که من منکر این راه هستم! زیرا این راهی که رفسنجانی برای آن وارد انتخابات ریاست جمهوری سال 92 شد راه امام و انقلاب اسلامی نبود بلکه راه خود خواهی و استکبار و راه شیطان بود!!!
اگر خط امام آن است که وقتی رفسنجانی از خواب بیدار می شود و بگوید امام سال 63 گفتند؛ که "مرگ بر آمریکا" نگوید، امام تبلیغ کنندگان این خط را پیروان اسلام آمریکائی می خواند!
اگر خط امام آن است که یک شبه سید حسن خمینی لقب علامه را برای اهدافی بر خلاف تفکر امام و انقلاب از زبان رفسنجانی کسب نماید باید گفت که این گونه علامه شدنها با خط و راه امام خمینی در تعارض است!
اگر خط امام آن است که رفسنجانی یک روز در خطبه های نماز جمعه بگوید تا آمریکا از اسرائیل حمایت می کند ما با آمریکا دشمنیم و امروز بدنبال بازگشائی سفارت آمریکا باشد، باید گفت این خط امامی که امروز هاشمی از آن دم می زند این خط اسلام آمریکائی است!
خطی که همسر رفسنجانی در هنگام رفتن فرزند فاسد اقتصادیش به زندان اوین می گوید؛ که انقلاب از اوین آغاز شد و دوباره هم از اوین آغاز می شود، قطعاً این خط شیطان بزرگ است که سالهاست خاندان رفسنجانی با آن مرتبطند، نه خط انقلابی امام.
خط امام آن است که فرمودند: «بغض و کینه انقلابى تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزى از آن شماست ... کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! ... که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای دار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز اماننامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.» (صحیفه امام؛ ج21؛ ص98 | 29 تیر 1367)
کنت تیمرمن عضو ارشد سازمان جاسوسی آمریکا: «اصل جمهوری اسلامی منافع آمریکا را تهدید می کند پس باید برای تغیر ماهیت و جوهره آن کوشید که نتیجه این تغییر با سرنگونی یکی است.... طرح جامع استراتژیک در مورد ایران تلاش خواهد کرد، بین مردم ایران و رژیم فاصله ایجاد نماید»
امروز به جرأت می توان ادعا نمود که اجراء طرح جامع استراتژیک آمریکا در خصوص ایجاد اختلاف بین مردم و رژیم ایران از زبان و کلام رفسنجانی و خاندانش، کاملاً قابل رؤیت است و لذا عمارهای امام خامنه ای باید این خط انحرافی را که به اسم امام از سوی رفسنجانی تبلیغ می شود، بخوبی بشناسند و نسبت به خطرات آن به موقع اقدام نمایند تا ملت ایران با بصیرت مثال زدنی خود، مبلغین و صحنه گردانان اسلام آمریکائی رسوا نمایند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
ملت ایران رفته رفته و با فاصله گرفتن از فضای هیجانی پس از توافق هسته ای به این نتیجه خواهد رسید، که انحراف و آفت بزرگی گفتمان انقلاب اسلامی در فضای پسا تحریم مورد تهدید قرار داده، که بیشتر شبیه روزهای پایان جنگ صفین است که وقتی عمار به شهادت رسید فضای جبهه صفین غبار آلود شد و عمر عاص با استفاده از فضای رسانه ای قرآن بر نیزه کردن، مدیریت صحنه جنگ را با فرد منافقی همچون اشعث بن قیس در سپاه امیرالمؤمنین بدست گرفتند و با ایجاد جنگ روانی، کار جنگی را که به نفع سپاه علی علیه السلام در حال پایان یافتن بود، به آتش بس، مصالحه و مذاکره کشاندند و در فضای مذاکره موفق شدند از طرف سپاه امیر المؤمنین(ع) فرد منافق و احمقی مثل ابوموسی اشعری را که مخالفتش با علی علیه السلام در جنگ جمل به اثبات سیده بود، بعنوان نماینده امیرالمؤمنین(ع) انتخاب نمایند و در پای میز مذاکره در مقابل عمر و عاص بنشانند و نتیجه غمبار آن مذاکرات این شد که ابوموسی اشعری بالای منبر رفت و گفت انگشترم را در میارم و علی (ع) را خلع می کنم و عمروعاص معاویه را برگزید و به همین سادگی انحراف بزرگی در جهان اسلام تا به امروز شکل گرفت!
وقتی امروز مذاکره کنندگان و رئیس جمهور کشورمان خطاب به نخبگان جامعه و تصمیم گیرندگان کشور و مجلس شورای اسلامی می گویند؛ یا کل توافق را باید بپذیریم یا آن را رد کنیم، آیا فضای روزهای پایانی جنگ صفین را نمی شود دید؟! وقتی وزیر خارجه آمریکا می گوید؛ سازمان تحریمها اگر توافق نمی کردیم در حال فرو ریختن بود، اما وقتی امروز می شنویم که مسئولین ایرانی می گویند یا کل توافق را باید بپذیریم یا آن را رد کنیم آیا پذیرش قرآنهای به نیزه شده سپاه معاویه را تداعی نمی کند؟! وقتی اجازه حضور منتقدین در برنامه های صدا و سیما داده نمی شود، نباید فکر کنیم که ابوموسی اشعری احمق در حال فریب خوردن و یا توطئه علیه گفتمان انقلابی امیرالمؤمنین(ع)است؟!
وقتی بخشهای مختلف برجام را مورد مطالعه محققانه و حقوقی قرار می دهیم، در می یابیم که در برجام نکات مثبت اندکی وجود دارد ولیکن بخشهای زیادی از برجام بسیار خطرناک، ضد امنیت کشور و مشکوک به نظر می رسد و بوی ایجاد تفرقه و انحراف بزرگ، همانند نتایج مذاکرات و حکمیت پایان جنگ صفین به مشام می رسد، زیرا جریانی که ابوموسی اشعری را بالاجبار به علی علیه السلام تحمیل نمودند، سپس، از انتقاد نخبگان، فرماندهان و سرداران مخلص و با وفای امیرالمؤمنین(ع) جلو گیری کردند و امروز دولت اعتدال چنین فضای خفقانی را پس از توافق وین در کشور حاکم نموده است!!!
ملت با وفا و شجاع ایران حق دارند که نتیجه مذاکرات دو ساله را از رئیس جمهور و تیم هسته ای بصورت شفاف مطالبه نمایند، مگر می شود یک ملت را با شعارهای پوپولیستی به خواب کرد؟!، ملت ایران متوجه شده است که اگر چرخ سانتریفیوژها را دیروز به بهانه چرخیدن اقتصاد مردم از کار انداختند، امروز دولت اعتدال و لیبرال آقای روحانی هدف دیگری را دنبال می نماید و قصد حل مشکلات اقتصادی کشور و ملت را ندارند! به این بخش از سخنان آقای فیلیپ هاموند وزیر خارجه انگلیس در سفر به تهران که پس از ملاقات با رئیس جمهور و وزیر خارجه کشورمان در مصاحبه با رادیو بیبیسی گفته است توجه کنید، تا به عمق توطئه ابوموسی اشعری ها پی ببرید، هاموند می گوید:«آنچه در مورد ایران اهمیت دارد رفتار ایران در قبال بازیگران منطقه چه اسرائیل و چه دیگر کشورها است که معلوم میشود که ایران دیگر تهدیدی برای آنها(اسرائیل) نیست.»
در تاریخ می خوانیم؛ تیری که خورد به پای ستارخان از سفارت انگلیس شلیک شد و پارچهای که با آن مدرس را به شهادت رساندند، ملحفه شخصی سفیر انگلیس بود. اینجا همیشه دیگ پلو سفارت میجوشد و رقاصهها میرقصند، فرقی نمیکند زن باشد یا مرد، آخوند باشد یا کراواتی، در سفارت انگلیس همیشه دیگ پلویشان برای کشتن حسین آماده است. بازهم دیگ پلو سفارت انگلیس ولی این بار به سفارش و تدارک دولت اعتدال و لیبرال حاج حسن روحانی!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در صحیفه امام، جلد 21، صفحه 87 می خوانیم که حضرت روح الله می فرماید: «آمریکا و استکبار در تمامی زمینه ها افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند، در حوزه ها و دانشگاه ها مقدس نماها را که خطر آنان را بارها و بارها گوشزد کرده ام. اینان با تزویرشان از درون محتوای انقلاب و اسلام را نابود می کنند. باید از شرّ اینها به خدا پناه بریم.»
حسن روحانی میگوید: «تأیید یا رد صلاحیت کاندیداها به عهده دولت است نه شورای نگهبان!»
به فرض محال، اگر حرف حاج حسن روحانی را درست بدانیم، آیا امکان تائید صلاحیت فردی لیبرال و درس خوانده در انگلستان، در دولت احمدی نژاد فراهم می شد؟! اصولاً با توجه به تکبر و خود بزرگ بینی حجت الاسلام رفسنجانی، آیا امکان رها کردن دولت از سوی ایشان و رسیدن دولت به خاتمی میسر می شد؟! و اگر اجازه تائید صلاحیت ریاست جمهور آینده بر اساس نظریه غلط جناب روحانی، در اختیار دولت لیبرال و مشتاق آمریکای آقای روحانی باشد، آیا به غیر از دوستداران کدخدا(آمریکا) کسی دیگری قادر به عبور از سد دولت اعتدال می باشد؟! لذا به رئیس جمهور باید یاد آور شد؛ که استفاده از این ادبیات، شما را مضحکه دولت های بیگانه و عامه مردم می کند و خبر از خوی استکباری و ژاندارمی را در داخل و کدخدا پذیری شما را در بیرون به اثبات می رساند و خبر دیگر ممکن است این باشد که اینان، قصد شومی در سر دارند تا میوه نوبرانه پسا تحریم را با مدد کدخدا(آمریکا) که انتخابات مجلس شورای اسلامی دهم است را به چنگ آورند و شاگرد نمونه پسا تحریم در نزد کدخدا گردند!!!
اگر توضیحات کوتاه فوق را در کنار مواضع مسئولان آمریکائی بگذاریم و سخنان آقای رفسنجانی و سخن جناب روحانی را که گفتند: «تأیید یا رد صلاحیت کاندیداها به عهده دولت است نه شورای نگهبان!» همه اینها را کنار هم قرار دهیم، در می یابیم که هدف و نشانه آنها تغییر اساسی در گفتمان انقلاب اسلامی است و لذا باید با دقت و بصیرت تیرک خیمه معاویه را نشانه گرفت، زیرا گرد و غبار تدارک فتنه ای بزرگتر از فتنه سال 88 در سخن جریان نفاق داخلی با هماهنگی دشمنان خارجی کاملاً قابل دیدن است و لحظه ای از کانون توطئه، که پیش درآمد آن بازگشائی سفارت انگلیس و راه اندازی حزب دوم مشارکت به اسم «اتحاد ملت ایران» نباید غفلت ورزید!
اگر با بصیرت انقلابی به سخنان مارک گرکت، ریچارت پرل و جان کری توجه کنید، به عمق فتنه پی خواهید برد.
آقای رئول مارک گرکت می گوید:« کلید اصلی برای ایجاد تغییر بنیادین در سیاستهای ایران، از بین بردن خصوصیات انقلابی رژیم ایران است.... باید نفوذ اسلام و روحانیون را در این کشور از بین برد و آرمانهای انقلابی را از درون تهی کرد. اگر نظام ولایت فقیه از هم بپاشد، آنگاه می توان گفت که جمهوری اسلامی ایران تغییر ماهیت داده است.»
ریچارت پرل از گروه مشاوران پنتاگون در خصوص تغییر ساختار حکومتایران می گوید:« هدف آمریکا در خاورمیانه ، تغییر نقشه سیاسی و جغرافیایی منطقه از جمله تغییر ساختار حکومت ایران است.»
جان کری وزیر خارجه آمریکا می گوید: «ظریف به طور خاص در دو هفته گذشته به من گفت، "اگر این توافق اجرایی شود، آن زمان قدرت کافی برای من جهت همکاری بیشتر و گفتوگو با ما درباره مسائل منطقهای بوجود خواهد آمد."
گلدبرگ در ادامه پرسید: «آیا به اعتقاد شما این توافق میتواند تعادل جدیدی در خاورمیانه بوجود آورد؟ اگر صحبت شما درباره آیتالله [خامنهای] و واکنش وی به [احتمال رد توافق توسط ] کنگره آمریکا صحت داشته باشد، آنوقت کار ظریف و روحانی تمام میشود.»
کری در پاسخ به وی تأکید کرد: «بله، این درست است. آنها به دردسر میافتند؛ آنها با مشکلی جدی مواجه میشوند.»
امام خمینی(ره) در خصوص مستقل بودن و ذلیل شدن مسئولین می فرمایند: «مىخواهى مستقل باشى، باید جورش را بکشى! مىخواهى ذلیل باشى؟ برو پیوند کن با آمریکا.»
پس کاسبان تحریم و پسا تحریم کسی نیست به غیر از دولت اعتدال و پدرخوانده اش، که این روزها در فراق فرزند(مهدی رفسنجانی) دزد و مفسد اقتصادیش بسر می برد و این جماعت زیاده طلب چه بی توفیق بودند که در دفاع مقدس در قبیله شان یک نفر شهید هم یافت نمی شود اما، کلکسیونی از غارت بیت المال در رفتار، کردار و زندگی تجمل گرائی آنان دیده می شود!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جریانی که در انتخابات سال 92 با 50 و 7 دهم درصد سکان ریاست جمهوری کشورمان را قبضه نموده و این روزها با ادبیاتی ذلیلانه تلاش دارد که توهم و خیال لیبرالی خود را بجای آرمانهای انقلاب و امام بنشاند و خود را صاحب عقلانیت و مخالف افراطی گری در حوزه نظر نشان می دهد ولیکن با این دو حربه بصورت منافقانه قصد به زمین زدن آرمانهای انقلاب و امام را دارند و با تدبیری موزیانه و زیرکانه، بدنبال بزک کردن و نفوذ شیطان بزرگ در کشور و سُست نمودن ستونهای اصلی انقلاب را دارند، تا از این طریق، اهدافی را که در فتنه سال 88به آن دست نیافته اند در توافقات هسته ای و پسا توافق به آن برسند و با خود فکر کرده اند که از این مسیر می توانند، انقلابی بودن و انقلابی گفتن و انقلابی حرکت کردن را از ملت و خواص جامعه به نفع جریان لیبرال و آمریکا بگیرند!!!
بلاخره دولت اعتدال با سازشی از نوع لیبرالی با استکبار جهانی یعنی آمریکا(کدخدا) کنار آمد و پس از حدود 2 سال مذاکره به توافق ژنو، بیانیه لوزان و برجام وین و قطعنامه 2231دست یافت و دولت لیبرال جناب روحانی برای رسیدن به اهداف کثیف حزبی و تصاحب ارکان نظام اسلامی، پس از هر مرحله از توافقات گفته شده، خود را پیروز میدان مذاکرات معرفی نموده است، هر چند که دروغهای آنان به زودی رنگ می باخت و زمینه رسوایشان مهیا می شد!، ولیکن دولت تدبیرکه نمی خواست، بازنده بودنش مشخص گردد، تلاش اغواگرانه ای را کلید زد و با پروپاگاندا سازی تبلیغاتی و مدد گرفتن از روزنامه ها و خبرگزاریهای زنجیره ای، از اقشار مختلف بخصوص از استاتید دانشگاهی می خواست، که اولاً از توافق ژنو با نوشتن مقالات دفاع نمایند و ثانیاً جوانان کشور را تهیج نمودند که جهت پیروزی واهی اعتدالیون-که خیانت های متعددی در آن نهفته است- به خیابانها بیایند و به جشن و پایکوبی بپردازند و در طرف دیگر، ضمن حمله به منتقدین توافق، آنان را ترسو، بزدل و بی سواد که از جای خاصی تغذیه می شوند معرفیمی کرد و لذا پس از صدور بیانیه سیاسی لوزان، دولت خود را پیروز میدان قلمداد کرد و عده ای هم برای این پیروزی به خیابانها آمدند و خیلی زود متوجه شدند که توسط کدخدایشان(آمریکا) بدجوری قافیه را باخته اند و کدخدا فکت شیتیرا منتشر نموده که حاوی عبور از خطوط قرمز نظام اسلامی ایرانبوده و متأسفانه تیم مذاکره کننده دولت بی تدبیر آن را پذیرفته است.
انتشار فکت شیت آمریکا، آه ناله دولت اعتدال بی تدبیر را در نزد ملت درآورد و لذا سریعاً اقدام به تکذیب فکت شیت آمریکائیها نمودند و با استفاده از حربه شیطانی دروغ، قول انتشار فکت شیت ایرانیرا دادند که وقتی از سوی رهبرمعظم انقلاب، منتقدین و ملت، برای انتشار فکت شیت تحت فشار شدید قرار گرفتند، رئیس دولت در سفر استانی به شیراز اعلام کرد که ما قبلاً فکت شیتمان را منتشر کرده بودیم، اما عده ای حافظه اشان ضعیف است! و سپس داد و فریاد راه انداختند که اصلاً توافقی صورت نگرفته و پای هیچ کاغذی را امضاء نکرده ایم، اما عده ای از جوانان که ظاهرً اخبار را هم گوش نمی کنند به همراه دولتمردان اعتدال، با ذوق و شوق وصف ناپذیری به خوش عهدی آمریکا دل بستند و به جشن و سرور واهی پرداختند.
با پایان یافتن مذاکرات نفس گیر و پر هزینه و کم بهره برای کشور، زمانی که برجام وینانتشار یافت به همگان ثابت شد، که متن فکت شیت آمریکایی کاملاً در برجام و قطعنامه 2231 آمده است و دولت اعتدال لیبرال منش در این مدت به آحاد ملت دروغ می گفته است و متأسفانه صدا و سیما هم نقش بسیار بزرگی در این دروغ پراکنی مجذوبین و دلباختگان آمریکاداشته است!!!
در اینجا لازم می دانم قبل از پرداختن به بدعهدی های آمریکاآن هم کشوری با داشتن سابقه کمتر از 300 سال، تبرکاً از کتاب الهی مان قرآن کریم، خوشه ای در خصوص شناخت استکبار که همان شیطان بزرگ است، برچینیم و آنگاه از نگاه رهبر معظم انقلاب به برخی از ویزگی های استکبار پرداخته و سپس بدعهدی های آمریکا را به اختصار شمارش کنیم.
(قَالَ الْمَلأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ مِن قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُواْ لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحآ مُرْسَلٌ مِن رَّبِّهِ قَالُواْ إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قَالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُواْ إِنَّا بِالَّذِیَ آمَنتُمْ بِهِ کَافِرُونَ) (اعراف: 75ـ76)؛ سران قوم او که استکبار میورزیدند، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند گفتند: آیا میدانید ]مطمئنید[ که صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند: بیتردید ما به آنچه وی بدان رسالت یافته است مؤمنیم. کسانی که استکبار میورزیدند گفتند: ما به آنچه شما بدان ایمان آوردهاید کافریم.
(فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنْ الْکَافِرِینَ) ؛ پس همه فرشتگان یکسره سجده کردند، مگر ابلیس که استکبار ورزید و از کافران شد.
و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس ابى واستکبر و کان من الکافرین (سوره بقره،آیه34) هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده و خضوع کنید!» همگى سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد و تکبر ورزید (و به خاطر نافرمانى و تکبرش) از کافران شد!
مقام معظم رهبری در 13 آبان 71 در خصوص استکبارو اقدامات آن می فرمایند: «معنای استکبار جهانی این است که دولت ها و قدرت هایی در دنیا هستند که نسبت به ملت های دیگر، با برخورد استکباری مواجه می شوند؛ ثروت آن ها را می برند، در حکومت های آن ها دخالت می کنند، در سیاست های آن ها اعمال نظر می کنند و آن ها را به این سمت و آن سمت می کشانند. این استکبار بین المللی است. همان چیزی که در قرن هجدهم و نوزدهم، با استعمار شروع شد وبعد در قرن بیستم به استعمار نوین مبدل شد و امروز، یا در دوران اوج قدرت های استکباری، به شکل استکبار جهانی درآمد؛ که دنیا را بین دو قطب و دو قدرت تقسیم کرده بودند. هر کدام یک جور ملتی را می دوشیدند و در پنجه ی خود می فشردند
امروز چیزی که اضافه شده است -که استبداد بین المللیمناسب آن است- عبارت است از این که قدرت های مستکبر جهانی و در رأس آن ها قدرت ایالات متحده ی آمریکابرای ملت های دیگر، حق حرف زدن و اظهار نظر کردن هم قائل نیستند؛ هر کاری که برای سیاست خودشان مفید و لازم بدانند ولو به ضرر ملتی یا ملت هایی باشد انجام می دهند.»
برای اینکه در مصاف با استکبار مغلوب نگردیم لازم است یک دوره کامل دشمن شناسی را نزد اهل فن بگذرانیم، زیرا امروز استکبار با داشتن امکانات و ابزار لازم خود را برازنده کدخدائیجهان می بیند و می خواند و رئیس جمهور ما هم با کمال شرمندگی، کدخدا بودن آمریکا را چند روز قبل از پیروزی در انتخابات سال 92 پذرفته است! لذا به بعضی از صفات استکباردر برابر سایر کشورها می پردازم؛ 1- مغرور و قدرت طلب بودن 2- نشنیدن حرف حق 3- پیمان شکنی 4- دیگران را دروغ گو پنداشتن 5- مخالفت با حق 6- لجاجت 7- اغواگری و گمراه کردن مردم.
وقتی استکبار دارای چنین صفاتیاست، آیا می شود به او اطمینان کرد و بار دیگر زمینه نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی او را در کشور فراهم نمود؟!
-باید از میلسپو و سیاست های اصلاح طلبانه اقتصادیش پرسید، که وقتی با هدف ایجاد نظم و نظارت بر امور مالی کشورمان به ایران گسیل شد، پس چرا ایران را بعد از گذشت چند سال به آمریکا مقروض نمود؟ و هیچ مشکلی از کشور ما را حل نکرد؟!
پس چرا عده ای دلبسته و خوشبین به آمریکا گردیده اند؟!
-آیا ایران می تواند ماجرای حضور غمبار ژنرال شوراتسکفدر بحبوحه جنگ جهانی اول را فراموش نماید؟ در زمانی که نیروهای نظامی ایران از هم پاشیده بود و بصورت نامنظم با قوای روس و انگلیس درگیر بودند، ژنرال هربرت نورمن شوارتسکف آمریکاییبرای بازسازی نیروهای ژاندارمری ایران به کشورمان آمد، ولیکن با یک برنامه آمریکائی نیروهای ژاندارمری که باید به حفاظت از ملت می پرداختند با توطئه آمریکا رو در روی مردم خود قرار گرفتند و به سرکوب مخالفان دولت تبدیل شدند!
-وقتی آمریکا در 28 مرداد سال 32 محمد مصدق نخست وزیر وقت ایران را که به آمریکایی ها اعتمادکرده بود و به قول و قرار های ترومن، رئیس جمهور آمریکا دل بستهبود و خواستار میانجی گری آمریکا در منازعه ایران و انگلیس در خصوص ملی اعلام کردن نفت شده بود، اما مصدق بخاطر خوشبینی افراطی، با طرح کودتای آمریکائی ظرف چند ساعت سرنگون شد و برای سالها منابع نفت کشورمان را که مجاهدت فدائیان اسلام و روحانیت انقلابی به تازگی از روباه پیر انگلیس باز ستانده بودیم، توسط آمریکائی ها برای سالهای سال مجدداً به غارت رفت.
آیا می توانیم مجدداً به آمریکا دل ببندیم و خوشبین باشیم؟!
-چرا وقتی آمریکائی ها ما را تهدید می نمایند دولت مردان ما با تغییر دولت در سال 92 به یکباره آمریکا کدخدای آنان می شود و آنها هم به شیطان بزرگ خوشبین می شوند؟! و توافقی را بدتر از عهدنامه ترکمنچای امضاء می کنند؟ و بعد هم ضرب و تقسیم ریاضی یادشان می رود و شاید هم از قبل چیزی در این رابطه نمی دانستند و در حالی که می گفتند بدنبال بازی برد-برد می گردند، بصورت هیجانی شاهکاری همانند حقوقدان بودن خود، به یادگار گذاشتند و آقای روحانی گفتند؛ که سه گل زده ایم و البته دو گل هم خورده ایم! یاللعجب این که بازی برد-برد نشد! چرا کدخدا را عصبانی می کنید؟ تا گزینه هایش را همچنان زیر میز و روی میز و کنار میز و همه جای میز نگه دارد و شما هم دائم بترسید و بلرزید؟!
-وقتی که جمهوری اسلامی ایران از امضاء کنندگان پیمان منع تکثیر تسلیحات هسته ای می باشد و می تواند با بهره مندی از این پیمان، به توسعه ی انرژی هسته ای صلح آمیز خود بپردازد و هیچ کشوری هم حق ندارد سایر کشورهای امضاء کننده پیمان را از داشتن چرخه تولید سوخت هسته ای باز بدارد، اما امروز ناباورانه دولت مردان لیبرال کشورمان پذیرفته اند که با قلدری آمریکا، مجبوریم از بخش گسترده ای از توان هسته ای کشورمان چشم پوشی نمائیم و حتی ذلیلانه بدست خودمان کف رأکتور اراک را طوری با بتن پر نمائیم، که در صورت عدم پایبندی آمریکا به تعهدات بین المللی، هیچگاه قادر به احیاء مجدد رأکتور آب سنگین اراک نباشیم!
پس چرا دولت ما به آمریکا خوشبین است؟ شاید علتش این باشد که آمریکا را کدخدای خود می خواند و می داند و آنچه از قدیم ترها از کدخدا می دانیم و شنیده ایم، این است که باید از کدخدا ترسید؟!
-ملت ایران هیچگاه جنایات بی شمار آمریکا را با خوشبینی افراد اندکی که برای زندگی اشرافی، دل به آمریکابسته اند، فراموش نمی کند و بر اساس توصیه امام خمینی(ره) که فرمودند: «فرزندان انقلابی ام، ای کسانی که لحظه ای حاضر نیستید که از غرور مقدستان دست بردارید، شما بدانید که لحظه لحظه عمر من در راه عشق مقدس خدمت به شما می گذرد. می دانم که به شما سخت می گذرد، ولی مگر به پدر پیر شما سخت نمی گذرد؟ می دانم که شهادت شیرینتر از عسل در پیش شماست، مگر برای این خادمتان اینگونه نیست؟ ولی تحمل کنید که خدا با صابران است. بغض و کینه انقلابی تان را در سینه ها نگه دارید، با غضب و خشم بر دشمنانتان بنگرید و بدانید که پیروزی از آن شماست.»
امام خامنه ای در 15 آبان 70 در این رابطه می فرمایند: «امروز همه می دانند که فکر استکبار چیست. همه فکر آمریکا را که رأس استکباراست خوانده اند. فکر این ها، سلطه بر همه ی عالم است؛ به خصوص این منطقه ی حساسی که ما در آن زندگی می کنیم؛ یعنی منطقه ی خاورمیانه، خلیج فارس و این نقطه ی اساسی اقتصادی و نظامی.»
حضرت آیت الله خامنه ای در 26 مرداد 94 فرمودند: «امروز مصداق عینی مجاهدت در راه خدا شناخت نقشه های استکبار در منطقه اسلامی و بویژه منطقه راهبردی و حساس غرب آسیا و برنامه ریزی برای مبارزه با آنها است که این مبارزه باید شامل مقابله دفاعی و مقابله هجومیباشد ... امام خامنه ای تأکید فرمودند؛ اشداء علی الکفار و رحماء بینهم را یکی از اصول و مبانی مستحکم نظام اسلامی خواند و تأکید کردند: ما براساس درس امام بزرگوار(ره) و خط مسلم جمهوری اسلامی، با استکبار سر آشتی نداریم.»
-امروز وضعیت خونبار عراق، لیبی، افغانستانپیش چشم ما است! مگر وعده نداده بودند که با حضور آمریکا این کشورها گلستان می شود و از شر تروریسم نجات پیدا می کنند؟ هنوز نیروهای نظامی آمریکا در کشور عراق و افغانستان حضور دارند و داعش که دست پرورده سازمانهای امنیتی آمریکا می باشد با ملت عراق و افغانستان چه می کند؟ آیا آمریکا در جلو خون ریزان داعش از ملتها و دولتهای عراق و افغانستان با حضور نیروهای نظامی خود دفاع و حمایت می کند؟! زهی خیال باطل!!! مگر سرهنگ قذافی کل تأسیسات و ماشین آلات هسته ای خود را بار کشتی ننمود؟ و مگر آنها را تحویل آمریکا نداد؟ پس چرا امروز سرنوشت لیبی به اینجا رسیده و قذافی هم به آسانی کشته شد؟!
آیا می شود باز هم به وعده های آمریکا دل بست؟!
-انگلیسی ها هنوز خاطره بحران کانال سوئزرا فراموش نکرده اند که آمریکا به نزدیکترین کشور دوست خود خیانت کرد و در جریان جنگ سال 1956 میلادی، فشار سیاسی و مالی شدیدی را به انگلیس وارد کردند، تا در نهایت آتش بس سازمان ملل را در جنگ با مصر بپذیرد و نیروهای انگلیسی پس از این آتش بس با سرافکندگی که آمریکا در آن نقش اصلی را بازی می کرد، مجبور شدند خاک کشور مصر را ترک کنند و خود بر مقدرات مصر همچنان تا به امروز حاکم باشد!
-آیا جهان تهاجم سال 1983 میلادی آمریکا را به کشور کوچکیمثل گرانادا که در آن زمان تحت سیطره بریتانیا بود، فراموش کرده است؟! حمله آمریکا به یک کشور ضعیفی مثل گرانادا نقض فاحش قوانین بینالمللی و تجاوز به استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی یک کشور محسوب می شود و این حمله در زمانی بود، که تقریباً کشور گرانادا مستعمره انگلستان بود.
پس چرا دولت ما باید به آمریکا خوشبین باشد و ودیعه ای امام را در برابر شیطان بزرگ ذبح کند؟!
گفته اند؛ عابری از راننده ای پرسید: آزادی کجاست؟ ... راننده گفت: رد کردی آزادی قبل از انقلاب بود!
گفتم: آره از غرب که به میدان آزادی نگاه کنی آزادی قبل از انقلابه، ولی از امام حسین که نگاه کنی می بینی که آزادی درست بعد از انقلابه! ... پس جناب روحانی درست بنگر! که کدام سو ایستاده ای؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رئیس جمهور کشورمان که مدرک فوف لیسانس و دکترای حقوق خود را از دانشگاههای روباه پیر یعنی انگلیس دریافت نموده و علی رقم حضور طولانی مدت در انگلیس، ظاهراً قادر به مکالمه زبان انگلیسی نیستند! که این مسئله هیچ ربطی به نوشته پیش رو ندارد و حقیر قصدم این است که به موضوع مهمتری که جناب روحانی در بین استانداران و اعضاء دولت خود بدون توجه به قانون اساسی و پیامدهای آن بر زبان جاری کردند، بپردازم. آقای روحانی در آن جمع جملات افراطی، غیر منصفانه و غیر قانونی علیه نهاد شورای نگهبان قانون اساسیداشتند و گفت: «شورای محترم نگهبان ناظر است نه مجری. مجری انتخابات دولت است. دولت مسئول برگزاری انتخابات است و دستگاهی هم پیشبینی شده که نظارت کند تا خلاف قانون صورت نگیرد. شورای نگهبان چشم است و چشم نمیتواند کار دست را بکند، نظارت و اجرا نباید مخلوط شوند باید به قانون اساسی کاملا توجه کرده و عمل کنیم ... مگر مجلس اول پس از انقلاب اسلامی که در آن زمان حتی شورای نگهبان نیز وجود نداشت و همه حتی گروهکهای مخرب در آن حضور داشتند بهترین مجلس تاریخ این کشور نبود؟»
آقای روحانی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بارها در انتخاباتهای مهم کشور از جمله مجلس شورای اسلامی، خبرگان رهبری و ریاست جمهوری ثبت نام نموده و توسط همین شورای نگهبان هم مورد تائید قرار گرفته و معمولاً هم رأی لازم را در کنار حجت الاسلام رفسنجانی کسب نموده و وارد گردونه قدرت شده است، حال سئوال این است که چرا ایشان چنین جملاتی را قبلاً مطرح نکرده است؟! آیا اتفاقی افتاده که این چنین باید به شورای محترم نگهبان حمله ور شد؟ و یا به خاطر زندانی شدن فرزند فاسد اقتصادی، آقای رفسنجانی از سوی ایشان دستوری صادر شده باشد؟! و یا قرار است مابقی فتنه گرانی که در دولت جائی برای نفوذ آنها مهیا نشده و قصد تصاحب مجلس را دارند، جناب روحانی دقدقه رد صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان را دارد؟! و یا اینکه فتنه ای بزرگتر از فتنه سال 88 را تدارک دیده اند و پیش درآمد آن حمله به شورای نگهبان در این مقطع زمانی است ... تا مردم فرصت پی بردن به عمق فاجعه بار بودن برجام و قطعنامه 2231 را نداشته باشند؟!!!
حضرت امام(ره) پیش بینی کرده بودند که بعضی از یاران انقلاب رفته رفته با زندگی اشرافی انس خواهند گرفت و حرکت بر محور اصول و مبانی انقلاب اسلامی را بر نمی تابند و لذا قلم به دست گرفتند و در خصوص حضور لیبرالها و جریانات غیر انقلابی به وزیر وقت کشو هشدار دادند و مرقوم فرمودند: «در هر صورت به حسب این پروندههای قطور و نیز ملاقاتهای مکرر اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت آمریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها که اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند، ملتهای مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند...»
حال اگر جناب روحانی برای حضور لیبرالها و ملی- مذهبی ها تلاش می کند، تکلیف آنها را حضرت روح الله الموسوی الخمینی در 30 بهمن سال 66 بصورت شفاف معیین کرده است! و اگر برای نفوذ فتنه گران سال 78 و 88 در مجلس شورای اسلامی تلاش می کند، پرونده سیاه آنها در ارتباط با اسرائیل و آمریکا کاملاً شفاف است و اگر دستوری از جانب کدخدا(آمریکا) برای تغییرات مد نظر آقای رفسنجانی صادر شده باید گفت، که لازم است جناب روحانی این اوهام را به کناری بنهد و با عقلانیت و توکل بر خدا به وظیفه قانونی خود بپردازد که وقت بسیار تنگ است، زیرا همه اسلاف قبلی ایشان از هاشمی رفسنجانی که استوانه ای بود که امروز پوسیده، تا خاتمی وارد میدان مخالفت با شورای نگهبان به اسم اجرای قانون اساسی شدند و لکن به حمدلله توفیقی برای خلل در قانون اساسی و نفوذ دادن اصلاح طلبان مورد حمایت آمریکا و اسرائیل پیدا نکردند و آقای احمدی نژاد هم -که وحشت مناظره با او، خواب را از چشمان رئیس دولت ربوده است- وارد بازی احراء قانون اساسی شد و لذا جناب روحانی هم چنین توفیق نامشروعی نصیبش نخواهد شد، هر چند که امیدش تنها به کدخدا(آمریکا) دوخته شده است!!!
آیا جناب روحانی واقعاً یک حقوقدان است؟! و تراز نظام اسلامی را در بالاترین پست اجرائی کشور رعایت نموده است؟!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
امام رضا علیه السلام در حدیثی فرمودند:«فتنه ی بعضی از کسانی که ادعای محبت ما را دارند بر شیعیان ما از فتنه ی دجال سخت تر است.»
راوی پرسید: چرا؟ امام فرمودند: «چون با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی می کنند ، این کار آن ها باعث خلط حق و باطل شده و امر را بر مردم مشتبه می سازد تا جایی که مؤمن از منافق تشخیص داده نمی شود.»
دیروز جناب روحانی که رئیس جمهور کشورمان می باشد در همایش استانداران و دولت، سخنانی را بر خلاف مبانی و اصول امام و انقلاب اسلامی بر زبان جاری کرد و گفت: «نباید فکر کنیم پس از حصول توافق میتوانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم.»
البته جواب این سخنان دشمن شاد کن آقای روحانی را امام خمینی(ره) سالهای قبل داده و فرمودند:«نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها بهگونهای غلط عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولی خود عدول میکند»
از زمانی که آقای روحانی کدخدائی آمریکا را گردن نهاد، پیش بینی می شد که یک روز بخواهد اینگونه در مقابل اصول تغییرناپذیر نظام اسلامی بایستد، زیرا، کسی که آب آشامیدن ملت خود را از لغو تحریمها و دشمن طلب می کند، چنین گفتاری دور از انتظار نبوده و نیست و تغییر گفتاری که رئیس جمهور در بین استانداران از آن دم زده دقیقاً مطابق دستور اوباما رئیس جمهور آمریکا است که چند روز قبل خواستار کنار گذاشتن شعار مرگ بر آمریکاگردید!!!
ظاهراً دولت لیبرال جناب روحانی تعهداتی فراتر از اجراء برجام و قطعنامه 2231بر عهده گرفته که در حال حاضر مجال بیان آن نیست و به مقتضای زمان و دستور کدخدا(آمریکا) بخشهای مختلف آن را رونمایی می کنند، تا مبادا مورد خشم و غضب ملت نجیب و انقلابی قرار گیرند، زیرا قرار است آمریکائیها در سر بزنگاه انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی به کمک دولت روحانی بیایند تا او بتواند برای اهداف آینده استکبار، مجلس را به تصرف خود درآورد و پیش درآمد آن هم، بازگشائی سفارت روباه پیر انگلیس است که در روز یکشنبه با حضور وزیر خارجه انگلیس بازگشائی می شود.
چرا رئیسجمهور نگران حرف زدن است؟ و این حرفها را چه کسی می زند که ایشان اینقدر ترسیده است؟! آیا سخنان مقام معظم رهبری باعث ترس و لرز رئیس جمهور شد، که فرمودند: «ما بر اساس درس امام بزرگوار(ره) و خط مسلم جمهوری اسلامی با استکبار سر آشتی نداریم.» و یا از این جمله امام خمینی(ره) وحشت نموده که فرمودند: «سرانجام چنگ و دندان ابرقدرتها را خرد خواهیم کرد، یا پیروز میشویم یا شهید میشویم که در مکتب ما هر دو پیروزی است»
تغییر ادبیات رئیس جمهور در دوستی با دشمنان نظام اسلامی و دشمنی با نیروهای پر شور انقلابی، بر اساس حدیث شریف حضرت ثامن الجج قابل اثبات است، لذا می طلبد که نیروهای مؤمن به انقلاب اسلامی، همچون عمار، با بصیرت افزائی جبهه ای قدرتمند در مقابل اقدامات مخرب، جریان لیبرال غربگرای فتنه گر،سازماندهی نمایند، تا انشاءالله شاهد شکل گیری دولتی در تراز انقلاب اسلامی و برآمده از تفکرات اسلام ناب محمدی(ص) در برابر اسلام آمریکائی باشیم.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
آقای عرقچی معاون امور حقوقی و بینالمللی وزارت امور خارجه در خصوص برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) مطالبی را مطرح نموده که از یک حقوقدان برجسته بعید به نظر می رسد و می شود گفت که چنین تفسیری نابجائی یا از روی ترس است و یا خود شیفتگی و وابستگی به اجانب و احزاب! ایشان می گوید: این اقدامات مشترک از سوی دو طرفبه صورت داوطلبانه انجام میشود ... موضوعی که در حیطه شورای عالی امنیت ملی قرار میگیرد از حیطه اختیارات مجلس خارج میشود ... دیدگاهی که معتقد است برجام یک معاهده نیست و فقط داوطلبانه است و نیازی به تصویب مجلس ندارد، دیدگاهی قوی به حساب میآید.
در این رابطه گفتنی های فراوانی وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می شود؛
-اولاً آقای روحانی با صدای بلند در جمع مردم گیلان گفت: «اعلام میکنیم طرف ما در مذاکرات سنا و مجلس نمایندگان آمریکا نیست بلکه مجموعه 1+5 است.» حال سئوال این است اگر با 5+1 مذاکره کرده ایم پس چرا آقای عراقچی می گوید: «این اقدامات مشترک از سوی دو طرفبه صورت داوطلبانه انجام میشود.» چه کسی دروغ گفته آقای روحانی یا عراقچی؟! دروغ بودن سخن روحانی با توجه به جنجالهای داخل کنگره آمریکا کاملاً ثابت شده است!
-ثانیاً؛ مگر می شود با عوض کردن اسم توافقنامه یا معاهده با کلمه نارسا و قابل تقسیری به نام برجام، کلاه کدخدای آقای روحانی(آمریکا) را بر سر نمایندگان مجلس گذاشت و آنام را از حق قانونی خود محروم کرد؟!
-ثالثاً این اقدام داوطلبانه ای که اسم آن را به دروغ برای فرار از اقدامات قانونی مجلس، برجام گذاشته اند برای سالیان متمادی، کشور و ملت در حال پیشرفت ایران را از قافله علوم روز به عقب خواهد کشاند و تعهدات قرون وسطائی را بر انقلاب اسلامی تحمیل خواهد نمود، ولذا درخواست آقای عراقچی بسیار قبیح و متکبرانه است و اگر چنین درخواست نادرستی از زبان وزیر خارجه کشورمان مبنی بر کنار گذاشتن مجلس در پاسداری از حقوق ملت مطرح شده بود، با واکنش انقلابی و رآی عدم اعتماد نمایندگان مجلس روبرو می شد!
رابعاً؛ مگر قرار است مملکت را بر اساس دیدگاه لیبرالی ابوموسی اشعری ها و سامری های انقلابتفسیر کرد؟ بحمدلله همه تمهیدات لازم در قانون اساسی اندیشیده شده و آقای عراقچی به خوبی از این موضوع مطلعند و جای تعجب و شرمندگی است، که یک حقوقدان برجسته درخواستهای فرا قانونی، همانند دوران قاجاریه که به عهدنامه ننگین ترکمنچایمنجر شد، از وکلای ملت داشته باشد، فلذا نمایندگان مجلس شورای اسلامی وقتی مشاهده کردند که در زمان تعطیلات تابستانی آنان، تصمیماتی خطرناکی از سوی دولت لیبرال اعتدال علیه استقلال کشور اتخاذ می شود و عواقب ناگواری برای آینده انقلاب اسلامی دارد، نباید به مرخصی می رفتند و دولت زیاده خواه و قدرت طلب و کدخدا محور را رها می کردند!
غمگینانه باید گفت؛ جریانی که تیم مذاکره کننده هسته ای را هدایت می کرد، جریانی با تفکر ابوموسی اشعری و به شدت لیبرال بوده(حسن و حسین فریدون و رفسنجانی و برخی مشاوران غربگرا) و امور را بصوربی برنامه ریزی نموده که تنها دو راه، در پیش راه نمایندگان مجلس و شورای عالی امنیت ملی قرار دارد که هر دو آن خطر ناک است! زیرا آقای عراقچی می گوید: «به فرض این که تصمیم گرفته شود توافق برای تصویب به مجلس ارسال شود یا این که روال شورای امنیت ملی را برای تصویب طی کند باید اذعان داشت که توافق باید در کلیت خود تصویب یا رد شود.»
آیا با اجراء برجام و قطعنامه 2231 مدل فروپاشی شوروی در ایران با حضور 150 نفر جاسوس آژانس بین المللی انرژی اتمی عملیاتی خواهد شد؟ آیا دولت لیبرال اعتدال جاده را برای براندازان آمریکائی مهیا خواهند کرد؟! آیا فتنه ای بزرگتر از سال 88 در پس اجراء و عدم اجراء برجام نهفته است؟!!!
کاربران عزیز منتظر تحلیهایی تکمیلی در این راستا باشید.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
انتهای مصاحبه جناب روحانی در شبکه دو صدا و سیما تغزیباً وقت به پایان رسیده بود، که یک باره ملت با نماد کلید روبرو گردیدند و پس از آن جناب روحانی به هر شهر و استانی که سفر می کرد، طرفدارانش نماد کلیدیرا بدستش می دادند تا در منظر دیدگان مردم قرار دهد و اسم آن را کلید تدبیر گذاشتند و قرار بود این کلید قفلهای بسته شده اقتصاد فرهنگی مردم و کشور را باز کند، ولیکن پس از پیروزی آقای روحانی و وعده حل مشکلات اقتصادی در 100 روز، متأسفانه کلید روحانی هیچ قفل بسته ای را در داخل کشور باز نکرد و زمانی که آقای روحانی به نیویورک رفتند، کلید روحانی اولین قفل را که تماس تلفنی با رئیس جمهور آمریکا بود، باز کرد و معلوم شد که کلید روحانی کپی شده کلیدی است که در سال 65 یعنی 27 سال قبل، آقای مک فارلیننماینده ویژه آمریکا با پاسپورت جعلی با هماهنگی رفسنجانی به همراه یک کیک و انجیل و اسلحه طلائی به ایران آورده بود، تا قفل روابط آمریکا را برای براندازی نظام اسلامی باز کند، که با خشم و غضب انقلابی امام خمینی روبرو شدند و آقای روحانی که آن زمان نماینده مجلس بودند از سوی رفسنجانی با نماینده آمریکا آقای مک فارلین دیدار و گفتگو کرد و کلید تزویر روحانی، یادگاری از آن دیدار غیر قانونی بود که موجب شهادت هزاران غواص و رزمنده ایرانی در عملیات کربلای 4 گردید!!!
آقای روحانی که آمریکا را کدخدای خود می داند در سال 92 با کپی برداری از آن کلید آمریکائی وارد تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری شد و مورد حمایت جدی بیگانگان و شبکه های ماهواره ای دشمنان انقلاب و فتنه گران سال 88 بخصوص آقای رفسنجانی قرار گرفت و در نهایت با 230 هزار رأی بیشتر از 50 درصد، رئیس جمهور کشور شد و لذا اسم کلید تدبیر روحانی را باید کلید تزویر آمریکائی گذاشت، زیرا این کلید دومین قفلی را که همان مذاکرات 12 ساله هسته ای با غرب بود، به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستیدر وین باز کرد و قفلهای آمریکائی بزرگی را به مدت 25 سال و شاید برای همیشه به درب تأسیسات هسته ای کشور با حضور مداوم 150 جاسوس آژانس بین المللی انرژی اتمی آویزان کرد!!!
از شواهد و قرائن چنین استنباط می شود که کلید تزویر روحانی از نوع لیبرالیسم آمریکائیاست که با یک برنامه دقیق و حساب شده با کدخدا(آمریکا) به مبانی اصلی انقلاب حمله ور گردیده است و قرار نیست این کلید قفلی از مشکلات مردم را باز کند، حمله به فرهنگ و هنر انقلابی، که رئیس جمهور گفتند هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم! حمله به مراکز استراتژیک انقلاب اسلامی و انحلال سازمان فضائی کشور، جلوگیری از اجرائی شدن قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر، حمله افراطی به منتقدان مؤمن و انقلابی، بکار گیری و انتصاب فتنه گران سال 88 در پست های مهم و حساس کشور، علی رغم دستور رهبر معظم انقلاب و گسترش بی بند و باری در سطوح مختلف جامعه با هدف تصرف مراکز راهبردی نظام اسلامی مثل مجلسین خبرگان رهبری و شورای اسلامی!
به یقین باید گفت که کلید روحانی هیچ قفلی را از تولید ملی و مشکلات اقتصادی مردم باز نخواهد کرد و اقتصاد مقاومتی را بسط و گسترش نخواهد داد و تنها بدنبال رونق بخشیدن به اقتصاد ورشکسته غرباست و قصد دارند دروازه های کشور را به روی کالاهای خارجی و بخصوص غربی باز نمایند.
آیا جناب روحانی اسباب بازی کدخدا(آمریکا) شده است؟! زیرا؛ آدمها بازی کردن را دوست دارند مهم این است تو همبازیشان باشی یا اسباب بازیشان!!!
در قسمتهای بعد بیشتر در راستای افشاء اهداف کلید تزویر روحانیخواهم گفت. انشاء الله
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جریان نفاق سامری در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین علی (ع) تلاشهای مذبوحانه ای در جهت تضعیف پایه های حکومت علوی انجام داد و آنقدر فعال بودند که علی(ع) در این باره آنها میفرمایند: هر امتی در هر زمانی، سامری دارد(أَمَا إِنَّ لِکُلِّ قَوْمٍ سَامِرِیٌّ؛ احتجاج/1/172) لذا برای اینکه بتوانیم ستونهای اصلی انقلاب را از گزند سامریهای حفظ نمائیم، لازم است در هر عصری سامری امت را بشناسیم؟ و مواضع و خاک ریزهای که ممکن است از سوی این جریان مورد حمله قرار گیرد، تقویت نمائیم. قطعاً جریان سامری از وجه? معنوی در نزد مردم برخوردار است و معمولاً با مشابه سازی و بهره مندی از رمز و رموز شیوه های انقلاب و رهبران آن، مردم را به سوی خود فرا می خواند و بخشی از مردم تحریفات سامریها را می پذیرند و جذب آنها می شوند.
اگر ابوموسی اشعری را سامری امت علی(ع) بدانیم، او کسی بود که در وصف جهاد و پاداش مجاهدان سخنرانی های فراوانی داشت، اما در اثناء جنگ جمل، مردم را از یاری رساندن به رهبر حکومت اسلامی، با تحریف حدیثی از پیامبر خاتم(ص) باز می دارد و یا وقتی از حسن بصری، مردم میپرسیدند، که ما در مقابل ستمگران چه کنیم؟ او میگفت: «با حاکمان درگیر نشوید، اگر حاکمان آدمهای خوبی باشند که آنها اجر میبرند و شما هم شکر میکنید، اگر هم آدمهای بدی باشند، همینکه خدا دشمن آنهاست کافی است، شما چرا خودتان را درگیر کنید؟!»
اگر هوشمندانه و محققانه سخنان و توافقات تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان را در برابر آمریکا طی قریب 2 سال مورد واکاوی قرار دهیم، رگه هایی از جریان نفاق سامری را می شود مشاهده کرد. مذاکره کنندگان ایرانی بنا بر سفارش و تأکید رئیس جمهور لیبرال کشورمان در مقابل دشمن اصلی انقلاب یعنی آمریکا بر اساس تراز انقلاب اسلامی سخن نگفتند، بلکه همواره تلاش می کردند که به جایگاه کدخدائی آمریکا، تعرض و خدشه ای وارد نکنند، زیرا در دیدگاه لیبرالی آقای روحانی، آمریکا، شیطان بزرگ و استکبار جهانی نیست، بلکه کدخدایی است که باید به هر طریقی با او کنار آمد، لذا بررسی سخنان برخی از مقامات ایرانی و آمریکائی نقش سامری های انقلابرا افشاء می نماید.
جان کری وزیر خارجه آمریکا گفت: «ظریف به طور خاص در دو هفته گذشته به من گفت، اگر این توافق اجرایی شود، آن زمان قدرت کافی برای من جهت همکاری بیشتر و گفتوگو با ما درباره مسائل منطقهایبوجود خواهد آمد ... به تیم ایرانی گفتم که شعار مرگ بر آمریکا نه تنها کمککننده نیست، بلکه کاملا احمقانه است».
آیا ظریف واکنش انقلابی در برابر این سخن احمقانه کری از خود نشان داده و یا سامری وار و احمقانه سکوت کرده است؟! غمگینانه باید گفت که احمقانه سکوت نموده و شاید با لبخندهای بیجا موجب انبساط خاطر و نشاط کدخدای آقای روحانیرا فراهم کرده است!!!
حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی که از نیمه دهه 80 نقش سامری انقلابرا در جهت منافع آمریکا بازی نموده، دیگر آن کشور را دشمن نمی داند در این خصوص می گوید:« اینکه ایران مستقیما با آمریکا صحبت میکند، اقدام خوبی است. ما یک تابو را شکستهایم.»
آقای روحانی هم در این مدت ریاست جمهوری نشان داده است که نقش سامریرا به خوبی ایفاء نموده و می گوید: «آمریکا کدخدای ده است و بستن با کدخدا راحت تر است.» و باز هم جناب روحانی در جای دیگری می گوید: «ایران غیر از بحث هسته ای در سایر مسایل نیز باید با جهان تعامل کند.»
امروز به راحتی می توان گفت که خطر نفوذ فرهنگ لیبرال آمریکایی توسط دولتمردان لیبرال در حال عملیاتی شدن است و جناب روحانی علی رغم دستور اکید رهبر معظم انقلاب مبنی بر مذاکره با آمریکا فقط در مورد مسایل هسته ای، متأسفانه پا را از حد و اندازه فراتر نهاده و با توافق هسته ای، بر اساس نگرش و منش لیبرالی و اشرافی خود، بدنبال جایگزینی اسلام آمریکائی به جای اسلام ناب محمدی(ص) می باشد!
امام خمینی(ره) به زیبایی تمام جواب جریان سامریهای لیبرال انقلاب را داده و فرمود: «مىخواهى مستقل باشى، باید جورش را بکشى! مىخواهى ذلیل باشى؟ برو پیوند کن با امریکا.» (منبع: صحیفه امام، جلد 19)
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی در تازه ترین اظهارات شاذ خود که حاصل زندگانی اشرافی و غرور و خودخواهی است در اهانتی آشکار به روستائیان میگوید: «بعضیها هم اصلاً آن موقعها نبودند و در کوچههای روستاهایشان میگشتند، ولی الآن آمدهاند و انقلابی شدهاند.»
در دوران دفاع مقدس آن زمانی که امثال هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در 60 کیلو متری خطوط مقدم در زیر کولرهای گازی و با بهترین امکانات رفاهی به فرماندهی می پرداختند، این فرزندان قهرمان روستایی بودند که نقش بی نظیری در اداره جبهه ها و جنگ ایفا کردند. در دوران دفاع مقدس هر گاه مسئولین جنگ قصد انجام عملیات گسترده و بزرگی را داشتند، باید صبر می کردند تا روستائیان غیور و زحمت کش، محصولات کشاورزی خود را برداشت نمایند و آنگاه شاهد حضور خروشان نیروهای بسیجی داوطب جوان و پیر روستائی به حکم امام و رهبرشان به سوی جبهه ها بودیم که در نبردهای سرنوشت ساز و غرورآفرین جنگ نقش بی نظیری ایفا نمودند و شاهد مثال حقیر قبور مطهر شهدای دفاع مقدس در روستاها است که امروز همچون نگینی فروزان روستا و روستائیان را در برگرفته اند. حال چرا رفسنجانی سخنان بیهوده بر زبان جاری می کند؟!
شاید اکبر هاشمی رفسنجانی نقش مخرب و فرماندهی خود در فتنه سال 88 را فراموش کرده باشد، زیرا کسی که فرزند متخلف و دزد بیت المال خود را که دخیل و مؤثر در فتنه سال 88 و اخذ رشوه در قرارداد کرسنت بوده، او را بی گناه بداند، پس به طریق اولی خود را مبرا از هر تقصیری می داند! ولیکن اگر فتنه سال 88 بصورت کامل واکاوی می شد و نقش خاتمی، موسوی خوئینی ها و هاشمی رفسنجانی و خاندانش در ایجاد و ادامه فتنه برای بعضی از خواص بی خاصیت و مردم و جوانانی که مسحور اقدامات براندازانه آنان شدند، روشن و شفاف می شد و حق از باطل جدا می گشت، امروز نظام جمهوری اسلامی نگران فتنه های بعدی خاندان هزار فامیل "زر و زور و تزویر"نمی بود!!!
همانگونه که امیرالمومنین علی علیه السلام فتنه جمل را با سوزاندن شتر عایشه که نقش گوساله سامریرا داشت به پایان رساند و عایشه هم که یکی از اضلاع مؤثر فتنه جمل بود، دیگر جرأت توطئه علیه حکومت امام علی علیه السلام را نداشت، فلذا نظام اسلامی هم می بایست بر اساس همان استراتژی و شیوه ای که با رؤسای فتنه جمل برخورد شد با سران فتنه سال 88 رفتار می کرد تا امروز دیگر شاهد اهانت به روستائیان، مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور سابق و حتی رهبری عزیز از سوی اشعری ها و سامری های اشرافی نباشیم.
آقای رفسنجانی باید از اقشار روستائیان عذرخواهی نماید آیا روحیه تکبر و غرور اشرافی و فرزندان ناخلف مثل عبدالله ابن زبیر اجازه عذرخواهی را به زبیر انقلاب(رفسنجانی) می دهند!!!
امام خمینی (ره) در پاسخی دندان شکن به سخنان بیهوده و انحرافی امثال رفسنجانی فرمودند: «من یک تار موی این کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان عالم نمیدهم.»
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]