به نام خدا و برای خدا
"تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند." « اگر پرتوکل الحاقی بد است پس چرا 124 کشور آن را پذیرفتند؟!» «ما با کمک مردم در سازمان ملل و شورای امنیت یعنی همان جاها که تحریمهای ظالمان علیه ما وصل شد رفته و همان جا تحریمها را لغو میکنیم. ما در تهران نمینشینیم و شعار دهیم.» « ما قصد داریم برخی از فراوردههای استراتژیک خود از قبیل اورانیوم غنیشده و آب سنگین خود را بفروشیم.» «امام حسن(ع) به ما یاد دادند که باید به مصلحت امت و خواست مردم و جامعه توجه کرد و به نفع امت و جامعه اسلامی تصمیم(صلح) گرفت.» «ما در مذاکرات هسته ای به آنچه گفته و وعده داده ایم پایبند خواهیم بود و به قول خود وفادار هستیم و دنیا(کدخدا بداند) بداند ما اهل فریب و دورویی نیستیم!» «برجام نه کار حزبی است و نه کار تبلیغاتی و متعلق به هیچ حزب و جناح خاصی نیست بلکه از افتخارات ملی است.» «میگویند با برجام دولت برای ملت رفاه بیاورد، مگر ما برجام را آوردهایم؟ ما خادم مردم هستیم، برجام را خدا آورد»
سخنان فوق را حاج حسن روحانی به مناسبتهای مختلف در دفاع از مذاکرات هسته ای و برجام بر زبان جاری کرده و حالا که بوی تعفن برجام، ملت ایران و آزادگان جهان را می آزارد، جناب روحانی، راه خدعه و نیرنگ در پیش گرفته و دیگر سخن از موهبات برجام نمی کند، بلکه می گوید: «به خوبی از حقوق ملت دفاع کردیم و توانستیم سایه شوم جنگ را از سر مردم دور کنیم و تحریم ظالمانه و دیوار و زنجیرهای تحریم را در هم بشکنیم.»
این سخن جناب روحانی بیانگر آن است که کشور در شرایط تهدید نظامی قرار داشته و ایشان با مذاکره با آمریکا، سایه جنگ را بر طرف کرده و این در حالی است که هیچکدام از مسئولین نظامی کشور، سخن رئیس جمهور را تائید نکرده، بلکه بر خلاف آن، فرمانده نیروی دریائی سپاه پاسداران پاسخی جالب به این سخن کذب داده و می گوید: «نهتنها احتمال جنگ نبود، بلکه شرایط بازدارنده ما بهنحوی بود که دشمن بهدنبال ایجاد بازدارندگی برای خود بود، لذا این افراد باید از این حرف و انحرافی که ایجاد کردهاند، توبه کنند.»
آیا رئیس جمهورمان، به غیر از انحراف و سخن کذب و نادرست گفتن، چاره ی دیگری ندارد؟! کسی که مسئولیت کامل مذاکرات هسته ای و برجام را پذیرفته و برجام را کار خدا می داند، چرا جرأت اظهار ندامت و عذرخواهی از ملت سرفراز ایران را ندارد؟! لااقل استعفاء داده و نظام اسلامی را از گردابی که شیطان بزرگ، با اجراء زود هنگام برجام توسط دولت تزویر امید، دچار آن گردیده، نجات دهد و ننگ ابدی را همانند قرارداد ترکمنچای نصیب ایران اسلامی ننماید!
حاج حسن روحانی! به دامن تفکرات اسلام انقلابی امام باز گرد و رابطه با شیطان بزرگ را از سر برون کن، که گویند؛ تیری که خورد به پای ستارخان از سفارت انگلیس شلیک شد و پارچهای که با آن مدرس را به شهادت رساندند، ملحفه شخصی سفیر انگلیس بود.
اینجا همیشه دیگ سفارت میجوشید و رقاصهها میرقصیدند، فرقی نمیکند زن یا مرد، آخوند یا کراواتی، همیشه برای کشتن حسین بن علی(ع) پلو می دهند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در واپسین ساعات ماه پر فضیلت شعبان المعظم نیکو دیدم که از خود عبور کنم و به اتفاق کاربران عزیز به مطالعه صفحه 19 جلد دوم کتاب طوبی محبت مرحوم میرزا اسماعیل دولابی آن مرد بزرگ خدائی بپردازیم که می فرمود: خیلی نگو من گناهکارم.این را ادامه نده تا به یقین برسد. روی صفات خوب و کارهای خوب کار کن تا به یقین برسد. معصیت را به یقین نرسان. ایمان را به شک تبدیل نکن. این که به شما روزی داده ،خلق کرده ،اینجا نشانده هیچ کدام دست ما نبوده.همه را خدا خلق کرده. در این یقین ها شک نکنید .از آن طرف پشت بام نیفتید. بعضی ها احتیاط می کنند عقب عقب می روند از آن طرف پشت بام می افتند. اصلا من ندیدم کسی از جلو بیفتد همه از پشت می افتند. رفتی علم را بفهمی خراب کردی. رفتی بچه را تربیت کنی فاسدش کردی. هر کاری کردی از گشت سر افتادی.
وقتی بسم الله را بفهمد دیگر نه از جلو می افتد نه از پشت سر.اهل سنت که اصلا بسم الله را جزء سوره نمی دانند و در نماز نمی خوانند! اصلا گفتند بسم الله مال خدا نیست و حال آنکه همه قرآن در سوره حمد است . حمد هم در بسم الله است. بسم الله هم در "باء" آن است. باء هم در نقطه آن است. علی علیه السلام گفت: من آن نقطه هستم. یعنی با من قرآن نوشته شده است. با من قرآن درست شده است. همه اش بامن ،از من و برای من است.
چقدر راحتت کرد !چقدر زحمتت را کم کرد! به شرطی که قبول کرده باشی. اگر انسان قبول نکند که هیچ، بگذار برود خودش درست کند. هزار و پانصد سال است می خواهد بسم الله را یاد بگیرد ، هنوز مشغول است.عده ای هم قبول کردند و رفتند در قرب خدا. آنها عدد ندارند خیلی هستند. شما هم بیایید از آنها شوید.از آنهایی نباشید که شک می کنند .فکر کن چه کسی تو را آورده است، چه کسی درستت کرده، چه کسی غذایت داده، به همین ظاهر هم فکر کنی کافی است نمی خواهد معنا کنی. آیا کسی سراغ دارید اینطور مواظبتان باشد؟
فرمود: هرکسی میخواهد با من مخالفت کند یا شک کند حداقل، غذایی را که به من نسبت داده میشود، نخورد! آیا در آسمان و زمین چیزی را سراغ دارید که بتوانیم نسبت آن را از خدا برداریم!؟ علفی، گیاهی، گلی، برگی، چیزی که از آن خدا نباشد؟ یا زیر یک آسمانی راه برود که آن آسمان مال خدا نباشد. از زیر آسمان خدا بیرون برود! اگر این کارها را هم نتوانست انجام دهد حداقل خدایی مثل من پیدا کند. یکی مثل من مهربان و رئوف و دارای فضل و احسان پیدا کند، آن هم قبل از آنکه ما باشیم.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی آقای علی لاریجانی با 237 رأی ریاست مجلس شورای اسلامی را از آن خود کرد، این سئوال مطرح شد، که منشأ این همه رأی اصولگرائی است یا اصلاح طلبی؟! چه کسی و چه جریانی محمدرضا عارف را از رسیدن به صندلی ریاست مجلس باز داشت و اینچنین جریان پیروز و سرمست در انتخابات مجلس را به کما برد؟! مگر جنابان حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی خود را مدافع ریاست آقای عارف بر مجلس نمی دانستند؟! پس آن عربده های که می گفتند؛ ما پیروزیم، به کجا رفت؟!
جدای از این سئوالات، رأی آوری آقایان علی لاریجانی بعنوان اصولگرا و مسعود پزشکیان و علی مطهری بعنوان لیست اصلاحات، با سئوالات متعددی روبرو است. ترکیب مجلس دهم اصولگرایی است یا اصلاح طلبی؟! و اگر ترکیب مجلس اصولگرا است، پس چرا نایبان ریاست مجلس اصلاح طلب هستند؟! و اگر اصلاح طلبان اکثریت مجلس دهم را در دست دارند، پس چرا محمدرضا عارف در تصاحب ریاست آن ناکام و درمانده گردید؟!
به یقین می توان گفت؛ که در انتخاب ریاست مجلس و نایبان ریاست آن، لابی زر و زور و تزویرحضوری قدرتمند داشته و معیار انتخاب رئیس و نایبان رئیس مجلس، بر اساس تفکرات و ارزشهای دینی و انقلابی نبوده است! و اگر آقای محمد رضا عارف بدنبال کشف علت کنار زدن خود از ریاست مجلس می گردد، باید به سراغ کسانی برود که ایشان را در سال 92 بالاجبار از رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری کنار زدند. باید علت این موضوع را از رئیس جمهوری بپرسد، که در سال 92 با او قمار عشق بازی کرد و صحنه رقابت را برای پیروزی او ترک گفت و او پیروز شد؟! هر چند که آقای عارف از صلاحیت لازم برای ریاست بر مجلس برخوردار نبوده و قدرت تشخیص مسائل مهم کشور را ندارد، لذا برای کسی که به عشق ریاست بر مجلس، وارد انتخابات شده، بهترین گزینه همان اقدامی است که هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم در پیش گرفت، زیرا وقتی می شنید، که بخاطر قرار گرفتن در جایگاه نفر سیهم، اصلاح طلبان به ایشان می گویند، که حاج آقا، آغا سی شده، استعفاء را بر ماندن در مجلس ترجیح داد!
پس، اصلاح طلبان غربگرا که دولت امید را برای خود رحم اجاره ای می دانند، هیچگاه در کسب قدرت، ملاحظه دوستان خود را نخواهند کرد، زیرا غربگرایان، همانند کدخدایشان بر اساس تئوری تزویر و نیرنگ عمل می کنند و رعایت اخلاق برای آنان بی معنی و پوچ بوده و دروغ را یگانه راه کسب قدرت، حفظ قدرت و کنترل قدرت می دانند!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی تاریخ ده ساله رهبری امام خمینی از سال 57 تا 68 ورق می زنیم، مملو است از هدایتهای الهی و انقلابی این بزرگمرد دوران، که نور انقلابش همچنان در سراسر جهان درخشیده و عده زیادی از چشمه سار آن سیراب می گردند. حضرت روح الله در سال پایان عمر شریفشان گره هایی را باز کردند، که تنها با سر انگشتان تدبیر ایشان باز می شد. امام در واپسین روزهای عمر مبارکشان، نسخه شفا بخشی را برای ملت ایران به ارث نهاده، تا هیچگاه کشور از ریل اصلی انقلاب اسلامی منحرف نگردد.
اماممان، جام زهر تلخ قطعنامه را نوشید و پایان جنگ را امضاء کرد، بارها خطر حضور نابکاران لیبرالهای غربگرا را در مراکز تصمیم گیر و تصمیم ساز کشور گوشزد نمود، مجمع تشخیص مصلحت را برای رفع اختلاف بین شورای نگهبان، دولت و مجلس شورای اسلامی بنیان نهاد، تکلیف قائممقام رهبری را با عزل منتظری روشن کرد، دستور بازنگری در قانون اساسی را صادر و خواستار حذف شرط مرجعیت برای رهبری آینده در قانون اساسی گردید، چندین بار نام فرد اصلحی را که بتواند بار سنگین رهبری را بدوش بگیرد به برخی از خواص معرفی نمودند و در آخر هم با وصیت نامه سیاسی الهی خود، ملت ایران را تا مقطع ظهور حضرت بقیة الله هدایتگری نموده و راهها و بیراهه ها را فرا روی مسئولین و آحاد ملت قرار داده و نهایت هم مرقوم داشتند: «با دلی آرام و قلبی مطمئن روحی شاد و ضمیری امیدوار ، به فضل خدا از خدمت شما خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر میکنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم.»
امام خمینی هیچ اطمینانی به لیرالها نداشت و لذا آنان را خود فروخته می دانست و فرمودند: «تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرالها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین، اسلام این مردم بیپناه را از بین ببرند.» (صحیفه امام ج 21 ص 286)
امام خمینی که به کید و کینه لیبرالها از اسلام ناب محمدی(ص) پی برده، می فرمایند: «نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهار نظرها و ابراز عقیدهها به گونه ای غلط عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند، جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند.» (صحیفه امام ج21 ص284)
با این وجود تعجب برانگیز است که هاشمی رفسنجانی، در کتاب بازسازی و سازندگی خود، در صفحه 85 به نکته ی مهمی اشاره می کند، که امروز آن را وانهاده و در مسیر مخالفت با رهبری قدم برمی دارد و در 10 خرداد 68 می نویسد: «کنار تخت امام ایستادم و دستم را روی دستشان گذاشتم. انگشت شصت من را گرفتند و با کلمات مقطع فرمودند:«در بازنگری قانون اساسی تسریع شود و سپس چشمشان را باز کردند و شمرده با صدای ضعیف اضافه کردند. اگر متحد باشید، انقلاب پیشرفت می کند مکثی کردند و ادامه دادند:به خصوص شما و آقای خامنهای، نگذارید خناسان بین شما و ایشان فتنه کنند.»
سالروز ایام غم بار رحلت آن بزرگمرد الهی را بر پیروانش تسلیت عرض نموده و قوت و قدرت حرکت در مسیر اسلام ناب محمدی (ص) را از حضرت احدیت مسئلت می نمایم.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
علی رغم اینکه برخی در رژیم طاغوت به زندان رفته اند، ولی عملکردشان در 37 سال گذشته انقلاب نشان می دهد که پایبندی لازم را به اهداف انقلاب و انقلابیگری نداشته و در این میان، آقای هاشمی رفسنجانی در ظلمی آشکار نسبت به حضرت روح الله می گوید: «سه مرتبه و زمان های که حضرت امام ( ره ) از مبارزه نا امید شده بودند من از تهران تا نجف رفتم تا ایشان را برای ادامه تشویق کنم و موفق هم شدم.»
عجیب است، کسانی که دست خود و فرزندانشان در اقسام توطئه های سیاسی، امنیتی و اقتصادی علیه نظام اسلامی آلوده است و در دادگاهای کشور پرونده های قطور محکومیت دارند و در زندگی و منش آنان بویی از انقلابیگری وجود ندارد، چگونه مردم باور کنند، که ایشان امام را به ادامه مبارزه و حرکت انقلابی امیدوار نموده است؟!
آنانی که از سالهای آغازین انقلاب اسلامی در فکر ایجاد رابطه با آمریکا بوده و در زمان حیات امام آمریکائیها را بصورت غیر قانونی وارد کشور نموده و سازش با شیطان بزرگ را در سر می پرورانده، آیا ملت ادعای کذبشان را می پذیرد؟! اینگونه خاطرات و ادعاها همانند مستند غیر واقعی بی بی سی فارسی است که می گوید؛ امام در سالهای 42 با آمریکائهای رابطه داشته و چند نامه به رئیس جمهور وقت آمریکا نوشته است!
خاطرات عجیب هاشمی رفسنجانی، معمولاً بعد از رحلت امام منتشر شده و جنس این خاطرات، شباهت زیادی به خاطرات ام المؤمنین عایشه دارد که بعد از رحلت پیامبر منتشر کرده و غیر قابل باور است! و لذا آیا ملت ایران خاطرات کسانی را که سالها از انقلابیگری پشیمان شده و در جلوی اهداف اسلام انقلابی ایستاده و قصد رابطه با شیطان بزرگ را در سر می پروراند، باور خواهد کرد؟! آیا مردم ایران می پذیرند که امام خمینی در نجف از ادامه مبارزه و انقلاب پشیمان شده بود و این حضرت هاشمی رفسنجانی بوده که به مردم و کشور ایران عنایت نموده و امام را وادار بر ادامه مبارزه کرده است؟!
حال به روایتگری عجیب عایشه همسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم توجه فرمائید و آن را با خاطرات جناب هاشمی رفسنجانی مقایسه کنید، آنگاه به نکات قابل تأملی خواهید رسید، عایشه می گوید: قد نزلت آیه الرجم و رضاعه الکبیره عشرا و لقد کان فی صحیفه تحت سریرتی، فلما مات رسول الله (صلی الله علیه و سلم) تشاغلنا بموته، دخل داجن فأکلها؛ وقتی در زمان رسول اکرم آیه رجم و رضاعه کبیر نازل شد، این را نوشته بودیم در برگه ای و من زیر تختم گذاشته بودم، وقتی رسول اکرم (صلی الله علیه و سلم) از دنیا رفت، ما مشغول دفن او بودیم که یک بزی آمد و آن آیه را خورد. (سنن ابن ماجه، ج1، ص626 – معجم أوسط طبرانی، ج8، ص12 – درالمنثور سیوطی، ج2، ص135 –)
والسلام
به نام خدا و برای خدا
چرا جهاد کبیر در مقطع پیچ بزرگ تاریخی و پسا برجام از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی بیان گردیده است؟ رمز و راز طرح جهاد کبیر در کجا است؟ تکالیف خواص و عمارهای امام خامنه ای برای تبین و روشنگری در گستره گفتمان "جــهــاد کـبـیـر" چگونه خواهد بود؟ آیا دولت اعتدال جناب روحانی، سیاست خارجی نظام اسلامی را با مشی لیبرالی، اشرافیگری و حضور باند نیویورکی ها در وزارت خارجه، از ریل اصلی آن منحرف کرده است؟ آیا برجام، استقلال اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و سیاسی کشورمان را به خطر انداخته است؟ آیا با اجرائی شدن برجام بر اقتدار نظام اسلامی و هویت ملت ایران بخطر افتاده و موجب نگرانی دوستداران انقلاب اسلامی در دنیا گردیده است؟ آیا مسئولین دولت اعتدال، ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک نظام اسلامی را مخدوش نموده و لذا نیاز فوری به گفتمان جها کبیر است؟
اینها سئوالاتی است، که خواص و نیروهای مؤمن به اسلام و انقلاب، باید پاسخی برای آنها بیابند و محدوده عملیاتی جهاد کبیر را نسبت به مسئولین لیبرالی که در مقابل گفتمان انقلاب اسلامی از گفتمان اسلام رحمانی و یا اسلام آمریکائی سخن گفته اند، معیین نموده و اجازه تخطی از خطوط قرمز نظام اسلامی را به کدخداپذیران دولت اعتدال ندهند!
به نظر می رسد که "جــهــاد کـبـیـر" یگانه راه موفقیت دولت اعتدال در یک سال باقی مانده است که تقریباً سه سال آن را حاج حسن روحانی در قمار برد-برد با شیطان بزرگ تباه نمود و لذا دولت جناب روحانی باید مسیر گفتمان دیپلماسی ذلیلانه و حقیرانه را به گفتمان اقتصاد مقاومتی تغییر دهد والا، نصیب لیبرالهای دولت تزویر امید، چیزی به غیر ندامت در پیشگاه رهبری و ملت ایران نخواهد بود!
رمز و راز طرح جــهــاد کـبـیـر را باید در این قسمت بیانات رهبری نسبت به عملکرد سئوال برانگیز دولت اعتدال در مذاکرات هسته ای و برجام و نتایج هیچ آن جستجو نمود که معظم له فرمودند: «به دروغ میگویند؛ انقلابیّون میگویند با دنیا قطع رابطه کنید؛ نه، ما قائل به قطع رابطهی با دنیا نیستیم، قائل به حصار کشیدن دُور کشور هم نیستیم؛ رفتوآمد بکنند، رابطه داشته باشند، مبادله بکنند، دادوستد بکنند، امّا هویّت و شخصیّت اصلی خودشان را از یاد نبرند؛ این حرف ما است: وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین؛ مثل نمایندهی نظام اسلامی حرکت بکنند، مثل نمایندهی نظام اسلامی سخن بگویند.»
وضعیت جناب روحانی در برجام، با آمریکا که به تعهداتش عمل نکرده، همانند دوست فتنه گر رئیس جمهورمان می باشد، که گویند؛ ژاپنی یه ایرانی رو میبره کنسرت خودشون، خواننده شروع کرد و این را خوندن : جی یونگ ماجینگ
ایرانی از ژاپنی میپرسه این چی میگه؟ ژاپنیه میگه : یعنی زندگی زیباست .. او را دوست دارم ... ما بهم خواهیم رسید .. آسمان زیباست ..
ایرانیه میگه اوووه این همه حرفو تو دو کلمه گفت!!!
حالا ایرانیه ژاپنی رو برد کنسرت شجریان، و شروع به خوندن کرد : آهاهاهای آهاهاهاهاهای هاهاهاهاهاهای هاها ها هاهاهای
ژاپنیه میپرسه این چی میگه؟ ایرانی میگه : هنوز چیزی نگفته!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
به کاربران عزیز یادآور می شوم، که مسئولین مذاکره کننده هسته ای ایران، در هنگام مذاکرات و تنظیم برجام مرتباً خبر از راهکارهای مناسب برای مقابله با بدعهدی طرف مقابل می دادند. دولت اعتدال، برای دست یافتن به اهداف حزبی و گروهی، بخصوص پیروزی در انتخابات 7 اسفند 94 بدون توجه به بدعهدی آمریکا، با یک پروپاگاندا سازی تبلیغاتی، به اجراء کامل برجام پرداخت! و لذا وقتی دولت آمریکا عطش دولت اعتدال را در اجراء فوری برجام دید، به یکباره از اجراء تکالیفش سر باز زد و دولت جناب روحانی هم در برابر بدعهدی شیطان بزرگ، چیزی به غیر از سکوت ذلیلانه و دیپلماسی حقیرانه، اقدام مؤثری انجام نداد و آینده ژئوپلیتیک نظام اسلامی را با خطر روبرو کرد!
مقام معظم رهبری در روزها اخیر از "جـهـاد کـبـیـر" و "خـرمـشهـرهـای پیش رو" و "اقـتـدار نظـام اسـلامی"سخن به میان آورده و فرمودند: «تبعیت نکردن از دشمن و مقاومت در برابر خواستههای آن، جهاد کبیر است.» و همچنین تأکید فرمودند: «استکبار در راهبرد نفوذ چند هدف اصلی را دنبال می کند: «تأثیرگذاری در مراکز تصمیم ساز و تصمیم گیر، تغییر باورهای مردم و تغییر محاسبات و مواضع مسئولان.»
باید گفت، که برخی از اهداف نفوذ مورد نظر مقام معظم رهبری در محاسبات و مواضع متزلزل مسئولین دولت اعتدال بخصوص در سیاست خارجی و اجراء برجام دیده می شود. متأسفانه این محاسبات و مواضع غیرانقلابی دولت حسن روحانی، زمینه فشار بیش از حدِِّ کدخدا(آمریکا) را بر بخشهای داخلی و جریان مقاومت در خارج از کشور فراهم نمود.
در این رابطه استفان مول، هماهنگکننده آمریکایی اجراء برجام می گوید: «ایران برای اینکه به طور کامل از فرصتهای اقتصادی ایجاد شده (بعد از اجرایی شدن برجام) بهرهمند شود بایستی مسائل داخلیاش که بر روی تصمیم گیریهای بینالمللی اثرگذار است را هم حل و فصل کند، از جمله آن مسائل میتوان به عدم وجود شفافیت در بخشهای مالی و تجاری و همچنین اقدامات تحریکآمیز از قبیل آزمایش مکرر موشکهای بالیستیک اشاره کرد.»
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که در 24 آذر 1387 به دانشگاه علم و صنعت رفته بود، فرمودند: «اگر روزی در میان مسئولان کشور، مسئولان بی جرئت و ضعیفی همچون شاه سلطان حسین پیدا شوند، حتی اگر در میان مردم نیز شجاعت و آمادگی وجود داشته باشد، کار مملکت و جمهوری اسلامی تمام است، چرا که مسئولان ترسو و مقهور، ملتهای شجاع را نیز به ملتهای ضعیف تبدیل می کنند.»
وضعیت حاج حسن روحانی و جواد ظریف غربگرا، در مذاکرات هسته ای، همانند آن گدا است، که گویند؛ شخصی رفته بود گدایی! صاحبخانه به جای اینکه چیزی به او بدهد، چند فحش آبدار به او داد. گدا با عصبانیت گفت؛ حالا چرا فحش میدی؟! صاحبخانه گفت: می خواستم دست خالی برنگردی!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
با اجراء برجام، ملت و بخشهای تولیدی-صنعتی و کسبه جزء کشور منتظر عبور از رکود اقتصادی و تحقق وعده های رئیس جمهور بودند ولیکن به گفته رئیس بانک مرکزی تاکنون از برجام چیزی نصیب ایران نگردیده و لذا؛ مردم می پرسند! بعد از اجراء برجام و لغو تحریمها، چرا مشکل آب آشامیدنی، اشتغال جوانان، رفع موانع بانکها(سوئیفت)، ریزگردها و ... حل نشد؟ چرا رکود اقتصادی به بحران اقتصادی تبدیل گردید؟! مگر رئیس جمهورمان ادعا نمی کرد؛ که مردم برجام را لمس نموده و برجام آفتاب تابان است؟! پس این همه التماس و رفت و آمد به واشنگتن، نیویورک و ژنو برای چیست؟!
جناب روحانی مطمئن بود از برجام آبی برای ملت ایران گرم نخواهد شد، لذا در نشست خبری با اصحاب رسانه داخلی و خارجی حقیقت برجام را بر زبان آورد ولیکن، با جو احساسی ایجاد شده از اجراء برجام، مورد توجه قرار نگرفت، ایشان در آن نشست گفت: «برجام موانع را از پیش روی ما برداشت.» و مدیر دفتر رئیس جمهور هم آب پاکی را روی دست همه ریخت و گفت: «برجام قرار نیست برای ما رشد اقتصادی به همراه بیاورد، بلکه یکی از عمدهترین موانع بر سر راه رشد اقتصادی را برطرف کرد.»
برای اینکه به اهداف پیدا و پنهان برجام پی ببریم، لازم است به سایر مدلهای طرح شده از سوی جناب روحانی توجه نمائیم، آنجا که آقای حسن روحانی در نشست خبری با رمز و رازی هوشمندانه، سخن از برجامهای دیگری به میان می آورد و می گوید: «برجام میتواند به عنوان یک مدل برای حل و فصل مسائل منطقهای هم مورد استفاده قرار بگیرد.»
در این رابطه وقتی به کتاب سید حسین موسویان مراجعه می کنیم آنگاه به عمق توطئه آمریکا عیله ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک کشورمان پی خواهیم برد! طرح برجامهای متعدد، برگرفته از کتاب سید حسین موسویان، همکار جناب روحانی در مذاکرات هسته ای دهه 80 دولت اصلاحات است که به جرم جاسوسی علیه کشورمان محکوم و مدتی را در زندان سپری کرده است. ایشان در کتاب "ایران و آمریکا، گذشته شکست خورده و مسیر آشتی" به طرح گام به گام اشاره نموده، که در پایان گامهای (برجامها) هفتگانه، انقلاب اسلامی تبدیل به جمهور اسلامی گردیده و در نهایت به یکی از کشورهای اقماری و زیر سلطه شیطان بزرگ تغییر پیدا کرده است!
محورهای هفتگانه ای که برای عادی سازی روابط ایران و آمریکا در کتاب سید حسین موسویان(ساکن آمریکا) به آن اشاره شده به شرح ذیل می باشد:
1-برجام یک؛ سازش و مذاکره با آمریکا در خصوص انرژی هسته ای که به برجام ختم شد!
2-برجام دو؛ خلع سلاح جریان مقاومت و عدم حمایت مادی و معنوی از آنها!
3-برجام سه؛ مساله موشک های بالستیک و اره کردن آنها، همانند رژیم صدام حسین!
4-برجام چهار؛ مذاکره در خصوص رعایت حقوق بشر از سوی ایران!
5-برجام پنچ؛ عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی!
6-برجام شش؛ مذاکره و تعامل با رژیم آل سعود و منطقه خلیج فارس!
7-برجام هفت؛ مذاکره و عادی سازی روابط با آمریکا!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از اینکه جریان زر و زور و تزویر با حمایت گسترده رسانه های بیگانه موفق نشدند، انتخابات مجلس خبرگان رهبری را به نفع جریان لیبرال غربگرا مهندسی نمایند، در تاریخ 4 خرداد 95 اعضاء مجلس خبرگان، با رمز مقدس جهاد کبیر که در سوم خرداد از سوی رهبر معظم انقلاب نواخته شده بود، با عملیات انقلابی خود، سنگر ریاست مجلس خبرگان رهبری را به یکی از عمارهای انقلابی امام خامنه ای سپرده و جبهه کفر اموی و انقلابیون پشیمان اشعری را مضمحل و غربگرایان و اربان آنان را عزادار نمودند.
آنانی که برای مجلس خبرگان پنجم، خواب آشفته و ضدانقلابی شورای رهبری دیده بودند، وقتی که فریاد رسای جهاد کبیر خبرگان انقلابی را شنیدند، از خرمشهر گریختند، «و جاهدهم به جهاداً کبیراً» به ثمر نشست و سرمستان اعتدال و لیبرالهای غربگرا زانوی غم در بغل گرفته و ناامید گردیدند.
جریان زر و زور و تزویر که با اعمال ضدانقلابی، بخصوص در فتنه سال 88 پایگاه رأی خود را در بخشهای مرفه نشین شهر تهران تثبیت کرده بودند، هیچگاه باور نداشتند، که پایگاه رأی خود را در بین روحانیون بزرگ نظام اسلامی، آنهم در سنگر مهم مجلس خبرگان رهبری از دست بدهند و لذا در 4 خردا 95 بار دیگر شکست کمر شکنی از سوی روحانیت انقلابی دریافت نمودند، زیرا اراده خداوند بر این پایه استوار گردیده "وَ مَکَروا وَ مَکَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ" (سوره مبارکه آل عمران آیه 54)
آقای هاشمی رفسنجانی باید به ملت و خبرگان رهبری پاسخ گوید؛ که چه اتفاقی رخ داده، که برخی از خبرگان فعلی که در سال 88 تقلب مطرح شده از سوی ایشان را در انتخابات ریاست جمهوری باور کرده بودند، چرا امروز حاضر نیستند در پشت سر ایشان حرکت نمایند؟ و چرا مسیر خود را از جناب ایشان جدا کرده اند؟
آقای هاشمی خوب می داند، که اکثر اعضاء همین مجلس خبرگان، در مجلس خبرگان چهارم حضور داشته اند و معمولا ایشان را با رأی قاطع برای ریاست آن برمی گزیدند، اما چرا در 4 خرداد 95 جناب هاشمی رفسنجانی، جرأت کاندیداتوری ریاست مجلس خبرگان را به خود ندادند؟!
آری؛ حضرت آیت الله جنتی عمار امام خامنه ای، خار چشم دشمنان داخلی و خارجی نظام اسلامی، با رأی قاطع به ریاست مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد و خبرگان ملت دیگ پلو انگلیس خبیث را به صورت غربگرایان کوبیدند و فریاد پیروزی را در فتح خرمشهری دیگر سرودند و سرفرازانه مجلس خبرگان رهبری را انقلابی حفظ کردند.
و چه زیبا امام خامنه ای در 3 خرداد 95 فرمودند: «بدانید در آینده، خرمشهرها، در پیش است؛ البته نه در میدان جنگ نظامی، بلکه در میدانی که ویرانیهای جنگ نظامی را ندارد و برعکس آبادانی نیز بهدنبال دارد اما از جنگ نظامی سختتر است.»
والسلام
به نام خدا و برای خدا
ما اعتقادمان بر این است، که حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف، وارث تمام انبیاء و امامان معصوم علیه السلام است و به همین خاطر در زاد روز تولد آن امام شهرها و روستاهامان را آذین می بندیم و انواع شیرینی و شبربت نذر امام منتَظَر می کنیم، اما حاضر نیستیم که جای خود را در پروژه بزرگ ظهور حضرت بقیة الله معین و بگوئیم؛ ای مولای ما، واقعاً منتظرت هستیم!
در زمانی که به برکت نظام اسلامی، نماینده حضرت صاحب الزمان (عج) در میان ما است، آیا فرمانش را برده ایم؟ امام زمان، منتظر احساساتی نمی خواهد، که چندین هزار نامه بنویسند، اما وقتی نایبش به کوفه آمد، برخی گفتند ما شما را قبول نداریم و منتظر حسین بن علی علیه السلام می مانیم و حرامیان کوفه نایب امام را به شهادت رساندند و منتظران احساساتی همانند سلیمان صرد خزائی آنقدر در کوفه ماندند تا صحنه غمبار عاشورای سال 61 هجری بخاطر تخلف از عهد و پیمان کوفیان با شهادت حسین بن علی و یارانش رقم خورد!
علی رغم اینکه شهرهامان را برای امام زمانمان می آرائیم، اما به آراستن دلمان نمی اندیشیم و به همین خاطر، امام زمانمان را در زندان غفلت و خیانت خود، به بند می کشیم و ادعای ارادت می ورزیم! مهدی فاطمه به مهدی باوران و به مهدی یاوران نیاز دارد، نه اینکه تنها به بزک کردن کوچه و بازار بپردازیم، لذا باید همانند نسل دهه اول انقلاب اسلامی، به مهدی یاوری قیام کرد و فرمان ولی اش را لبیک گفت و عاشقانه سر تسلیم به آستان دوست فرود آورده و در شادی وصولشان، "عند ربهم یرزقون" گردیدند و مهدی باوران اینگونه چراغ هدایت نسلهای آینده شدند.
از مرحوم حاج اسماعیل دولابی نقل شده که فرمودند؛ دستگاه خداوند از دستگاه حضرت یوسف(ع) کمتر نیست.
یکی از هم زندانی های یوسف(ع) خوابی را جعل کرد و تعبیرش را از یوسف پرسید؛
وقتی یوسف(ع) تعبیر کرد،آن زندانی گفت دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم!
یوسف(ع)گفت:قضی الامر یعنی کار از کار گذشت و آنچه گفتم واقع شد.
ما هم چند بار به دروغ به خدا گفتیم دوستت داریم...
بعد که ابتلائات و تبعات دوستی ظاهر شد، گفتیم:خدایا دروغ گفتیم
خداوند فرمود:قضی الامر یعنی کار از کار گذشت و به جمع دوستان ما ملحق شدی.
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه ی تست / ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا...
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]