فرشتگان برای جویای دانش آمرزش می طلبند و هرکس در آسمان و زمیناست، برای وی دعا می کند . [امام علی علیه السلام]
 
دوشنبه 93 خرداد 12 , ساعت 12:36 صبح

بنام خدا و برای خدا

حجةالاسلام و المسلمین سید حمید روحانی ار یاران صدیق و همیشه همراه امام خمینی(ره) در سخنرانی خود در جمع دانشجویان شیراز در مورخه 8 خرداد 93 پیرامون ضعفهای مختلف هاشمی رفسنجانی و عدم صداقت ایشان با مردم گفتند: «     شب رحلت امام در جماران بودیم. لحظه فوت، امام را در تلویزیون های مدار بسته می دیدیم. بعد ازاینکه امام به ملکوت اعلی پیوست، صدای زجه و گریه مردم در جماران پیچید و همه از خانه ها بیرون آمده بودند. در این شرایط هاشمی به حاج احمد(فرزند امام) اصرار می کرد که فوت امام را اعلام نکنید و به مردم اعلام کنید که حال امام بد است و چند روز در مساجد مراسم دعا برگزار کنید تا در این فرصت رهبر آینده را تعیین کنیم؛ که حاج احمد زیر بار نرفت(1)»

با توجه به زیاده خواهی هاشمی رفسنجانی در مقاطع مختلف انقلاب و ایستادگی غیر منطقی در مقابل امام در دوران دفاع مقدس که در سال 1367 منجر به عقب نشینی پی در پی نیروهای رزمنده ایرانی در جبهه های مختلف گردید و در نهایت نظر آقای رفسنجانی بر امام تحمیل شد و امام با مظلومیت تمام جام زهر تلخ پذیرش قطعنامه 598 را نوشیدند و پس از چند روز که امام حضور پر شور رزمندگان را در جبهه ها دیدند که در یک حمله همه جانبه جلوی پیشروی نیروهای عراقی را گرفته و به مرزهای بین المللی رسیدیم، «آقا سید احمد از قول امام در یک سخنرانی می گوید پس از حمله عراق و حضور گسترده نیروهای بی شمار مردمی به جبهه امام فرمودند ؛ اگر می دانستم مردم اینگونه به جبهه می آیند، قطعنامه را قبول نمی کردم.(2)»

هاشمی رفسنجانی هچنین در سال 1388 وقتی به این نتیجه رسید، که کاندیدای مورد حمایتش رأی لازم را در انتخابات ریاست جمهوری کسب نمی کند و بار دیگر یک شکست تاریخی برای دنیای ایشان منظور می شود، با همه توان به میدان آمد و دست به یک عملیات انتحاری زد و نامه ای به رهبر معظم انقلاب نوشت و وعده آشوب را دو روز قبل از انتخابات داد و پس از برگزاری انتخابات، کشور را 8 ماه، با هدایتگری فرزند فتنه گرش غرق آتش و خون کرد.

هاشمی رفسنجانی همیشه با افکار عمومی بازی کرده است و این بار وقتی عامه مردم از این نظر هاشمی مطلع شوند که پس ار رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی قصد داشته که مردم را به اسم دعا برای سلامتی امامی که با دنیا وداع کرده، چند روز در مساجد معطل نماید تا بتواند رهبر دلخواه خود را مثل قائم مقامی منتظری به مردم تحمیل نماید و لذا مردم کشورمان این بازیهای عوام فریبانه را ندیده نخواهند گرفت.شهید آیت

حکایت آقای رفسنجانی همانند اقدام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در 8 شهریور ماه سال 1360 می ماند که پس از انفجار نخست وزیری و شهادت شهیدان رجائی و باهنر، افرادی مثل محسن سازگارا ( پناهنده به آمریکا)، خسرو تهرانی(متهم ردیف دوم انفجار نخست وزیری و عضو منافقین قبل از انقلاب)، تقی محمدی( که بطرز مشکوکی در زندان کشته شد) و جواد قدیری(عضو مهم منافقین خلق و نفوذی در کمیته انقلاب اسلامی) با هدایت بهزاد نبوی مقداری خاکستر از محل انفجار جمع آوری کرده و آن را بعنوان جنازه مسعود کشمیری که عامل اصلی انفجار و شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر بوده درون تابوت قرار داده(بدون اخذ نظر پزشکی قانونی) و مراسم تشیع جنازه و خاکسپاری کشمیری را انجام می دهند و حتی خانمی ناشناس  بعنوان همسر کشمیری در مراسم ختم در مدرسه عالی شهید مطهری شرکت می نماید و مردم شهادت همسرش را به او، که هیچ رابطه ای با کشمیری منافق ندارد تسلیت می گویند تا مقدمات فرار کشمیری از کشور فراهم گردد (3) و کشمیری پس از چند روز در پاریس مصاحبه ای انجام داد و رسما عملیات انفجار نخست وزیری را بعهده گرفت و آقای هاشمی هم در این ایام از بهزاد نبوی بشدت حمایت کردند که مشروح اقدامات سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را انشاء الله در جریان شناسی سیاسی 7 به اطلاع کاربران عزیز خواهم رساند، بشرط اینکه ما را مثل شهید دکتر حسن آیت ترور نکنند

.  دکتر حسن آیت

قصه شهید دکتر حسن آیت که نماینده مجلس بود این چنین است ؛ در زمانی که میر حسین موسوی را بعنوان وزیر خارجه به مجلس معرفی کردند، دکتر حسن آیت گفت مدارکی را در اختیار دارد که وابستگی موسوی و همسرش را به جریان مارکسیستی اثبات می نماید و فردا آن مدارک را در اختیار نمایندگان مجلس قرار می دهم و فردا وقتی برای رفتن به مجلس درب خانه را باز کرد با 64 گلوله سر و سینه و پیکر او را نشانه رفتند و آیت به شهادت رسید و اسناد داخل کیف را هم بردند .

 

والسلام

پاورقی

1-      سایت جهانیوز

2-      راز قطعنامه ص 272

3-      ویژه نامه روزنامه ایران خرداد 89 ص 134

 


شنبه 93 خرداد 10 , ساعت 3:40 عصر

بنام خدا و برای خدا

« من به صراحت اعلام می کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می کند و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم، ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسایل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم.(1)»

امام و رهبری

جملات فوق قسمتی از پیام امام خمینی است که در زمان پذیرش قطعنامه 598 صادر فرمودند و بعنوان استراتژی نظام جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان جهان در مقابل نظام سلطه یا کدخدای جهان برای همیشه مطرح و آن را از اصول خدشه ناپذیر سیاست خارجی کشورمان اعلام فرمودند.
در این ایام که بیست و پنجمین سالگرد رحلت ملکوتی امام را در پیش داریم، بر آن شدم که برگ زرینی از استراتژی آن پیر سفر کرده را در جهان اسلام مورد مطالعه قرار دهیم و برخود ببالیم که سرباز کوچکی در خدمت اهداف بلند آن یار سفر کرده بوده ایم و او که چه زیبا فرمود؛ «من با اطمینان می گویم، اسلام ابر قدرتها را به خاک مذلت می نشاند.» و باز فرمودند؛ « ما در صدد خشکاندن ریشه های فاسد صهیونیسم و سرمایه داری و کمونیسم در جهان هستیم.»
امروز وقتی نگاهی به ابر قدرتهای جهان می اندازیم، از ابرقدرتی بنام شوروی کمونیسم خبری نیست و دیگر آمریکا در نزد ملتهای آزاده جهان بعنوان کدخدا و ابرقدرت مطرح نیست و شعار « مرگ بر آمریکا » را در مظلوم ترین و محروم ترین کشورها در افغانستان، پاکستان، لبنان، سوریه، فلسطین، مصر، لیبی، بحرین، عراق، سودان، یمن، نیکاراگوئه، ونزوئلا و ... می شود شنید.
امروز نام امام خمینی(ره) در سراسر جهان، در نزد ملتهای مظلوم و محروم بعنوان سمبل مبارزه ی با آمریکا می درخشد. رژیم صهیونیستی که هیچ ارتشی در منطقه، یارای هماوردی با او را نداشت، در جنگ 33 روزه در مقابل حزب الله لبنان با بهره گیری از استراتژی امام طعم سخت شکست را چشید و در جنگ 22 روزه و جنگ 8 روزه در غزه، در مقابل یک گروه محاصره شده در باریکه غزه، هیمنه اش فرو ریخت و این در حالی بود، که در جنگ 8 روزه فقط 4 روز از استراتژی امام خمینی در غزه بهره گرفته شد.
امروز حضرت امام خامنه ای بر اساس همان استراتژی خمینی کبیر(ره) پرچم مبارزه علیه ظلم و کفر را در دست گرفته و در مقابل کشورهای محور شیطان، که با فرماندهی آمریکا و با پول مرتجعین عرب به مقابله با اسلام ناب محمدی(ص) برخاسته اند با صلابت و پایداری مثال زدنی ایستاده اند و دشمنان اسلام ناب را که بیش از 3 سال و با گسیل بیش از 100 هزار نفر تروریست خون آشام از سراسر جهان تلاش می نمایند که نظام کشور سوریه را به نفع آمریکا و رژیم اشغالگر قدس تغییر دهند، در برابر محور مقاومت زمین گیر شده و هر روز شاهد شکست کشورهای محور غربی، عربی و عبری  هستیم.
استراتژی امام خمینی و قدرت نرم ایران اسلامی در تمام جهان نورافشانی می کند و نظام سلطه با طرح دو مدل جدید از اسلام به جنگ اسلام انقلابی آمده است. یک مدل آن اسلام وهابیت، تکفیری و افراطی با نمایندگی کشور سعودی و مدل دوم، اسلام میانه رو و بی خاصیت به نمایندگی کشورهای ترکیه و مالزی است، که هر دو مدل آن، اسلام آمریکایی را در مقابل اسلام ناب محمدی(ص) بنیان نهاده اند و این اسلام افراطی و میانه رو بیشترین آتش افروزی را در مقابل استراتژی امام بکار گرفته اند. اسلام آمریکائی در مقابل اسلام ناب در همه جبهه ها شکست خورده است در جبهه یمن در مقابل حوصی ها- در کشورعراق مقابل جریان تشیع -در لبنان مقابل حزب الله -در سوریه مقابل جریان مقاومت- در فلسطین در مقابل استراتژی امام که محو رژیم اشغالگر قدس را بنیان نهاد. و امروز جبهه بیداری اسلامی با بهره گیری از استراتژی موفق امام خمینی در بیشتر کشورهای مسلمان در مقابل استکبار ایستاده و می رود که نظام سلطه جهانی و در رأس آن آمریکا را به انزوا بکشانند، هر چند استکبار با همه توان خود در مقابل بیداری اسلامی صف آرایی نموده است.
انشاءالله بتوانیم جشن پیروزی بزرگ اسلام را با فرو ریختن کاخهای ظلم و ستم به نظازه بنشینیم و امامان خمینی کبیر چه زیبا فرمودند:« بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و می رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه ی مستکبران فرو ریزد(2)

والسلام

پاورقی

1-       صحیفه نور امام خمینی ص 238

2-       همان ص 237   


جمعه 93 خرداد 9 , ساعت 11:46 صبح

بنام خدا و برای خدا

بار دیگر شاهد یک حرکت باصطلاح فرهنگی! و یا فاجعه دیگر از سوی دولت اعتدال( مدعیان عقلانیت!) در قالب جشنواره شعر فجر در تاریخ 2/3/93 توسط وزارت ارشاد اسلامی بودیم که وزیر مربوطه یعنی علی جنتی در توصیف آن گفت: « جشنواره شعر فجر سلایق را دور هم جمع کرد .» و سپس آقای وزیر که خود تحت نفوذ افکار حزب کارگزاران سازندگی و بخصوص اوامر هاشمی رفسنجانی ( حزب لیبرال، دموکرات و اسلامی ) می باشد در تقابل با نگرانی رهبر معظم انقلاب ، مراجع عظام تقلید، علما و مردم متدین کشور که به مناسبتهای مختلف نگرانی خود را از تهاجم فرهنگی دشمن ابلاغ و اعلام داشته اند با فرافکنی و فرار از مسؤلیت خود، می گوید :« ما نگران هتک حرمت و کرامت انسان هایی هستیم که دل در گرو اسلام و نظام جمهوری اسلامی دارند و شخصیت آنان بطور مداوم مورد هجوم قرار می گیرد و سرمایه های اجتماعی کشور به حراج گذاشته می شود. البته ما نگران مسائل دیگری نیز هستیم. نگران میلیون ها جوان فاقد شغل که با داشتن تحصیلات عالیه میدان کار و فعالیت سازنده برای امرار معاش خود نمی یابند و در معرض انواع آسیب های اجتماعی قرار دارند. ما نگران گسترش اعتیاد و فروپاشی هزاران خانواده ای هستیم که به این بلای خانمانسوز دچار شده اند و نگران میلیون ها کودک معصوم هستیم که چشم به آینده دوخته اند و خانواده های آنان در حاشیه شهرها با انواع مشکلات اقتصادی، معیشتی، بهداشتی، درمانی و فساد اخلاقی دست و پنجه نرم می کنند. ما هم نگران وضعیت حجاب و عفاف در جامعه هستیم که با وجود تمامی تلاش های دستگاه ها و نهادهای فرهنگی، شاهد گسترش بدحجابی و جریحه دار شدن عفت عمومی و دور شدن از معیارهای اسلامی هستیم. ما نگران افزایش تکان دهنده آمار طلاق در جامعه و فروپاشی خانواده ها هستیم. ما نگران تلاش دشمن برای مسخ هویت فرهنگی ملی و اسلامی خود هستیم که می کوشد با بهره گیری از همه ابزارهای فرهنگی و رسانه ای و ترویج الگوهای غربی، سبک زندگی ایرانیان را از هویت بومی و اسلامی آن خارج سازد.»

بلاخره در یک حرکت نادر و جدید از سوی یکی از اعضاء دولت اعتدال، به نام علی جنتی که آقای نگران برازنده ایشان است، آنقدر در حوزه های مختلف کشور احساس نگرانی از ایشان مشاهده شد و آنقدر حرفهای بی ربطی که با اهداف جشنواره شعر فجر رابطه ای نداشت گفت، که باعث نگرانی جمع حاضر گردید! و تنها نگرانی که وزیر حلقه به گوش آقای رفسنجانی نداشت، حمله به مبانی دینی از سوی تعدادی ازشاعرنماها در جشنواره شعر فجر بود، که با اشعار سخیف خود به ارزشهای جامعه ی اسلامی حمله ور شدند و آقای وزیر هم هیچ نگران نشدند!

با عرض پوزش از کاربران عزیز به چند بیت از آن شعرها(اراجیف) اشاره می نمایم.

یکی از این افراد که دفاع مقدس را نفهمیده می گوید:

دارم تقاص جنگ را پس میدم / جنگی که میگفتی مقدس بود

ما هر دومون قربونی جنگیم / بسّه، برا هفت پشتمون بس بود

شاعرنمای دیگری می گوید:

از سکوتت دست برداری ای کاش / امشب دیگه وقت خجالت نیست

از روسریتم چشم پوشی کن / این جوری آدم با تو راحت نیست!

 فرد هتاک دیگری می سراید:

ما باید خاطره را زنده کنیم / هر جوری شد به عقب برگردیم

گره روسریُ شُل تر کن / تا سرِ ظهری به شب برگردیم!

بیا تا دوباره با نگاهامون / یه کمی حرف خصوصی بزنیم

شاعرنمای دیگری با حمله به دفاع مقدس می گوید:

سالها از روزگار تو گذشت / آرمانهای شما تکذیب شد

جنگ تو با مرگ بود، اما پدر / طرح منع زندگی تصویب شد

فهم « لا اکراه دین» سخت بود / نص قرآن خدا انکار شد

بس که بی تو، توسری خورد از همه / خواهرم از روسری بی زار شد!

آیا از این اراجیفی که در جشنواره ای که به اسم نظام اسلامی و با بودجه بیت المال بر پا شده و به ارزشهای همین نظام اهانت می شود، نباید وزیر ارشاد نگران شود و از این نگرانی دق کند و بمیرد!؟ آیا رئیس جمهور نباید از خود در برابر این عمل ضد فرهنگی وزیر واکنش نشان دهد و از مردم عذر خواهی نماید!؟ آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی نباید جلوی افراطی گری وزیر بی فرهنگ ارشاد اسلامی را با طرح استیضاء و برکناری او بگیرند!؟ مماشات و کنار آمدن با افراطی گریهای برخی از اجزاء دولت تا به کی!؟ امروز برای دولت اعتدال استفاده از فضای مجازی فیسبوک که از نظر قانون برای همه ممنوع می باشد، امری مباح تلقی می گردد! و کسانی که در نظام اسلامی به اجرای قوانین جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند، آیا قابل اعتمادند!؟

آقای رئیس جمهور باید بدانند؛ که در دوره فعالیت دولت اعتدال بیش از هر زمان دیگر به مبانی فرهنگ دینی آسیب رسیده است و اگر این روند ضد دینی که علی جنتی از مهاجرانی منافق و فاسد به ارث برده، ادامه یابد، همان مصیبت کشور آندُلس در 500 سال قبل بر کشور امام زمان(ع) با سکوت و همراهی رئیس جمهور و نمایندگان مجلس وارد خواهد شد. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، مردم بر اساس تکیف الهی خود و انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر وارد صحنه خواهند شد و با افراطیون دولت اعتدال همان برخوردی را خواهند کرد که در حماسه نهم دی سال 88 با اصحاب و سران فتنه انجام دادند.

والسلام


دوشنبه 93 خرداد 5 , ساعت 1:27 عصر

بنام خدا و برای خدا

از اواخر دهه 60 و آغاز دهه 70 مقام معظم رهبری بحث تهاجم فرهنگی، سپس شبیخون فرهنگی، غارت فرهنگی و ناتوی فرهنگی دشمن را بارها مطرح فرمودند و لیکن موضوع تهاجم نرم دشمن از سوی همه دولتهای نظام اسلامی از دهه 70 تاکنون با سهل انگاری، بی توجهی و شاید با بی بصیرتی نسبت به این موضوع مهم و اساسی مواجه گردیده و هیچ تلاش موثری را از سوی مسؤلین مربوطه شاهد نبودیم و دولت اعتدال هم تاکنون موضوع تهاجم فرهنگی دشمن را با بی خیالی و رها کردن مردم و جوانان و اُنس گرفتن آنان را با ماهواره ها توصیه می کنند.

 رئیس جمهور محترم در مورخ27 اردیبهشت 93 می گویند: « اینکه با ماهواره چه کنیم. اگر خدایی نکرده تلویزیونی بتواند با یک دیش مخفی یا آشکار شبکه دیگری را بگیرد و جوانان آن شبکه را بببیند چگونه ایرانیت و اسلامیت می‌ماند؟! دیدیم که ماهواره آمد و مبارزه در پشت‌بام و بالکن تاثیرگذار نبود و نه ایمان مردم پَر زد و رفت و نه هویت مردم از دست رفت.»ماهواره

آقای روحانی همچنین می گوید:« گویی دوران پیام‌های یک طرفه به سرآمده و کم کم به نقطه‌ای می‌رسیم که جایی برای استبداد پیام نباشد و دیگر دوران رساندن پیام از طریق بلندگوهای یک طرفه، منبرهای یک طرفه، تریبون‌های یک طرفه و سنتی به سرآمده است. امروز هر پیامی که در دنیا بازتاب وسیع‌تری داشته باشد پیام قوی‌تر و تاثیرگذار‌تر است    .     »

برای اطلاع رئیس جمهور محترم در بحث ماهواره باید گفت؛ امروز شبکه های ماهواره ای با هدف قرار دادن سبک زندگی ایرانی- اسلامی و اعتقادات مردم در پی زدودن سنتهای معنوی، توکل، تقوِی، مهدویت، عفت و حیاء در جامعه ای دینی ما می باشند و بخشی از اهداف خود را دراین راستا درنوردیده اند.

آیا درصد بالای آمار طلاق در تهران و کرج و تعدادی از مراکز استانها را نمی دانید!؟ و یا کارشناسان با تدبیر شما ! درصد بالای آمار طلاق را از آثار ساخت مسکن مهر در دولت قبل اعلام کرده اند که این چنین دین مردم و جوانان این کشور برایتان بی اهمیت است!؟ و یا با خُلق و خوی زندگی غربی آثار مخرب ماهواره برای شما عادی شده است!؟

جناب آقای روحانی! چشم خود را بر واقعیتها درون جامعه برای پیروزی در گام بعدی انتخابات نبندید، امروز شبکه های ماهواره ای اقتدار پدران را از خانواده سلب نموده و دیگر پدر محور خانواده محسوب نمی شود!

امروز شبکه های ماهواره ای در کشور ما در تلاشند که بنیان خانواده شکل نگیرد و اگر دختران و پسران دیر ازدواج می کنند و دیر هنگام صاحب فرزند می شوند و یا با تک فرزندی و یا با بی فرزندی خود را سازگار می کنند، از آثار مخرب شبکه های ماهواره ای است، که در نظر شما هیچ آسیبی به دین نمی رسانند!

رهبری معظم انقلاب می فرمایند به داد خانواده برسید و شما با حرفهای ناصواب خود، آب به آسیاب دشمنان می ریزید، آیا کسانی که متن سخنرانی شما را تهیه کرده اند، خوشحالی دشمنان دین و شبکه های ماهواره ای را از این سخنان سهل انگارانه، به شما رسانده اند؟!

جناب آقای روحانی! امام صادق علیه السلام به مفضّل فرمودند:

«أَیْ مُفَضَّلُ قُلْ لِشِیعَتِنَا کُونُوا دُعَاةً إِلَیْنَا بِالْکَفِّ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ اجْتِنَابِ مَعَاصِیهِ وَ اتِّبَاعِ رِضْوَانِهِ فَإِنَّهُمْ إِذَا کَانُوا کَذَلِکَ کَانَ النَّاسُ إِلَیْنَا مُسَارِعِینَ؛ 

ای مفضّل! به شیعیان ما بگو، مردم را بسوی ما بخوانید به وسیله پرهیز از محرّمات الهی و خودداری از نافرمانی خداوند و دنبال کردن خشنودی خداوند. پس اگر شیعیان چنین بودند، مردم به سوی ما شتاب می گیرند.»

اگر عمل شیعیان تا این حدّ در نظر امام صادق(ع) موثر است، رفتار عالمان شیعه به مراتب تأثیرگذارتر خواهد بود. لذا از جناب آقای دکتر روحانی در عرصه دفاع از دین، انتظاری مضاعف است ، اولین انتظار لباس مقدس روحانیت است که بر تن شماست و این لباس بر شما تکلیف تذکر به عمل دین را یادآوری می نماید و دومین انتظار این است که شما سوگند یاد نموده اید که از دین و اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حفاظت نمائید و حرفهای شما در رابطه با ماهواره و دیگر مسائل فرهنگی با سوگند شما در تناقض است. 

امید واریم که آقای رئیس جمهور در لباس مقدس روحانیت؛ مردم کشورم را به سوی امام صادق و امامان معصوم علیه السلام دعوت نموده و از دعوت جوانان به سوی ماهواره ها پرهیز نمایند و مواظبت باشند که جریان انحرافی و افراطیون درون دولت اعتدال، متن سخنان ناصواب و دشمن شادکن برایشان تحریر نکنند. انشاءالله 

والسلام

 


دوشنبه 93 خرداد 5 , ساعت 9:7 صبح

بنام خدا و برای خدا

در قسمت ششم جریان شناسی سیاسی ایران معاصر به یکی از جریانات پر رمز و راز کشور یعنی "سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران" می پردازم و حتما کاربران محترم در خصوص پر رمز و راز بودن این جریان سیاسی و شبه نظامی سؤالاتی خواهند داشت که تلاش می نمایم چهره واقعی آنها را در قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تا مقطع کنونی به رشته تحریر در آورم.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، بدلیل عملکردش در قبل و بعد از پیروزی انقلاب را می شود یک سازمان سیاسی – نظامی نیمه مخفی معرفی کرد و این سازمان از ائتلاف گروه های هفت گانه که قبل از پیروزی انقلاب به شیوه های مسلحانه و چریکی مبارزه می کردند، تشکیل گردید که به صورت اجمال به معرفی آنان پرداخته می شود.

-دوران قبل از انقلاب اسلامی:

1-      گروه امت واحده: بهزاد نبوی که از مسؤلین آموزشی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) بوده و در سال 1354 بخاطر تغییر ایدئولوژی مجاهدین خلق در زندان از آنها جدا گردید، «گروه امت واحده» را با مشی مسلحانه و عملیات چریکی بصورت مخفیانه در سال 1355 بنیان نهاد. اعضاء اصلی این گروه عبارتند: محمد سلامتی ، پرویز قدیانی ، صادق نوروزی ، علی شجاعی زند ، محسن مخملباف ، فریدون وردی نژاد ، احمد عزتشاهی و رحمانی (1)

محمد سلامتی در باره شکل گیری این گروه می گوید:« گروه امت واحده از نیروهای داخل زندان بودند که من و آقای مهندس نبوی و تعداد دیگری از برادران که در داخل زندان بودند، این گروه را تشکیل داده بودیم.»(2)

2-      گروه منصورون : پس از 15 خرداد سال 42 و شکل گیری استبداد پهلوی، چند هسته مبارزاتی در بعضی از شهرهای استان خوزستان شکل گرفت و به مبارزه با رژیم آمریکائی شاه پرداختند و با تغییر ایدئولژی مجاهدین خلق از اسلام به مارکسیست، این هسته های مبارزاتی در شهرهای دزفول، خرمشهر و اهواز با هم متحد شدند و بصورت مخفیانه گروه منصورون با مشی مسلحانه را تأسیس کردند که بنیانگذاران این گروه شهید غلامحسین صفاتی دزفولی، محسن رضائی، شمخانی و ذالقدر می باشند.

3-      گروه موحدین : با هدایت و راهبری شهید سید حسین علم الهدی از دانشجویان پیرو خط امام، با جمعی از دوستانش در سال 1349 با ارتباطی که با رهبر معظم انقلاب و شهید هاشهی نژاد و آیت الله طبسی در مشهد داشت، به تشکیل گروه موحدین در شهر خود یعنی اهواز مبادرد ورزید.(3)

4-      شهید محمد منتظر قائم که بعد از عملیات ناموق آمریکائیها در صحرای طبس به شهادت رسید، در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه حسن منتظر قائم و مرتضی الویری گروه فلاح را بنیان نهادند.

5-      گروه بدر: این گروه در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی توسط حسین فدائی و علی عسگری، حسن اسلامی، شهیدان طاهرنژاد، فدائی و اخوت تشکیل گردید.

6-      گروه توحیدی صف : با انحراف سازمان مجاهدین خلق(منافقین) در سال 54 از اسلام به مارکسیست، شهید محمد بروجردی با همراهی شهید سلمان صفوی، اکبر براتی، حسین صادقی و عطریانفر و با ارتباط و بهره گیری از شهید حجة الاسلام محمد منتظری گروه توحیدی صف را تأسیس نمودند.

7-      گروه توحیدی فلق : این گروه در کشور آمریکا و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و با هدایت مصطفی تاج زاده شکل گرفت.  

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                       

-مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی :

گروههای هفت گانه فوق که در سراسر کشور و حتی خارج از کشور، بدون ارتباط تشکیلاتی فعالیت می نمودند و به اصول مبارزه با رژیم شاه و مخالفت با سازمان مجاهدین خلق و برگزیدن رهبری امام خمینی اعتقاد داشتند، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تأکید حضرت امام خمینی به وحدت گروه های مختلف در جهت حفاظت از دستاوردهای انقلاب و با تلاش شهیدان مطهری و محمد منتظری و آقای جلال الدین فارسی زمینه وحدت گروه ها بوجود آمد و سرانجام در 7 فروردین سال 1358 هفت گروه مذکور با صدور بیانیه، نام جدید خود را « سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی » نهاده و فعالیت خود را ذیل این نام و در کنار یکدیگر آغاز کردند.

سران سازمان بیشترین توان خود را در راستای فعالیت های سیاسی و نظامی متمرکز نمودند و در شکل گیری نهادهایی مانند کمیته های انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران نقش ویژه ایی داشتند و پس از کنار گذاشتن لیبرالها و شکل گیری دولت شهید رجایی برخی از اعضاء سازمان مثل بهزاد نبوی به هدایتگر تمام عیار دولت تبدیل شد، ترکیب اعضاء سازمان به دو طیف فکری در زمان شکل گیری وابستگی داشتند، برخی از آنان دارای تفکرات چپ بودند و با دیگر اعضاء سازمان هماهنگی لازم را نداشتند و در مقاطعی که باید سازمان اقدام به صدور بیانیه یا اطلاعیه و یا نسبت به امور اجرائی کشور به وحدت می رسیدند، اتفاق آراء وجود نداشت و موجب بروز مشکلات در جامعه می گردید، که پس طرح مباحث گوناگون در جلسات، به این نتیجه رسیدند که از سوی حضرت امام نماینده ای در سازمان حضور پیدا نماید و حرف او فصل الخطاب برای همه اعضاء باشد و لذا حضرت امام خمینی(ره)، حجةالاسلام آقای حسین راستی کاشانی را بعنوان نماینده خود معرفی نمودند.

جناح چپ سازمان که از اول با نمایندگی آقای راستی کاشانی مخالف بودند و تلاشهای فراوانی را برای جایگزینی شخص دیگری را دنبال می کردند، با موضع گیری سریع امام به هدف خود نرسیدند و این جریان چپ سازمان، همچون قوم بنی اسرائیل هر روز بهانه جدیدی را علیه نماینده امام مطرح و شایع می کردند که « بین نظر و حکم نماینده امام فرق است و فقط احکام ایشان را لازم الاتباع می دانیم نه نظرت ایشان را. » و ملاقاتهایی را جهت تضعیف نماینده امام با آیت الله جنتی و صانعی در این راستا ترتیب دادند و شایع می کردند که « نماینده امام هیچ اختیاری برای دخالت در سازمان را ندارد ... و نماینده امام کارش توشیح است ... » و برای حذف نماینده امام خمینی که خود را پایبند به آن معرفی می کردند! شایع می نمودند که « اصلا ایشان نماینده امام نیست، بلکه امام فرموده رابط است و بر این اساس هیچ یک از گفته هایش لازم الاتباع نیست. »سازمان

آقای راستی کاشانی پس از طرح این مسائل اختلاف انگیز از امام خواستند فرد دیگری را به جای ایشان معرفی نمایند که امام فرمودند:« حتما خود شما باید باشید صلاح نیست غیر از شما، خود شما باشید. چون شما به امور سازمان آشنا هستید، به کارتان ادامه دهید بیش از پیش هم باشید و بیشتر و بهتر از قبل هم کارتان را انجام دهید نظارتتان را هم بیشتر کنید تا ببینیم با اینها چه باید کرد.»(4)

علی الرغم نظر سریع امام، آقای بهزاد نبوی، از چهره های جریان چپ سازمان در حاشیه ملاقات ستاد بسیج اقتصادی با امام مسئله سازمان را مطرح می کند و از امام کسب تکلیف می نماید، که امام می فرمایند: « من به هیچ وجه آقای راستی را عوض نمی کنم بروید با ایشان مسئله را حل کنید.»(5)   

جریان چپ سازمان همچنان به اقدامات تخریبی خود،علیه نماینده امام ادامه می داد تا اینکه حضرت امام پیامی را صادر کردند و فرمودند؛ که نیروهای نظامی و انتظامی حق عضویت در گروهها و احزاب سیاسی را ندارند و باید یا در حزب باشند و یا در تشکیلات نظامی و انتظامی خود، که مطابق این حکم امام افرادی همچون محسن رضائی ، ذالقدر و نجات ... از سازمان رفتند و در مقابل جریان چپ سازمان در یک شبه کودتا نیروهای خود را از سپاه پاسداران به سازمان فراخوان داد و عملا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تا مقطع انحلال( مهر ماه سال 65 ) در کنترل این جریان مرموز و شبه منافق قرار گرفت که نظام اسلامی تا کنون لطمات بسیاری از ناحیه آنان دریافت کرده است که انشاء الله در قسمت بعد به افکار و اعمال مرموزانه آنها در حوادث هقتم تیر و هشتم شهریور، توافق نامه ایران و آمریکا در الجزایر، جلو گیری از خرید سلاحهای جنگی از شوروی، براندازی نظام اسلامی در فتنه سالهای 78 و 88 و ... را به خاطر اهمیت و اقدامات این جریان خطرناک و مشکوک مورد بررسی و تحلیل قرار خواهم داد.

پایان قسمت ششم

والسلام

پاورقی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-        نشریه شاهد شماره 12 ص 26

2-        روزنامه صبح امروز16/4/ 78

3-        زندگینامه شهید سید حسین علم الهدی ص 59

4-        کتاب نیمه پنهان جلد16 ص74

5-        بهزاد نبوی و ملاقات با امام8/3/ 61


چهارشنبه 93 اردیبهشت 31 , ساعت 12:1 صبح

بنام خدا و برای خدا

بخش پنجم جریان شناسی مذهبی را از مقطع شکل گیری حزب جمهوری اسلامی و ایجاد انشعاب در جامعه روحانیت مبارز ادامه می دهیم .    

یکی از جریانهایی که پس پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت حزب جمهوری اسلامی است، که خدمات قابل توجهی برای کشور داشت، این حزب توسط شهید بهشتی، شهید باهنر آقای هاشمی رفسنجانی و آیت الله خامنه ای و موسوی اردبیلی در سال 1358 و با دبیر کلی شهید بهشتی اعلام موجودیت کرد و بلافاصله در سراسر کشور بعنوان یک حزب فراگیر مورد توجه و گسترش قرار گرفت و بیش از یک میلیون نفر فرم عضویت در این حزب را تکمیل کردند و اکثر مسئولین کشوری، استانی و شهرستانها از اعضاء حزب جمهوری اسلامی بودند.حزب جمهوری اسلامی

با گذشت زمان و ظهور جریانهای مختلف در کشور و نمایان شدن چهره واقعی آنها، اعم از مارکسیستها، لیبرالیستها و منافقین و فرصت طلبان و آغاز مبارزه مسلحانه برخی از آنان با نظام نوپای اسلامی عمر فعالیت سیاسی آنها به پایان رسید و جریانهای ناب مذهبی در این مقطع زمانی هزینه های فراوانی برای حفاظت از دستاوردهای انقلاب پرداخت کردند، از جمله انفجار مقر حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر ماه سال 60 که به شهادت شهید بهشتی و بیش از 70 نفر از مسئولین نظام اسلامی منجر گردید و انفجار نخست وزیری در 8 شهریور همان سال که به شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر شهیدان رجایی و باهنر منجر شد، که این دو حادثه تروریستی توسط سازمان مجاهدین خلق(منافقین) به وقوع پیوست.

با حذف جریان چپ مارکسیستی و راست لیبرالیستی جریان مذهبی، اداره امور کشور را بعهده گرفت و در مقطع جنگ تحمیلی خدماتی را، هر چند کافی نبود، به دفاع مقدس داشتند، پس از فروکش کردن اعمال تروریستی گروهگها و آرامش نسبی در جامعه، سلیقه ها و دیدگاهای جریان مذهبی (جامعه روحانیت مبارز تهران، مؤتلفه اسلامی، حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی)، با توجه به کارکرد و اهداف حزب؛ که معمولا بدنبال "کسب قدرت و حفظ و کنترل قدرت" می باشند، به مرور زمان اختلاف در بین جامعه روحانیت مبارز هر روز بیشتر می شد و در نهایت، منجر به شکل گیری دو جناح سیاسی روحانیت( جناح راست) و روحانیون(جناح چپ) در کشور گردید، که جناح راست سنتی بعنوان منتقدین دولت که بر فقه سنتی اصرار داشتند و در طرف مقابل، جناح چپ که فقه نوین را تبلیغ می کردند، بعنوان هواداران دولت محسوب می شدند.  روحانیت مبارز

همین مسائل زمینه ساز انحلال حزب جمهوری اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و انشعاب در جامعه روحانیت مبارز گردید و منشاء اختلافات جریان مذهبی در مجلس شواری اسلامی دوم در خصوص بررسی و تصویب قانون کار و اخذ خمس و ذکات به جای مالیات بود و اوج اختلافات زمانی بروز کرد که جریان چپ مذهبی با معرفی کردن خود بعنوان یاران راستین و صدیق امام، و با دستاویز قرار دادن نامه معروف به 99 نفره نمایندگان مجلس اسلامی که به نخست وزیری میر حسین موسوی رأی منفی داده بودند، تلاش کردند تا آنها را بعنوان مخالفان ولایت فقیه معرفی نمایند و با بهره گیری از این حربه تا پایان دهه 60 با جامعه روحانیت و احزاب همسو مخالفت می ورزیدند.

سومین پیامدی که پس از انحلال سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب جمهوری اسلامی بوجود آمد تأسیس مجمع روحانیون مبارز در سال 1366، با خروج آقایان کروبی، جلالی خمینی و دعایی از جامعه روحانیت مبارز شکل گرفت و شورای مرکزی آن عبارت از « موسوی خوئینی ها، مرحوم توسلی، کروبی صانعی، امام جمارانی محمد علی و مجید انصاری، موسوی لاری، خاتمی، ابطحی....که آقای کروبی از همان زمان به سمت دبیر کل انتخاب گردید، که تا انتخابات ریاست جمهوری نهم دبیر کل بود که پس از انتخابات به خاطر بروز اختلاف با همفکران خود اقدام به تأسیس حزب اعتماد ملی نمود.مجمع روحانیون

در اینجا لازم است به بعضی از اندیشه های سیاسی جریانهای چپ پرداخته شود که جریان چپ مذهبی حداقلی در طول فعالیت خود دچار دگردیسی و یا چرخشهای 180 درجه ای گردیده است جریان چپ به افراد و گروههایی گفته می شود؛ که خواستار اصلاح امور به نفع مردم و مخالفت با طبقه سرمایه داری می باشند، که به برخی از اهداف آنها پرداخته می شود.

1-      تمایل به تغییر و اصلاح وضع موجود

2-      ورود گسترده دولت در اقتصاد و کنترل آن

3-      مبارزه با اشرافی گری و ثروت اندوزی

4-      طرفداری از کارگران و مبارزه با سرمایه داری

5-      اعتقاد به عقل و عقل گرایی

6-      اعتقاد به مالکیت جمعی و مخالفت با حاکمیت خصوصی

7-      مخالفت با آمریکا و شیطان بزرگ دانستن آن  

آنچه در بندهای بالا گفته شد، شاهد اجرای آن در دولت 8 ساله میرحسن موسوی در مقطع دفاع مقدس بودیم، مثل اجرای طرح سهمیه بندی و دادن کالابرگ به همه مردم و دولتی اعلام کردن کارخانجات و مبارزه با آمریکا و مخالفت با اقتصاد آزاد از جمله خط فکری دولت موسوی بود.

امروز بنیانگذاران تفکر چپ مذهبی حداقلی با دگردیسی کامل به بخشی از اشرافیت کشور و از بانیان رابطه با آمریکا و اقتصاد بازار آزاد مبدل شده اند، و گاها شرکتها و کارخانه های قابل توجهی در کشور از آن اینها می باشد.

 

با توجه به دو دستگی بوجود آمده در جریانهای مذهبی انقلاب، به مرور زمان شاهد سر برآوردن احزاب با دیدگاههای تکنوکراتی، لیبرالی، روشنفکری، در جهت دستیابی بیشتر به قدرت را شاهد بودیم. و دیگر آن سخن شهید بهشتی که فرمودند:« ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت» در رفتار و اندیشه سیاسی احزاب دیده نمی شد و هر روز تلاش بیشتری می نمایند تا بتوانند  رقیب را با انواع تهمت ها و افتراء از میدان خارج نمایند و اگر لازم شد، از تفکر آقای ماکیاول هم برای رسیدن به هدف بهره برداری نمایند و متأسفانه هر روز شاهد تمامیت خواهی و بد اخلاقی بیشتر از سوی احزاب را شاهد می باشیم.

انشاءالله در قسمت ششم به شکل گیری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در مقاطع مختلف خواهم پرداخت.

والسلام                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         


شنبه 93 اردیبهشت 27 , ساعت 11:15 عصر

بنام خدا و برای خدا

 وقتی کتاب راز قطعنامه 598 را مطالعه کردم و به برخی از مسائل پشت صحنه و نظرات مسؤلین عالی رتبه جنگ پی بردم و از طرف دیگر، وقتی خاطرات خود را از روزهای اول فروردین سال 67 که بعد از درمان مجروحیتم در عملیات کربلای 5 که مدت یک سال به طول انجامید، به منطقه فاو عراق اعزام شدم و آن خاطرات را از نظر می گذرانم، به نکات قابل توجهی از جنگ بر خورد می کنم، هر چند همان روزها هم بعضی از اتفاقاتی که در منطقه فاو می افتاد در مقایسه با سالهای قبل جنگ برایم باور کردنی نبود، زیرا حدود 20 روز قبل از عملیات عراق در فاو، شواهد و قرائن نظامی گویای این بود که عراق به زودی برای تصرف فاو اقدام خواهد کرد و تعلل و عدم اعزام نیرو و تجهیزات جنگی برای تقویت خطوط پدافندی به منطقه فاو از طرف فرماندهان عالی رتبه جنگ، برایم مشکوک و غیر قابل باور بود و هر شب منتظر حمله عراق بودم و با خودم فکر می کردم آیا خیانتی در حال وقوع است؟ و هر روز که می گذشت اعتقادم به خیانت مسؤلین جنگ بیشتر می شد، حتما می پرسید چرا؟ در انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی رزمندگان مستقر در منطقه فاو به نماینده شهرستان آبادان رأی دادند و متأسفانه بعد از شمارش آراء تعداد کسانی را که در منطقه فاو رأی داده بودند از طریق رادیو آبادان اعلام کردند، آیا عمدی در کار بود!؟  قطعنامه 598

  پس از پخش این خبر، عراق متوجه شد که ایران نیروی کافی برای حفظ خطوط پدافندی در فاو ندارد و نیروهای رزمی ایران مشغول عملیات والفجر 10 در منطقه حلبچه هستند.  

  شب دیگری اعلام کردند که همه تانکهای مستقر در فاو با فشنگ های رسام (که در شب نوری از خود ساطع می کنند) بصورت مانور به هوا شلیک کنند و متأسفانه مواضع و موقعیت تانکها و سلاحهای نیمه سنگین برای اهداف دشمن آماده عملیات، مشخص گردید. 

  در شب دیگر به اکثر ماشینهای تویوتا ماموریت دادند، که با چراغ روشن بصورت کاروان در جاده های مختلف فاو حرکت نمایند تا دشمن تصور کند ما در حال پیاده کردن نیروی رزمی در فاو هستیم، و این در حالی بود که هیچ نیرویی برای کمک به منطقه نیامده بود و هیچگاه هم در جنگ سابقه نداشت جان رزمندگان را به خطر بیندازند و خودروها با چراغ روشن در شب حرکت کنند! و بلاخره وقتی که نیروهای رزمنده ایرانی در منطقه شمال غرب در حلبچه بدنبال پیروزی بزرگی که بعضی از مسؤلین جنگ بدنبال آن بودند، می جنگیدند، عراق فرصت را مغتنم شمرد و با استفاده از غفلت و یا سهل انگاری آقایانی که امروز هم خودشان را بزرگ می پندارند، در تاریخ 67/1/28 با یک حمله گسترده و با استفاده از سلاح شیمیایی و کمک مستقیم نیروهای آمریکایی در کمتر از 24 ساعت فاو را بازپس گرفت، و این قصه تلخ فاو و شهادت 1200 شهید و ماندن جنازه شهداء و شروع عقب نشینی های پی در پی در شلمچه و جزایر مجنون و ... ایران بود تا بعضی ازمسئولین جنگ که سالها بدنبال صلح تحمیلی به امام بودند، به اهداف خود برسند و رسیدند!فاو

برای روشن تر شدن ابعاد حمله عراق که در سال 64 به مدت 70 روز نتوانست منطقه فاو را تصرف نماید و قریب 60 هزار کشته داد ولی این بار در ظرف چند ساعت و با کمترین تلفات فاو را تصرف نمود.

در اینجا به خاطرات بعضی از فرماندهان و مسؤلین جنگ در " کتاب راز قطعنامه " می پردازم.

سردار رشید از فرماندهان ارشد دفاع مقدس می گوید: « در تایخ 2 اسفند 66 از تهران رفتم پیش برادر محسن(رضایی) در باختران. چندین بار استدلال کردم که دشمن به فاو حمله می کند و می گفتم: با توجه به اطلاعات رسیده، دشمن از مهران تا فاو نیروهای زیادی جمع آوری کرده و قریب به 400 هزار سرباز و 4000 دستگاه نفربر و 1200 قبضه توپ را در حوالی عماره و بصره جمع کرده است. دشمن وقتی ببیند ما به حلبچه حمله کرده ایم، موقعیت را مغتنم می شمارد و به فاو حمله می کند، چون ما در جنوب، دست به کار بسیار خطرناکی زده ایم و هیچ نیروی سازمان یافته را در آنجا متمرکز نکرده ایم و نیروی ما در فاو بسیار ضعیف است؛ این کار را نکنید و حداقل دو لشکر را در فاو به عنوان احتیاط نگه داریم... ارزش فاو برای دشمن بیشتر از خرمشهر است که ما گرفتیم.1» راز قطعنامه 598

 

این در حالی بود که وزارت اطلاعات نیز از چند ماه قبل از عملیات والفجر 10 ، پیوسته سپاه را از آمادگی 100 درصد دشمن در جنوب برای حمله به جزایر مجنون، شلمچه و فاو مطلع می ساخت2

  آقای رفسنجانی در این رابطه می نویسد:« از جبهه خبر دادند که عراق در منطقه فاوحمله وسیعی را آغاز کرده و در دو سه نقطه خط ما را شکسته است و نیاز به توپخانه و پشتیبتنی هوائی داریم.3»

سردار محمد درودیان در این باره می گوید:« پس از تهاجم نیروهای عراقی در تاریخ 28 فروردین 1367 به فاو، فرماندهان مستقر در فاو درخواست هلی کوبتر، هواپیما و سیستم پدافندی هاگ را دادند؛ اما همانند سایر نیازمندیهای سپاه، این درخواستها نیز تأمین نشد.4»

 

سردار قاسم سلیمانی فرمانده سابق لشکر41 ثارالله در تاریخ دهم دی ماه 1366 در جلسه مسئولان قرارگاه کربلا می گوید:« ما برای جنگ فاقد برنامه هستیم. بعد از کربلای 5 من واقعا نمی دانستم هدف چیست و در آینده می خواهیم چه کار کنیم. ما یک برنامه مشخص برای 6 ماهه آینده نداریم. مثل آدمهای سرگردان، هر روز یک جا هستیم.5»

از طرف دیگر هم اگر به قضیه جنگ نگاه کنیم متوجه می شویم، کسانی که از سال 61 و 62 بر خلاف نظر حضرت امام با ادامه جنگ مخالف بوده اند همین ها هم مسئولیتهای مهمی در جنگ داشته اند و هم در خصوص میزان بودجه جنگ تصمیم می گرفتند و حتی بودجه ناچیز جنگ را در محلی دیگر مصرف می کردند که به چند نمونه اشاره می کنم.

آقای رفسنجانی در یادداشت 23 اردیبهشت 65 می نویسد: « نخست وزیر تلفنی اجازه صرف 100 میلیون دلار از سهم جنگ را برای تأمین ارز کارگاههای کوچک برای حفظ اشتغال خواست6.» و همچنین در یادداشت 20 خرداد 65 می نویسد:« آقای نخست وزیر تلفنی خواست که موافقت کنم 10 میلیون دلار از محل جنگ صرف خرید دستگاههای مخابراتی برای تأمین مخابرات در صورت از کار افتادن مرکز مخابرات اسدآباد شود7

قضاوت در موارد فوق را به خوانندگان عزیز واگذار می نمایم و برای پی بردن به ابعاد موضوع، کتاب راز قطعنامه را حتما مطالعه فرمائید و خواهید دید که در کشور ایران حتی افرادی مثل هاشمی رفسنجانی ، آقای روحانی، میرحسین موسوی، روغنی زنجانی و بهزاد نبوی که خود مسئولیتهای مهمی در جنگ داشتند با ادامه جنگ و الویت اول آن مخالف بودند و قضاوت کنید که چگونه 8 سال در جبهه ها با حدود 50 کشور که 5 کشور اتمی جهان در کنار عراق بودند، رزمندگان کشورمان مظلومانه و دلیرانه جنگیدند. انشاءالله به ابعاد دیگری از دفاع مقدس خواهم پرداخت.

والسلام    

پاورقی

ـــــــــــــــــــــــــــ

1 و 2-راز قطعنامه ص 185       3 و4 -همان ص112       5-همان ص 95         6 و 7 – همان ص 108


سه شنبه 93 اردیبهشت 23 , ساعت 6:51 عصر

بنام خدا و برای خدا                 السلام علیک یا امیرالمؤمنین

رئیس جمهور کشورمان در سالروز میلاد امام المتقین حضرت علی (ع) و روز مددکاری با استفاده از تبحر ویژه، سخنان احساسی خود را در جمع مددجویان مطرح و همانند زمان رئیس جمهور قبلی با تهمت های ناروا و نامفهوم، تلاش کرد تا جمع حاضر را به تشویق خود ترقیب نماید و لذا گفتند: « عده ای به نام آنکه در برابر ابرقدرتها بایستیم و مبارزه کنیم، جیب مردم را زدند و اموال مردم را غارت کردند.»

به این بخش از سخنان رئیس جمهور انتقاداتی وارد است، که باختصار به برخی از آنان اشاره می نمایم.

1-        اگر رئیس جمهور در دوران مدیریت خود به مواردی از غارت اموال مردم توسط عده ایی در گذشته پی برده است، باید برابر سوگندی که در شروع مسئولیت خود ادا کرده، سریعا اسناد تخلف را جهت برخورد قانونی در اختیار مسئولین قضائی قرار دهد و از فرافکنی و تهمتهای ناروا که به کشور آسیب می رساند خودداری نماید.

2-        ریاست محترم قوه قضائیه باید نسبت به مواردی را که رئیس جمهور در خصوص زدن جیب مردم و غارت اموال مردم گفته اند، هیئتی را مشخص نمایند تا موضوع بطور جدی پیگیری و صحت و سقم آن به اطلاع ملت عزیز ایران رسانده شود.

 3-        متأسفانه دولت اعتدال به عناوین مختلف، اقدام به غارت عقل و شعور و حتی پول مردم می نماید و از طرف دیگر برای اینکه ناکارآمدی خود را پنهان نمایند به تهمت و افتراء علیه منتقدان خود می پردازند.

4-        آیا بی سواد خواندن مردم و شرط انتقاد، داشتن شناسنامه است،غارت شعور مردم نیست !؟

5-        آیا فردی را که هیچ سابقه ای در انرژی هسته ای ندارد و با مسائل هسته ای کشور هم هیچ آشنایی نداشته و او را به عنوان سخنگوی انرژی هسته ای معرفی کنید، غارت عقل و شعور مردم نیست!؟

6-        اگر یکی از معاونین رئیس جمهور از موقعیت خود برای اخذ نمایندگی تویوتا استفاده نماید و از مردم هم بخواهد از یارانه نقدی انصراف دهند، این غارت محسوب نمی شود!؟

7-        اگر یقین داشته باشید که بیش از 95 درصد مردم از دریافت یارانه نقدی انصراف نمی دهند و بعد مردم را مجبور به ثبت نام مجدد در کافی نتها و مغازه ها و ... نمائید، این عمل غارت اموال مردم نیست!؟

8-        اگر به اسم آلودگی بنزین پتروشیمی ها روزانه 10 میلیون لیتر بنزین وارد کنید و بعد معلوم شود که آلودگی در کار نیست! و کشور را وابسته به بیگانگان نشان دهید، این غارت اموال و جیب مردم نمی باشد!؟

9-        آیا بکار گیری فتنه گران در مسئولیت های مهم کشوری بخصوص دانشگاهها و مراکز تعلیم و تربیت و وزارت ارشاد اسلامی، این عمل غارت انقلاب و اسلام نمی باشد!؟

روحانی

10-  آیا در غارت هسته ای به نفع آمریکا و رژیم صهیونیستی خسارت کمی به کشورمان وارد گردیده است!؟

11- غارت زده نظام جمهوری اسلامی است، که حق انتخاب مجری در صدا و سیمای خود را ندارد تا بتواند سؤالات اساسی مردم را در برنامه های زنده تلوزیونی از رئیس جمهورش بپرسد!

12- غارت اموال مردم آنجائی صورت می گیرد که از طریق بانک مرکزی و با سفارش ویژه مبلغ 650 میلیون یورو بدون واریزی ریالی آن در اختیار شرکت بازرگانی سپید استوار آسیا برای واردات خوراک دام قرار می گیرد تا یک سود نزدیک 50 میلیارد تومانی از اموال مردم را در جیب یک تاجر مرتبط با دولت واریز تا در انتخابات آتی از ... !!! 

 

با توجه به سؤالات مطرح شده فوق ریاست محترم جمهوری که مرتبا علیه منتقدین خود مطالب تندی را عنوان می نماید و از آن طرف خود را صاحب صبر و بردباری! معرفی می کند، باید مواظب باشد، تا جریان انحرافی و افراطیون با تهیه نوشته های نابجا و وحدت شکن، خود را پشت بحرانهای ساختگی پنهان نکنند و فردا هم رئیس جمهور آقای روحانی مثل رئیس جمهور اسبق آقای خاتمی بگوید: برای من هر 9 روز یک بحران رقم می زنند و در پایان ریاست جمهوری هم متوجه شود، که منشاء بحرانها احزاب منحل شده مشارکت و مجاهدین انقلاب بوده اند!

پس افراطیون و جریان انحرافی درون دولت تلاش می کنند تا رئیس جمهور را از ریل اصلی حرکت اعتدال خود منحرف نمایند تا به اهداف نامشروع خود که غارت جیب واموال مردم است دست یابند!!!  

والسلام  


سه شنبه 93 اردیبهشت 23 , ساعت 2:15 صبح

بنام خدا و برای خدا

در وبلاگی که فکر می کردم به مسائل دینی و اعتقادی می پردازد، نوشته ای را در خصوص تجمع مردمی که در اجرای فریضه واجب امر به معروف و نهی از منکر در میدان فاطمی تهران در روز چهارشنبه 17 اردیبهشت برگزار شده بود، مشاهده کردم، که هم عبرت آموز و هم تأسف آور است.

علی الرغم اینکه نویسنده، در بخشی از یادداشت خود تجمع مردمی را در انجام امر به معروف و نهی از منکر امری مرسوم و قابل دفاع می داند و تأیید نموده که این حق را اصل دین به مؤمنان داده است ولی در ادامه اقدام مردمی را زیر سئول برده و نوشته است «برگزاری اجتماعی بدون مجوز قانونی قبل از هر چیز در اعتقاد بر پاکنندگان این تجمعات به نظام و قانون ایجاد سؤال و تردید می کند» و در ادامه مطلب می نویسد : « اما سؤال مهمی در مقابل اینان قرار می گیرد، آن است که طبق همین برداشت از قانون، تجمعات اعتراضی در سال 88 چه مشکلی داشت؟»   

لذا جملات فوق از این جهت عبرت آموز است که وضعیت نابهنجار و گسترش منکرات آنقدر چشمگیر و مصداقهای آن آنقدر زیاد است که جهت انجام یک فریضه دینی باید مجوز گرفت . حال اگر بخواهیم برای این عمل واجب از دولتی که پدر خوانده آن،(آقای رفسنجانی) در مورخه 16/2/93 خواستار حضور خوانندگان و زنان زیبارو در محافل و خیابان شده است، مجوز بگیریم، آیا صدور مجوز امکان پذیر خواهد بود!؟ آیا از دولتی که دستیار ارشد رئیس جمهور بدنبال احیاء نمادهای شیر و خورشید طاغوت است، مجوزی برای انجام امر واجبی صادر می شود!؟

تأسف بار اینجاست که نویسنده این وبلاگ دینی تلاش نموده که فتنه سال 88 را، با عینک حزبی خود نگاه کند، و بین این دو حرکت هیچگونه فرقی قائل نشود، که اقدام ایشان ظلم به دین و واجبات الهی است و با زیرکی خاص با چیدن یک امر باطل در کنار یک امر حق و واجب، بدنبال اهداف باطل حزب خود و پوشیدن لباس حق به تن عریان باطل است.

فتنه آمریکایی-اسرائیلی

نویسنده محترم که به احتمال قوی در جریان اقدامات براندازانه رؤسا ی فتنه و عوامل میدانی سال 88 بوده، به خوبی می داند که آیا آتش زدن مسجد، حمله به مراکز نظامی، کشتن مردم و بسیجیان، آتش زدن خودروهای عمومی، نظامی و انتظامی و آتش زدن خیمه های حسینی و حمله به عزاداران حسینی و عریان کردن نیروهای انتظامی در روز عاشورا و ... این اعمال یک تجمع است!؟ یا یک برنامه براندازی و مقابله با احکام دین؟

تجمع حمایت از عفاف و حجاب در راستای مبانی اعتقادی و تقویت دین است، لیکن فتنه سال 88 در جهت مخالفت با دین و عاشورای حسینی بود! تجمع چهارشنبه در گسترش یک معروف دینی بود و لکن فتنه 88 یک منکر و برای محدود کردن دین و به رسمیت شناختن سکولاریسم و رژیم صهیونیستی بود!

اصل هشتم قانون اساسی، اجرای امر به معروف و نهی از منکر را حق مردم نسبت به مسؤلین و بلعکس می داند ولذا انجام آن در همه زمانها برای عموم مردمی که بخواهند این واجب الهی را انجام دهند، نیازی به کسب مجوز نخواهد داشت و تا کنون هم برای انجام این واجب الهی در طول دوران انقلاب اسلامی مجوزی صادر نگردیده است.

لذا در صورتی که مردم همه شهرها و استانها به انجام این فریضه امر به معروف و نهی از منکر اقدام نکنند و بصورت یک روال همیشگی به این واجب الهی نپردازند، بیم آن می رود که برای برگزاری هیئتها و دستجات سینه زنی امام حسین(ع) هم مدعیانی پیدا شوند و در خواست مجوز نمایند و شاید می خواهند یاد رضا شاه را ... !!!

والسلام       


شنبه 93 اردیبهشت 20 , ساعت 7:48 عصر

به نام خدا و برای خدا

آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه سال 1365 خطاب به اندکی از خانمها که حجاب را مقداری رعایت نمی کردند گفت:« خانمی که خودش،موهایش، دستش، صورتش و پایش را آنجور زینت کرده و بهترین لباس را پوشیده، در آخرت به یک موجود متعفن تبدیل می شود که هر کس نزدیکش می شود باید دماغش را بگیرد که از بوی تعفن او اذیت نشود، ما نمی توانیم اینها را نادیده بگیریم.»

آقای رفسنجانی در پرده دوم مورخه 16/2/93 در دیدار با اصحاب فرهنگ و هنر می گوید:« در سال فرهنگ نباید دنبال این باشیم که کسانی که خوب می خوانند را از میدان به در کنیم و با خانمهایی که قیافه زیبایی دارند را نگذاریم ظاهر شوند.

همانطور که دو جمله متفاوت فوق را در دو زمان متفاوت از آقای رفسنجانی مشاهده کردید، حرفها و نقدهای متفاوتی ها می شود به جناب رفسنجانی داشت.

اولا؛ خدا به احمدی نژاد جزای خیر دهد که در زمان مدیریت 8 ساله اش جلوی ملاقاتهای رفسنجانی را گرفتند و ایشان را در انزوا قرار دادند، تا از این افاضات مخالف دین کمتر داشته باشند و گناه کمتری هم از هاشمی سر بزند، لذا هاشمی به این خاطر باید قدرشناس محمودخان باشد!

ثانیا؛ این سوال مطرح است، آیا این دو جمله که کاملا با یکدیگر مخالف هستند، از زبان یک عالم دینی که عامل به دین باشد گفته شده و یا این سخنان یک فرد منافق و یا از عالمان وهابی که فتوای جهاد نکاح می دهند صادر شده است!؟

ثالثا؛ آیا احکام دین عوض شده یا دین هاشمی بر اساس رابطه با حاکمان عربستان سعودی و فرزندان ناخلف و دوستان ناباب تغییر کرده است!؟

رابعا؛ آیا هاشمی بر اساس فرصت طلبی و نیاز به رأی زنان زیبا رو و بزک کرده که در سال 84 بر سجده گاه خود تصاویر هاشمی رفسنجانی را نصب کرده بودند ، مجددا برای انتخابات مجلس به رأی و حمایت آنها نیازمند است!؟

خامسا؛ آیا پروژه های مختلف از جمله، مراسم جشن حضرت فاطمه زهرا که از سوی همسر رئیس جمهور در کاخ سعدآباد برگزار گردید و همچنین تأیید شیر و خورشید رژیم طاغوت از سوی یونسی در کنیسه یهودیان شیراز که از مریدان هاشمی می باشد و یا بحث حضور زنان زیبارو و خوانندگان در خیابان و محافل از سوی رفسنجانی، همه اینها یک پروژه هماهنگ برای اخذ رأی سلطنت طلبان، یهودیان و ضد انقلاب و دیگر زاویه داران با نظام اسلامی در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی نمی باشد!؟

آیا برای دست یابی به قدرت بلامنازع، باید همان نسخه ای را که آقای ماکیاول در پنج قرن قبل نوشته اند، امروز هم آقای رفسنجانی با همان تجویز ماکیاول که " هدف وسیله را توجیه می کند " به اساس نظام و دین حمله کرده است!؟ و یا اهدافی را که در فتنه سال 88 بدان دست پیدا نکردند، این بار از این طریق بدنبال کسب آن است!؟

مالک رسیده بود به آن خیمه سیاه / تنها سه چهار گام نه این گام آخر است

اما صدای کیست که از دور می رسد/ گویا صدای ناله برگرد اشتر است

این ناله حزین و گرفته از آن کیست / من باورم نمی شود از حلق حیدر است

مالک رها کن آن سوی میدان و باز گرد/ این سوی پر ز معاویه های مکرر است

دیروز پاره پاره قرآن به نیزه بود / امروز سر حسین قرآن پرپر است

والسلام   


<   <<   176   177   178   179   180   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ