به نام خدا و برای خدا
در مقطعی آیت الله پسندیده برادر امام خمینی نامه ای برای آزادی یکی از سران نهضت آزادی به سید احمد خمینی نگاشتند، فرزند بصیر و برومند امام سید احمد آقای در پاسخ عموی خود مطالبی را در خصوص سران نهضت آزادی می نویسند؛ که خواندن این نامه در این روزها که تفکرات نهضت آزادی بر مدیریت کشور در سطوح مختلف سایه افکنده و تفکرات اسلام ناب محمدی حضرت امام را هدف قرار داده، به همه دوستداران انقلاب اسلامی پیشنهاد می نمایم.
فرزند بصیر و انقلابی امام خمینی در پاسخ نامه عموی خود می نویسند: «مسئله ملیگراها مسئلهای خطرناک است. ملیگرایی در مقابل اسلامگرایی است و اسلامگرایی خط محکم و استوار امام است. ملیگراها بهای اول برایشان میهن است و به انقلاب و نظام و اسلام یا اهمیتی نمیدهند و یا اهمیت بسیار ناچیزی برایشان دارد. اینها اصل و اساس برایشان ریاست است. اگر به میهن هم علاقه دارند، میهنی است که رئیسش آنان باشند.»
وقتی این بخش از نامه دردمندانه فرزند امام را خواندم، به یاد فتنه سال 88 افتادم، که چه کسانی برای رسیدن به کرسی ریاست جمهوری، کشور را تا مرز براندازی بردند و خود را هم پیرو خط امام معرفی می کردند! سران اصلی فتنه سال 88 از هاشمی رفسنجانی گرفته تا میرحسین موسوی، کروبی و خاتمی، همگی از تفکرات التقاطی نهضت آزادی بهرمند هستند، این جماعت در سال 88 وقتی فاصله نفر دوم با فرد منتخب ملت 13 میلیون رأی بود، اعلام کردند، تقلب شده و مردم را به کف خیابانها کشادند، اما همین فتنه گران وقتی در سال 92 تنها 200 هزار رأی کاندیدای مورد نظر آنان از حد نصاب بیشتر آورده بود، مستکبرانه گفتند، انتخاباتی آزادتر از ایران وجود ندارد؟!
اگر این جماعت لیبرال غرب گرا، رأی بیش از 80 درصدی مردم ایران را در سال 88 گردن می نهادند، آنگاه نظام اسلامی با این پشتوانه عظیم، می توانست حق هسته ای خود را از استکبار بگیرد، اما جریان زر و زور و تزویر هم فتنه 88 را رقم زدند، هم راهکار فشار بیشتر بر ایران را به آمریکا در خصوص تحریمهای فلج کننده، پیشنهاد دادند و لذا ننگ بر این تفکرات ضد انقلابی و ضد ملی باد.
امام خمینی(ره) در خصوص عملکرد نهضت آزادی فرمودند: «اگر خدای متعال عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ملتهای مظلوم بویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال آمریکا و مستشاران او دست و پا میزدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران میخورد که قرنها سر بلند نمیکرد، و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند، ... از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»
بنا بر این، تفکر دولت اعتدال و شخص رئیس جمهورمان، چقدر با تفکرات نهضت آزادی و لیبرالیسم نزدیک است؟!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
آقای حسن روحانی که در بازی برد-برد مذاکرات هسته ای، موفق شده بود در برجام 3 گل به آمریکا بزند و 2 گل دریافت کند، اخیراً بازی برد-برد دیگری را با اسحاق جهانگیری معاون اول خود در رابطه با بررسی و گزارش حقوقهای دهها میلیونی مدیران ناخلف خود کلید زده و نتایج بازی در دور اول این شده، که هر کس از بیت امال دزدی کرده بی سر و صدا آن را برگرداند تا پرونده اش به تخلفات اداری نرود!
در این بازی منافقانه کسی نیست از جناب روحانی و اسحاق خان بپرسد، وقتی که اکثر این غارتگران، بازنشست شده اند و تنها رابطه اداری آنان غارتگری اموال ملت بوده، پس چگونه می خواهید این بازنشسته ها را به مجازات برسانید؟ آیا نمی ترسید که این چپاولگران لب باز کنند و اسرار پشت پرده را بازگو نمایند؟!
حالا اگر برخی از مدیران متخلف بازنشسته نباشند، آیا امکان بررسی و صدور حکم، از سوی هیأت رسیدگی به تخلفات اداری که منتخب خود دولت هستند، وجود دارد؟ آیا هیئت رسیدگی به تخلفات اداری، مدیران ویژه دولت اعتدال را که با لابیگری مسئولین ارشد دولت، انتخاب شده اند، می تواند محاکمه نمایند؟!
وقتی حسین فریدون برادر رئیس جمهور، نقش قابل توجهی در تخلفات روی داده، دارد و اسحاق جهانگیری هم پاداش نجومی از یک کارخانه سیمان بعنوان عضو هیئت مدیره دریافت کرده، آیا صلاحیت شرکت در بازی حقوقهای چند ده میلیونی را دارند؟!
آقای حسن روحانی و اسحاق جهانگیری، کارت قرمز از ملت دریافت کرده اند و با گرفتن کارت قرمز باید سریعاً زمین مسابقه را ترک کرده و حتی حق تماشای مسابقه را هم ندارند، حال باید پرسید؛ که چرا این دو نفر همچنان خود را محق حضور در مسابقه و داوری آن می دانند؟ شاید حکمت اعتدال بر این قرار گرفته و شاید هم کدخدا(آمریکا) بخاطر دریافت امتیاز فراوان در برجام، اذن ادامه حضور و داوری آنها را صادر کرده باشد؟!!!!
مردم صبور کشورم از رئیس جمهورشان می خواهند که بی خیال فیشهای حقوقی لو رفته شود و لذا برای اینکه اعتماد ملت را جلب نماید، به این سئوال پاسخ دهد که وقتی گفتید؛ خزانه مملکت خالی است، از کدام محل میلیارها تومان هزینه بخش تفریحات ریاست جمهوری در پاستور نمودید؟ مردم از رئیس جمهور می خواهند، که برای اطمینان خاطر و برای اثبات راستگویی خود، نسبت به انتشار فیشهای پاداش وزراء و معاونین خود در سال 94 اقدام نماید!!!!!
به نظر وبلاگ وزنه سیاسی، بهترین راه برای جناب روحانی و غارتگران بیت المال، استعفاء و عذر خواهی از محضر ملت است، ولذا اینقدر به بیراهه و کجراهه نروید.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در سفینة البحار، ج 2، ص 30 امیر مؤمنان علیه السلام در واپسین لحظات عمر شریفشان به صعصعة بن صوحان می فرمایند؛ « والله ما کنتَ الا خفیف المؤونة کثیر المعونة »- به خدا قسم، تو نبودی مگر مردی کم هزینه، اما بسیار کمک کار.» امام صادق علیه السلام صفت کم هزینه و پر معونه بودن را از ویژگی بارز مؤمن بر می شمرند و لذا مسئولین در نظام جمهوری اسلامی باید دارای چنین ویژگیهایی باشند.
حال اگر جمهوری اسلامی برای برون رفت از تحریمهای فلج کننده غرب، سیاست اقتصاد مقاومتی را برگزیند، ولیکن کارگزاران اجرائی آن، بر عکس سخن امیرالمؤمنین، مسئولینی پر هزینه و کم بهره و گاهاً دزد و فاسد باشند، آیا اقتصاد مقاومتی تحقق می یابد؟! آیا برگزاری همایش اقتصاد مقاومتی از سوی دولت اعتدال، آنهم در کنار دریا، با اجراء اقتصاد مقاومتی سازگار است؟!
برای پاسخ به سئوالات فوق، لازم است به بررسی افکار و ایدئولوژی حاکم بر دولت اعتدال بپرداریم، زیرا هیچ حزب و گروهی در کشور و جهان تشکیل نمی شود، مگر اینکه داری ایدئولوژی بوده و معمولاً یکی از ادیان و یا مکاتب را بعنوان پایه ایدئولوژی خود برمی گزینند. با این توضیح مختصر، به سراغ ایدئولوژی حاکم دولت اعتدال می رویم تا از این طریق مطمئن شویم که مبنای ایدئولوژی دولت، با اقتصاد مقاومتی در تعارض هست، یا نیست؟!
برای دستیابی به ایدئولوژی حاکم بر دولت اعتدال، بهترین روش، مراجعه به سخنرانی های رئیس جمهور و ایده پردازان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی دولت است و قبل از بررسی ایدئولوژی دولت اعتدال، شناخت ایدئولوژیهای حاکم بر جهان مهم است.
پس از شکست ایدئولوژی سوسیالیسم(بی خدایی)، آمریکائیها خود را رهبر بلا منازع جهان با بهره گیری از ایدئولوژی لیبرالیسم مطرح کرد و تنها ایدئولوژی در مقابل لیبرالیسم را ایدئولوژی حاکم بر انقلاب اسلامی ایران دانستند و لذا برای شکست آن، جنگهای مختلفی را بر کشورها و گروهای پذیرای ایدئولوژی اسلام ناب محمدی تحمیل کرد و پس ناکامی در جنگ سخت، به سراغ جنگ نیمه سخت و نرم، برای شکست تفکر اسلام ناب محمدی رفتند، که تحریمهای فلج کننده و تهاجم فرهنگی در همین راستا صورت گرفت.
می توان به یقین ادعا کرد، که امروز دو تفکر و دو ایدئولوژی بر جهان حکم است 1-ایدئولوژی اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم 2-ایدئولوژی لیبرالیسم غرب یا اسلام آمریکائی. حال باید بررسی نمود که تفکرات دولت اعتدال در سخنان رئیس جمهور و مشاورینی که طرحهای استراتژیک تعریف می کنند و مسئول تنظیم سخنرانیهای ایشان هستند، از کدام ایدئولوژی بهره می گیرند؟
طرح اسلام رحمانی از سوی جناب روحانی با مبانی لیبرالیسم و اومانیسم همسوئی دارد! اینکه برای رئیس جمهور هنرمند ارزشی و غیر ارزشی تفاوتی ندارد، از اصول لیبرالیسم است! اینکه رئیس جمهور کربلا را محل مذاکره با عمرسعد و موقعیت کشور را همانند زمان صلح امام حسن قلمداد می کند، نشأت گرفته از ایدئولوژی لبرالیسم است! اینکه جناب روحانی در خدمت محمود سریع القلم این عنصر خود فروخته و لیبرال آمریکائی مدتها در مرکز استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت تلمذ نموده و امروز هم سیاستهای لیبرالیستی سریع القلم ها در دولت اعتدال عملیاتی می شود، دیگر نباید به ایدئولوژی لیبرالیسم حاکم بر دولت اعتدال شک کرد!!!
پس نتیجه این است، که تفکر لیبرالیسم حاکم بر دولت اعتدال، آمریکا را کدخدای ده می داند و لذا در محضر کدخدا نباید از خود کفائی و اقتصاد مقاومتی حرفی زد! و اگر بخش قابل توجهی از مدیران دولت اعتدال، بیت المال را سهم خود از انقلاب می دانند و به غارت آن پرداخته و پر هزینه و غیر انقلابی هستند، محصول اندیشه لیبرالیسم(آزاد اندیشی) و اومانیسم(اصالت انسان یا انسان محوری) هستند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در بررسی جبهه ملی به رهبری دکتر محمد مصدق، به نامه سفیر کبیر آمریکا آقای لویی هندرسن که در فروردین ماه1331 (آوریل 1952) برای وزارت خارجه و دستگاه جاسوسی آمریکا فرستاده برخوردرم، که در نوع خود، بخصوص ارتباط و مذاکرات پنهان و آشکار دولت اعتدال با آمریکا، مایه عبرت است و لذا متن نامه آقای هندرسن، امیدواری آمریکا را به تفکرات لیبرالیستی جبهه ملی و ناامیدی آنان، از بصیرت و استقامت روحانیت انقلابی را نشان می دهد.
آقای لویی هندرسن در بخشی از نامه خود در رابطه با وضعیت سیاسی محمد مصدق و آیت الله کاشانی می نویسد: «دکتر مصدق چه در مورد قبول شرایط بانک بین المللی برای حل مسئله نفت ایران و چه درباره قرارداد نظامی ایران و آمریکا حسن نیت به خرج داده و با نظرات آمریکاییها روی موافق داشته است ولی در این جریانات فقط یک عامل مزاحم، مداخله کرده که مانع حل قضیه به نفع آمریکا شده است این عامل مزاحم که مانع تسلیم ایران به نظرات بانک بین الملل و ادامه همکاری بین ایران و آمریکا میباشد، آیت الله کاشانی است.»
اگر دوستان بیننده وبلاگ وزنه سیاسی، جریان شناسی فکری، سیاسی و فرهنگی گروهها و اجزاب را بدانند و با اصول و مبانی لیبرالیسم(آزادی خواهی)، راسیونالیسم(اصالت عقل) و اومانیسم(اصالت انسان) آشنائی داشته باشند، آنگاه به سهولت به چرائی گفتمان رئیس جمهورمان از طرح اسلام رحمانی و همچنین، دادن لقب کدخدائی به آمریکا پی می بریم و با دانستن معانی این واژگان، امکان کشف اسرار چپاول و غارت بیت المال توسط عده ای از مدیران دولت اعتدال میسر می شود و لذا در مبانی و کارکرد لیبرالیسم و اومانیسم، غارت بیت المال دزدی نیست! و افشاء آن، مخالفت با دولت قلمداد می شود!!!
رهبر معظم انقلاب طرح اسلام رحمانی را کلید واژه لیبرالیسم می دانند و در 20 تیر 94 فرمودند: «این اسلام رحمانی یک کلیدواژهای است برای معارف نشئتگرفتهی از لیبرالیسم، یعنی آن چیزی که در غرب به آن لیبرالیسم گفته میشود.... اگر اسلام رحمانی اشارهی به این است، این، نه اسلام است، نه رحمانی است؛ مطلقا. تفکّر لیبرالیستی از تفکّر اروپای قرن هجدهم و نوزدهم -یعنی زیربنای فکری اومانیستی که نفی معنویت و خدا و مانند اینها است.»
وقتی آقای حسن روحانی سخن از اسلام رحمانی به میان آورده و آمریکا را کدخدا ده خوانده، آنگاه میشود دریافت؛ که اگر سفارت آمریکا در ایران فعال بود، سفیر آمریکا گزارشی همانند آقای هندرسن در سال 1331 به واشنگتن ارسال می کرد، اما بجای محمد مصدق، نام حسن روحانی و بجای آیت الله کاشانی، نام امام خامنه ای را قرار می داد، ولذا باید هوشیار بود، که وقتی رئیس جمهورمان از اسلام رحمانی دم می زند، بدانیم که مبنای این سخن برگرفته از تفکرات لیبرالیسم و اومانیسم است و در تفکر اسلام رحمانی، دزدی از بیت المال، گرفتن حق خود از انقلاب است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مدت کوتاهی از ابلاغ قانون بودجه سال 95 نگذشته که دولت اعتدال بلافاصله بعد از آغاز مجلس دهم به فکر اصلاح آن برآمده است. دولت اصلاح سه موضع مهم را از مجلس خواستار شده، که بر خلاف مصالح امنیتی و اقتصادی کشور است 1-عدم حذف یارانه نقدی ثروتمندان، 2-کاهش بودجه دفاعی کشور 3-حذف کارت سوخت خودروها.
یکی از ردیفهای اصلاح بودجه، کاهش مبلغ 5 هزار میلیارد تومان از بودجه دفاعی است! دولت باید پاسخ دهد، در شرایطی که منطقه از سوی دشمنان نظام اسلامی درگیر شدیدترین جنگ و خونریزی است و ائتلاف بزرگ وهابی-صهیونیستی بر علیه کشورمان سازماندهی شده، بر چه اساسی کاهش بودجه دفاعی را دنبال می کند؟! آیا اجراء برجام از سوی کدخدا(آمریکا)،به کاهش بودجه دفاعی کشورمان بستگی دارد؟!
دومین ردیف اصلاحی مورد نظر دولت، حذف کارت سوخت است! مگر در قانون بودجه سال 95 تحویل بنزین به خودروهای شخصی با ارائه کارت سوخت و بر اساس میانگین مصرف ماهیانه از سوی نمایندگان مجلس سابق معین نگردیده است؟ پس چرا دولت اعتدال حذف کارت سوخت را در دستور کار خود قرار داده و بر آن اصرار می ورزد؟ آیا دولت بدنبال ایجاد روزنه قاچاق سوخت است؟! آیا دولت بفکر افزایش مصرف بنزین، توسط قشر اشرافی جامعه است، که خود متعلق به آن قشر است؟! آیا استفاده از کارت سوخت، واردات بنزین توسط لابیهای درون دولت را مختل می نماید؟!
سومین اصلاح بودجه ای مورد نظر دولت، عدم حذف یارانه ثروتمندان است! عجیب است دولتی که بارها از طریق رسانه ملی و سایر رسانه ها، اعلام نموده که در زمان پرداخت یارانه نقدی عزادار می شود!، چرا وقتی حذف یارانه قشر اشرافی و پر درآمد جامعه بر اساس قانون ابلاغ شده، بلافاصله واکنش منفی نشان داده و از اجراء آن سر باز میزند؟! یقیناً ترسوهای دولت از تبصره 14 بودجه، ترسیده اند، زیرا این تبصره می گوید: عدم اجراء از ابتدای تیرماه 1395 پرداخت یارانه به اشخاص مشمول این تبصره تصرف در اموال عمومی بوده و جرم محسوب میشود.
دولت اعتدال و شخص رئیس جمهور بخوبی می دانند که نمایندگان ملت، به زودی یقه آنان را در خصوص عدم اجراء برجام از سوی آمریکا، و وارد شدن خسارت چند ده میلیاردی به کشور خواهند گرفت و لذا بدنبال سرگرم نمودن نمایندگان مجلس است تا به وظایف اصلی خود نپردازند و برگرداندن بودجه به صحن علنی مجلس، یکی از ترفندهای نفاق دولت بر علیه کشور است، زیرا، اگر این ردیفهای سه گانه اصلاح شود، دولت به اهداف خود رسیده و اگر هم اصلاح نشود، بخش زیادی از وقت مجلس برای رسیدگی به مطالبات غیر واقعی به هدر می رود!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
بر اساس قانون برنامه چهارم توسعه، حداقل حقوق مستمری بگیر کمیته امداد امام خمینی (ره) باید 40 درصد حداقل حقوق یک کارمند دولت باشد، خالا اگر حقوق کارمند دولت 900 هزار تومان باشد، پس حقوق حداقل مستمری کمیته امداد 360 هزار تومان است! و این در حالی است که مبلغ 50 هزار تومان بصورت ماهیانه به مستمری بگیران کمیته امداد امام خمینی پرداخت میشود.
اخیراً که موضوع غارت بیت المال توسط تعدادی از مدیران دولت اعتدال آنهم به اسم حقوق ماهیانه، بازتاب جهانی پیدا کرده و مسئولین مرتبط با آن تلاش دارند که دامن خود را از لکه ننگ چپاولگران کنار بکشند، در خبرها آمده، که تعدادی از نمایندگان جویای نام و نان جدید مجلس شورای اسلامی، تلاش دارند، که دستی به سر و روی حقوق ناچیز نمایندگی خود بکشند و لذا با ارائه طرحی می خواهند حداقل حقوق نمایندگان را از 4 میلیون تومان، به 10 میلیون تومان در ماه افزایش دهند تا فاصله حقوقشان را با جریان اشرافیت کم و با مستمری بگیران کمته امداد امام زیاد کنند! و آنگاه خود را بیشتر مردمی بدانند!
وقتی میانگین افزایش حقوق کارمندان دولت در سال جاری 12 درصد است، این نمایندگان بر چه مبنایی می خواهند حقوقهای خود را 150 درصد افزایش دهند؟!
اگر بپذیریم که مردم خوب کشورم از میان خود، لایق ترین، متدین ترین، زیرکترین و سیاست مدارترین را برای نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده اند و آنان هم از بهره هوشی لازم برخوردار بوده و مسلح به شناخت دو عنصر زمان و مکان هستند، پس باید اعتراف کرد، این طیف از نمایندگان مجلس با الفبای اولیه سیاست بیگانه اند!
اگر نمایندگانی در بازار آشفته ی حقوقهای نجومی تعدادی از مدیران متخلف دولت، خشم و غضب ملت را به هیچ بینگارند و از ذکاوت لازم در شناخت عنصر زمان و مکان بی بهره باشند، آیا می شود در جلسات غیر علنی مجلس، اسرار نظام اسلامی را برای آنان بازگو کرد؟! آیا این طیف از نمایندگان؛ ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک کشور را به مخاطره نمی اندازند؟! و لذا باید گفت؛ وقتی امثال دختر سیدصفدر حسینی، از تریبون مقدس مجلس، برای دفاع از چپاولگری پدرش سوء استفاده می کند، مسئولین مربوطه باید از ارائه برخی از اخبار مهم کشور در جلسات غیر علنی مجلس، پرهیز نمایند.
سخن زیبای عاراف و مجاهد شهید، مصطفی چمران را زیبنده این وجیزه می نمایم که فرمود: از من سوال شد؛ تقوا مهمتر است یا تخصص ؟
گفتم: تقوا، اما اگر کسی در کاری تخصص ندارد و کار و مسئولیت پیشنهاد شده را بپذیرد قطعا بی تقواست
والسلام
به نام خدا و برای خدا
رهبر معظم انقلاب امام حامنه ای، و در خطبه های نماز عید سعید فطر به موضوع حقوقهای چند ده میلیونی تعدادی از مدیران دولت اعتدال اشاره و آن را موجب کاسته شدند اعتماد مردم به نظام اسلامی دانسته و فرمودند: «مسئله عزل و برکناری و بازگرداندن اموال به بیتالمال باید در دستور کار مسئولان باشد، زیرا افکار عمومی نسبت به این موضوع حساس است و اگر پیگیری لازم نشود، از اعتماد مردم به نظام اسلامی کاسته خواهد شد.»
این روزها مردم صبور و انقلابی کشورم، از چپاول و غارت بیت المال توسط تعدادی از مدیران دولت اعتدال به خشم آمده و دولت هم بخاطر کاهش محسوس محبوبیت رئیس جمهور در نزد افکار عمومی، کاملاً این کاهش محبوبیت را احساس می کند و لذا چاره کار، اجراء فوری دستور مقام معظم رهبری است که فرنودند: «در این موضوع، باید دریافت های نامشروع باز گردانده شود و افرادی که مرتکب بی قانونی شده اند، مجازات و افرادی هم که از قانون سوءاستفاده کرده اند، برکنار شوند، زیرا آنان لیاقت حضور در مراکز و مسئولیتها را ندارند.»
امام خامنه ای علل وقوع پدیده زشت حقوقهای نامشروع را آسیبهای ناشی از مستی اشرافیگری دانسته و تأکید کردند: «هنگامی که در جامعه، اشرافیگری، اسراف و تجمل، ترویج میشود، نتیجه آن بروز پدیدههای زشتی همچون دریافتهای نامشروع است.»
دولت اعتدال و شخص رئیس جمهور، در موضوع دریافتهای نجومی برخی از مدیرانش قطعاً مقصر است، زیرا در تمام بانکها و ادارات دولتی، یک چشم بینائی به نام حراست وجود دارد، که هیچ کسی باور نمی کند که این دریافتهای نجومی، از چشمان تیزبین حراست مخفی مانده باشد و لذا این فیشهای حقوقی چند ده میلیونی مدتها است که از پره برون افتاده است، لذا اگر جناب روحانی بدنبال تبرئه خود در این چپاول بزرگ است، پس باید برادر خود حسین فریدون را در رأس متخلفین در اختیار قوه قضائیه نماید!
در صورت عدم اقدام رئیس جمهور در معرفی برادر خود به دستگاه قضائی، سازمانهای نظارتی باید بدنبال سایر فیشهای حقوقی بگردند، که در عمق وزارتخانه ها، سازمانهای و معاونین رئیس جمهور مخفی مانده است، زیرا مردم نمی پذیرند، که وزیر اقتصاد و یا رئیس بانک مرکزی از غارتگران بیت المال حقوق کمتری دریافت کرده باشند؟!
مردم منتظرند تا صداقت و درستکاری دولت اعتدال را در پرونده فیش گیت با توجه به دستور مقام معظم رهبری مشاهده نمایند، آنجا که معظم له فرمودند: «مسئولان باید با پیگیری و اقدامات قاطعانه، اعتماد مردم را حفظ کنند.مشاهده نمایند آمران اصلی نمی توانند از بدور بوده چندان هم بی تقصیر نیست.»
واسلام
به نام خدا و برای خدا
اگر در ماه مهمانی خدا آئین بندگی را رعایت نکرده باشیم، روزه داریمان بیشتر به یک رژیم لاغری شبیه خواهد بود و اما اگر رسم بندگی را بجا آورده باشیم، می توانیم در قنوت نمازمان پس از اعتراف به عظمت و بزرگی خدا، و بخشش و قدرت او که لایق گذشت و رحمت و سزاوار تقوی و آمرزش است از خداوند تولا و زندگی اهل بیت رسول مکرم اسلام را طلب نمائیم و بگوئیم: «أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْیَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِینَ عِیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً وَ کَرَامَةً وَ مَزِیداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی کُلِّ خَیْرٍ أَدْخَلْتَ فِیهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ»
پس از درخواست خوبیهای اهل بیت از خداوند بزرگ، از بدیها دوری بجوئیم تا توفیق حضور در ضیافت دیگری نصیب گردد و سپس درخواست نمائیم: « وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ »
آنگاه با فراغت از این ذکر، بهترین و نیکوترین چیزها را از میزبان با عظمت و مهربان خود، طلب نمائیم و بگوییم:« اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ خَیْرَ مَا سَأَلَکَ بِهِ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِکَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ عِبَادُکَ الصَّالِحُونَ.»
عید فطر، باید مایهی شادی و سرورمان باشد، که حضرت احدیت عنایت نموده و اذن بندگی و حضور در میهمانیش را نصیب کرده و امید داریم که رسم بندگی را در ماه ضیافت اللهی آموخته باشیم و سرچشمه های نور خدائی در اعمالمان جاری و ما را در سلک دوستان محبوبش برگزیده باشد و حرکت در جهت تفکر انقلابی و در مسیر اسلام ناب محمدی صلی الله علیه و آله و سلم را روزی گرداند. آمین یا رب العالمین
والسلام
به نام خدا و برای خدا
مسئله حقوقهای چند ده میلیونی عده ای از مدیران دولت اعتدال، موجب بروز فاجعه ای غم انگیز در کشور گردیده و این لکه ننگ در دولت اعتدال، نه تنها اعتماد مردم به مسئولین خدوم را نشانه گرفته، بلکه مردم را نسبت به نظام جمهوری اسلامی دچار تردید نموده و لذا سازمانهای نظارتی و قوه قضائیه باید در جهت پاک کردن این لکه ننگ، با قاطعیت وارد میدان شده و مدیران متخلف و آمران آنها را بصورت علنی و فوری در دادگاههای جمهوری اسلامی محاکمه و سریعاً به مردم معرفی نمایند، زیرا تأخیر در اجراء عدالت، مردم را به دستگاه قضاوی بدبین و متخلفین را طلبکار خواهد کرد.
برخی از خبرنگاران رسانه ها، پس از چپاولگری عده ای از مدیران دولت، به سراغ سایر مدیران رفته و خواستار ارائه فیش حقوقی و دریافتی ماهیانه آنان شده اند و این دسته از مدیران هم با قیافه های حق به جانب، فیشهای حقوقی خود را که بیش از 15 میلیوم تومان در ماه دریافت کرده اند، در اختیار اصحاب رسانه گذاشته و به اقدام خود هم افتخار می کنند! و این در حالی است که وقتی استاندار تهران 17 میلیون تومان یعنی 4 برابر استاندار دولت قبل حقوق دریافت می کند، قطعا متخلف است و نباید این رویه غلط توسط دولت لیبرالی جناب روحانی نهادینه گردد!
وقتی دولت اعتدال بمدت 3 سال از پرداخت هر گونه تسهیلات به اسم مقابله با تورم خودداری نموده، پس چگونه مدیران متخلف دولت، موفق شده اند، وامهای بیش از 300 میلیون تومانی، آنهم با کارمزد صفر و یا دو درصد دریافت کنند؟! آیا نباید قوه قضائیه با شدیدترین وجه با این پدیده زشت مدیران دولتی برخورد نماید؟! باید با قاطعیت تمام با این جماعت از مدیران رفتار شود، تا زمینه اعتماد مردم به نظام اسلامی تقویت گردد! لازم است، قوه محترم قضائیه، این قبیل از مدیران را به جرم تخریب وجه نظام اسلامی و ایجاد ذهنیت منفی در مردم، به اشد مجازات محکوم نمایند.
کاش دولت و آن دسته از مدیران متخلفش بفکر آبروی ایران و ایرانی بودند و به اندازه یک صدم آن اسیر ایرانی در برابر سرهنگ عراقی مقاومت می کردند؛ نقل می کنند؛ که اسیـر شده بــود و 15 سال بیشتــر نداشت، حتـی مویـی هم در صورتـش نبــود، سرهنـگ عراقی اومد یـقه شو گرفت، کشیـدش بالا گفت: اینـجا چه کار میکنـی ؟ حرف نمـی زد سرهنـگ عراقی گفت: جواب بـده گفت: ولم کـن تا بـگم
ولش کــرد خم شـد و از روی زمیــن یـک مشت خـاک بـرداشت، آورد بـالا گفت: اینـجا خاک منـه، تو بـگو اینجا چـه کار میکنـی ؟ سرهنـگ عراقی خشکش زده بــود . . .!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس از ناکامی سران فتنه در سال 88 و فرار برخی از وزراء دولت اصلاحات و نمایندگان مجلس ششم به آغوش اربابان خود، فتنه جدیدی با استفاده از اطلاعات فراریان به غرب، با سردمداری آمریکا و اتحادیه اروپا علیه نظام اسلامی رقم خورد و تحریمهای فلج کننده، عملیاتی گردید و همزمان موج افزایش بی رویه قیمت دلار را به همراه داشت.
پس از گذشت چندین سال از فتنه 88 و تحریمهای فلج کننده، این روزها خبر از تأسیس صرافی های مشخص، از سوی اصلاح طلبان علیه دولت مستقر به گوش می رسد، که یکی از آن صرافیها توسط حسین فریدون(برادر رئیس جمهور) و علی صدقی رئیس متخلف و معزول بانک رفاه کارگران تأسیس گردید و دومین صرافی، مربوط به دختر و داماد سید صفدر حسینی رئیس متخلف صندوق توسعه ملی کشور بود.
وقتی مسئولین امر در سالهای 90 و 91 می خواستند سرمنشأ اختلال در بازار ارزی و دستهای آلوده و خبیث پشت پرده آن را پیگیری نمایند، رسانه ها داخلی کشور، موضوع را بسوی فردی به نام جمشید بسم الله هدایت کردند، و هیچ کس فکر نمی کرد، که این نوع کیسه های متخلف، دستی در اختلال بازار ارزی داشته باشند، هم آنانی که از سوی یک جریان خاص و با هدف فشار به دولت مستقر، اقدام به تأسیس صرافی نموده بودند و سودهای کلانی هم به جیب زدند!
پس از روی کار آمدن دولت سهامی عام اعتدال، علی صدقی با لابی حسین فریدون، مدیر عامل بانک رفاه کارگران می شود! و دختر گمنام صفدر حسینی سر از لیست امید در انتخابات مجلس تهران در می آورد و با بخشی از همان پولهای که با اختلال در بازار ارز بدست آورده، کرسی مجلس دهم را تصرف عدوانی می نماید! آیا با این پولهای آلوده، می شود از حقوق ملت در مجلس دفاع کرد؟! آیا قوه قضائیه نمی خواهد به جرائم جمشید بسم الله های که این روزها از پرده برون افتاده اند، رسیدگی نماید؟! آیا مردم انقلابی تهران قصد ندارند، متعرض نماینده ای شوند، که رأی آنها را با پولهای آلوده تصاحب کرده است؟!
گنه کرد در بلـــــــــخ آهنگری / به شوشتر زدند گردن مسگری
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]