به نام خدا و برای خدا
در حالی که با فشار افکار عمومی دولت اعتدال مجبور شده بود تعداد اندکی از غارتگران بیت المال را برکنار نماید، آقای باقر نوبخت سخنگوی دولت در مراسم تودیع و معارفه مدیر عامل صندوق توسعه، تعریف جدیدی از غارتگری ارائه داده و غارتگران را امانتدار خواند و سید صفدر حسینی مدیر عامل عزل شده صندوق توسعه ملی و اعضاء هیئت مدیره آن صندوق را امانتداران بزرگ کشور معرفی کرد و گفت: «گذشته از ارادت شخصی بنده به دکترحسینی، سایر اعضاء هیأت عامل سابق صندوق توسعه ملی نیز از بزرگان اقتصاد کشور هستند و الحق در دوران مسوولیت خود امانتداران بزرگی برای کشور بودند.»
باقر نوبخت در حالی صفدر حسینی را امانتدار معرفی می کند که این غارتگر بیت المال در سال 94 مبلغ 686 میلیون تومان بابت حقوق از صندوق توسعه ملی، باضافه 300 میلیون تومان وام با نرخ سود چهار درصد دریافت کرده است! مسخره ترین قسمت فیش حقوق این غارتگر بیت المال دریافت کمکهزینه ورزش، خرید کتاب و اوقات فراغت فرزندانش می باشد! آنوقت این جماعت غارتگر از سوی غارتگرانی دیگر امانتدار معرفی می شوند!
در تفکر لیبرالیسم، اگر مردم مطلع نشوند، بردن و خوردن اموال عمومی توسط جریان زر و زور و تزویر، کاری اخلاقی است و لذا دختر سید صفدر حسینی که به تازگی با همین پولهای غارت شده به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کرده در خصوص غارتگری پدرش از تریبون مجلس می گوید؛ پدرم حقش را از سفره انقلاب گرفته است، لذا باید گفت؛ امانتدار معرفی کردن چند نفر از غارتگران بیت المال، توسط باقر نوبخت، برگرفته از تفکر لیبرالیسم امروز و توجیهات معاویه و عمروعاص دیروز است والا باقر نوبخت بخاطر برخی مدیران غارتگر از مردم عذر خواهی و اعلام کرده بود که تعداد 13 نفر از مدیران متخلف فیشهای نجومی عزل شده اند؟! آیا استفاده از ادبیات امانتدار برای غارتگران بیت المال توهین به شعور ملت ایران نیست؟!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
جان برنان رئیس سازمان سیا در اجلاس سالانه «همایش امنیتی اسپن» در خصوص توافق هستهای و رئیس جمهور ایران گفت: «تصور میکنم که این (توافق) کار درستی بود که انجام شد، چرا که جلوی پیگیری برنامه تسلیحات هستهای آنها را گرفت. این کار رئیسجمهور (حسن) روحانی را هم که از دید ما بین عناصر فعال در ایران فردی بسیار میانهروتر به شمار میآید، تقویت کرد. او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند، به این دلیل که در حکومت ایران بین تندروها و میانهروها رقابت وجود دارد ... به نظرم روحانی نشان داده که علاقمند است که ایران را به جامعه ملل (به آمریکا) بازگرداند.»
رئیس سازمان سیای آمریکا در خصوص انتخابات ریاست جمهوری سال 96 ایران می گوید: «در حالی که آنها سال آینده انتخابات برگزار میکنند، ما به دقت اوضاع را تحت نظر خواهیم داشت تا ببینیم موازنه رقابتی که درون حکومت وجود دارد، چطور پیش میرود.»
متأسفانه عملکرد آقای حسن روحانی در پرونده هسته ای بگونه ای رقم خورده که امروز سازمان سیای آمریکا ایشان را گزینه میانه رو و مورد پسند دانسته و می گوید: «او باید دستاوردهای بیشتری داشته باشد تا حمایت بیشتری جلب کند.» سئوال! بر اساس نظر رئیس سازمان سیا، جناب روحانی باید چه دستاوردی داشته باشد تا حمایت بیشتری بدست آورد؟! آیا سازمان سیای آمریکا قادر است، این دستاورد را برای پیروزی در انتخابات آینده ریاست جمهوری، در اختیار غربزده های لیبرال و به قول سازمان سیا میانه روها قرار دهد؟!
اما خمینی (ره) در خصوص تعریف و تمجید دشمنان اسلام فرمودند: :« اگر چنانچه آمریکا از ما تعریف کند و روزنامههای آمریکا از ما تعریف کنند،آن وقت است که باید مردم بگویند این چه است قضیه؟»
چندی پیش مقام معظم رهبری در خصوص واژه تندرو و میانه رو فرمودند: «استفاده دشمنان از تندرو، کسانی هستند که نسبت به انقلاب اسلامی، تفکر و اصول امام پایبندتر و مصمم تر هستند و مقصود از میانه رو کسانی هستند که در مقابل بیگانگان تسلیم و سازش پذیرترند.»
با این سخنان شفاف و دقیق حضرت روح الله و امام خامنه ای، هیچ دلیلی برای سکوت رئیس جمهورمان در مقابل سخنان بی پرده رئیس سازمان سیای آمریکا وجود ندارد، مگر اینکه جنس اعتدال جناب روحانی نسخه بدلی میانه روهای ذلیل و لیبرال غربزده باشد؟!
بزودی پرده ها خواهد رفت و لذا ملت نباید اجازه دهند که 28 مرداد سال 32 دیگری در 29 اردیبهشت 96 تحت عنوان میانه روها در کشور تکرار گردد!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
اخیراً دختر پر حاشیه، فتنه گر و مسئله ساز هاشمی رفسنجانی(فائزه) اراجیفی بر زبان آورده که موجب نگرانی متدینین و انقلابیون گشته و در مقابل، شادی و سرور بهائیان، ضد انقلاب و دشمنان نظام اسلامی را بدنبال داشته است. در این خصوص باید گفت؛ نه دیندار بودن دختر فتنه گر و ضدانقلاب هاشمی رفسنجانی کمکی به دین می کند و نه مخالفت فردی یاغی و بهائی پرست، ضرری برای نظام دینی ایجاد می کند، زیرا دین و انقلاب اسلامی در خاندان اشرافی هاشمی رفسنجانی لقلقه ی زبان است. برای تائید این موضوع؛ خاطرات شخص هاشمی رفسنجانی بهترین شاهد است که نشان می دهد این خاندان متکبر چقدر با مبانی دینی و اعتقادی فاصله دارند!
علی اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات یکشنبه 30 تیر 1370 - 9 محرم 1412 (روز تاسوعا) چنین می نویسد: «یک نفر چینی پیش بینی کرده است که ساعت 8 امروز زلزلهای به قدرت 6/8 ریشتر در تهران روی خواهد داد. آمدن ما به لتیان هم بی ارتباط با این نیست. گرچه خودم اصلا قبول ندارم فقط به خاطر بچه ها آمدم. با هلی کوپتر به سد لتیان آمدیم. هوای خوبی دارد. عصر همراه بچه ها خواستم اسکی روی آب یادبگیرم. کمی دنبال قایق کشیده شدم ؛ بدنم آمادگی برای چنین ورزشی ندارد، گر چه آسان است.» و دوشنبه 31 تیر 1370 - 10 محرم 1412 (روز عاشورا) می نگارد: «امروز عاشورا است. تا ساعت هشت و نیم صبح خوابیدم. روز را به «استراحت» و انجام کارهایی که با خودم به «لتیان» برده بودم ، گذراندم. نزدیک غروب به خانه برگشتم.» یعنی دیگر زلزله ای در کار نیست!!!!!!!!!!
راستی!؛ مردم ایران در روز تاسوعا و عاشورای حسینی به چه اموری می پردازند که خاندان رفسنجانی در آن روزها با هلی کوپتر بیت المال در سد لتیان به جت اسکی سواری می روند؟! اگر برایشان دین اهمیت داشت، آیا در جایگاه ریاست جمهوری مردم را رها و به خوشگذارانی می رفتند؟! پس انقلابیون و متدینین از سخنان بیهوده یاغی فتنه 88 نگران نباشند، زیرا خداوند وعده فرمود: یریدون لیطفوا نور الله بأفوههم والله متم نوره ولو کره الکفرون (سوره صف آیه 8)
ترجمه: آنان می خواهند نور خدارا بادهان خود خاموش سازند؛ ولی خدا نور خود را کامل می کند هر چند کافران خوش نداشته باشند.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
از ظاهر امر پیدا است که با گذشت 3 سال از عمر دولت جناب روحانی و شش ماه از اجراء برجام، رکود بی سابقه تبدیل به بحران اقتصادی شد، بیکاری جوانان بعنوان یک معضل اساسی فرا روی دولت قرار گرفت، هر روز به آمار کارخانجات تعطیل و نیمه تعطیل افزوده گردید، غارت بیت المال توسط قریب 1000 نفر از مدیران دولت، چهره بزک کرده اعتدالیون را رسوا کرد و دشمن هم در حبهه دیگری بر حملات فرهنگی خود افزود، که در این رابطه رهبر معظم انقلاب، چندین بار در سال جاری، مسئله آسیب های اجتماعی را به مسئولین کشور متذکر شدند، اما رئیس جمهورمان که معتقد و خوشبین به معامله با کدخدا بود!، پس از اینکه تمام تخم مرغهایش را در سبد قمار برد-برد با کدخدا(آمریکا) باخت، از بدقولی کدخدا فقط و فقط عصبانی گردید و هیچ اظهار نظری در خصوص نقض برجام بر زبان جاری نمی کند! شاید قصدش بر این است، که حریم آمریکا را برای مساعدت در انتخابات ریاست جمهوری سال 96 برای خود محفوظ نگه دارد؟! زیرا جناب روحانی و مدافعان لیبرال و غربزده دولت اعتدال به خاطر اجراء زود هنگام برجام در نزد ملت صبور و رهبر تیزبین خود، شرمنده اند!
البته آقای حسن روحانی که خود را متعهد به جلب نظر کدحدا(آمریکا) می داند، چندین بار دست به عملیات گازانبری زد و سخن از برجامهای 2 و 3 و 4 به میان آورد، که با اقدام هوشمندانه ی دیدبان بصیر و حکیم انقلاب اسلامی مجبور به سکوت شد و دیگر بصورت علنی از برجامهای متعدد سخن نگفت، هر چند در اقدامی شک برانگیز، با آمریکا قرارداد مالی مخفیانهF A T F امضاء کرد تا نفوذ موساد و سیا را بر منابع مالی کشور تسهیل نماید!
علی رغم نقض برجام توسط آمریکا، متأسفانه اکثر مسئولین مربوطه، بارها سخن از بدعهدی آمریکا گفته اند، اما برخی از این جماعت غربزده و زیاده طلب، همچنان، آواز اغوا کننده "خر برفت و خر برفت و خر برفت"(شادی آمد و غم از خاطر ما رفت / خر برفت و خر برفت و خر برفت) (1)سر می دهند! و برخی دیگر هم، که عرق شرم و ذلت بر پیشانی آنان نشسته، با سخنان دو پهلو و بدون اعتراف به نقض برجام، تلاش دارند که صف خود را از رئیس جمهور و حامیان چشم بسته برجام جدا کنند!
جماعت دلبسته ی غرب و کدخدا بدانند! که در نزد مردم خود آبروئی نخواهند داشت و هیچگاه ملت صبور و غیور ایران، حتی آن کسانی که در کف خیابانها در زمان امضاء برجام به سرور شادمانی پرداختند، مقهور آواز شیطانی "خر برفت و خر برفت و خر برفت"نخواهند شد و یقه ی مسبب اصلی این ذلت را خواهند گرفت.
والسلام
پاورقی:
1-داستان مشهور مثنوی در خصوص فروختن الاغ درویش توسط رندان و جشن گرفتن با تنقلاتی که از پول فروش الاغ بدست آمده بود. صاحب خر هم به همراه جمع در بزم رندان شرکت نمود و این شعر را با آنها می خواند و بیچاره درویش نمی دانست که این سرور و شادی با فروش پول الاغ او به پا گردیده!
به نام خدا و برای خدا
تنها برگ برنده ای که آقای حسن روحانی به مدت 2 سال با آن بازی کرد! و به قولی ملت را بازی داد! و یا از کدخدا بازی خورد!، مذاکرات هسته ای بود. رئیس جمهور با این برگ و ترفند، مدتها به مردم وعده حل مشکلات را می داد، از اشتغال و ازدواج جوانان گرفته، تا حل مشکل آب آشامیدنی و ریزگردها و چرخیدن اقتصاد و خروج آن از رکود را به مردم وعده می داد، اما این برگ برنده با برجام به پایان راه رسید و لذا مردم پس از صبری طولانی و اعتماد به وعده های پی در پی حاج حسن، منتظر عملی شدن وعده ها شدند.
به نظر می رسد که وعده های حاج حسن روحانی به ملت، بر اساس خوشبینی و وعده های کدخدا(آمریکا) به ایشان بوده! و لذا پس از اجراء فوری برجام، پیروزی 3 بر 2 جناب روحانی در مصاف با کدخدا رنگ باخت و امکان اجراء وعده ها محقق نشد!
اولویت دولت اعتدال در برجام، پیروزی در انتخابات 7 اسفند سال 94 بود و لذا اجراء فوری برجام، -بدون اخذ تضمین لازم از آمریکا- در دستور کاری اعتدالیون خوش بین و لیبرال قرار گرفت و در نهایت برگ برنده برجام هم زمان با پیروزی کم رمق و شکننده لیست امید در 7 اسفند 94 به پایان رسید و اولویت دوم دولت یعنی حل مشکلات اقتصادی کشور و مردم همچنان لاینحل باقی مانده است!
حاج حسن روحانی، تیم مذاکره کننده هسته ای و منتقدین برجام بخوبی می دانستند که برجام یک اقدام یک طرفه و اعتماد ساز از سوی ایران است و در طرف مقابل، اعضاء 5+1 هم واقف بودند؛ که اگر به متن برجام عمل نکنند، امکان بازگشت فوری ایران به مسیر سابق هسته ای در کمتر از یک دهه وجود نخواهد داشت، زیرا قریب 85 درصد تآسیسات هسته ای ایران به مبلغ حدوداً 35 میلیارد دلار برچیده شده و بعضاً امکان استفاده مجدد از آنها، همچون قلب رأکتور اراک که با بتن پرشده فراهم نخواهد شد!
یک سئوال؛ اگر حاج حسن روحانی، مذاکرات هسته ای را تا نزدیکی پایان سال 95 ادامه می داد و از آن بعنوان برگ برنده در انتخابات ریاست جمهوری 1396 بهره می برد، بهتر نبود؟! در پاسخ به این سئوال باید گفت؛ پیروزی جناب روحانی با یک حرکت پروپاگاندا امکان پذیرتر بود و لیکن در اطراف رئیس جمهور، یک جریان انحرافی و روشنفکر غربزده چنبره زده، که هیچ هدفی به غیر از زمینه سازی نفوذ آمریکا در کشور ندارند! و لذا رئیس جمهور اگر دارای دیدگاه لیبرالی و اسلام رحمانی(آمریکائی) نیست، پس باید این جریان ضد انقلابی را پالایش نموده تا سرنوشت سایر برگهای برنده احتمالی، در پای انتخاباتی همانند 7 اسفند 94 ذبح نگردد! و جناب روحانی در فراغ انتخابات ریاست جمهوری سال 96 سرگردان و حیران نماند! و نتیجه برجام هم برای حاج حسن روحانی و ملت ایران، همانگونه که رئیس بانک مرکزی اعتراف کرد، هــــیـــچ باشد!!!!!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
پس ار اینکه حاج حسن روحانی در سفر به کرمانشاه با شعارهای پی در پی مردم در رابطه با غارتگران بیت المال روبرو و از مطالبات واقعی مردم آگاه گردید، علی رغم اینکه بارها خود را ملزم به خواسته های برحق مردم نشان داده، ولی در اقدامی پوپولیستی و فریبکارانه در مسیر دیگری به یکی از خواسته های هنجار شکنان پاسخ داد و در جلسه هیئت دولت 30 تیر ماه 95 نسبت به اصلاح ماده (20) آیین نامه اماکن عمومی موضوع تصویب نامه شماره 15818 مورخ 10/10/1363 به شرح ذیل اصلاح نمود تا گامی دیگر در راستای اهداف کدخدا(آمریکا) قدم بردارند! و لذا ماده 20 اینگونه اصلاح شد:
«ماده 20- صدور مجوز اجرای برنامههای فرهنگی، هنری از جمله اجرای صحنهای موسیقی و تئاتر به عهده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و از جهت بررسی انتظامی و ترافیکی به نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران اعلام و نیروی انتظامی موظف است ظرف ده روز نظر خود را ارایه و نظم و امنیت محل و مراسم را بدون دخالت در مجوز و محتوای برنامه و ویژگی مجریان تأمین نماید.»
چرا رئیس جمهور و وزیر ارشاد لیبرال، اینقدر دغدغه برگزاری کنسرتهای مبتذل موسیقی و تئاتر را دارند؟! معمولا دولتها وقتی خود را ناتون در حل مشکلات ضروری جوانان، که امروز، اشتغال، ازدواج و ساخت مسکن ارزان قیمت در رأس آن می باشد، با استفاده از نظرات کارشنان غربزده و غربگرا، اقدامات احرافی، پوپولیستی و سرگرمیهای مبتذل را برای فریب جوانان در دستور کاری خود قرار می دهند و لذا دولت و در رأس آن آقای حسن روحانی اقدام به تغییر این قانون نموده، تا دست نیروی انتظامی را در جلوگیری از کنسرنها موسقی مبتذل بندند! و این در حالی است که در دیدار اخیر فرماندهی نیروی انتظامی با مراجع تقلید، اکثر مراجع و علما، نسبت به کنترل ناهنجاریهای فرهنگی بوجود آمده از برگزاری گسترده و فراگیر کنسرتها و تآترهای مبتذل و هنجارشکن به نیروی انتظامی متذکر شده بودند.
با وجود نارضایتی علما، مراجع معظم تقلید و مردم متدین کشور از گسترش غیر منتظره کنسرتهای موسقی مبتذل، پس چرا هیئت دولت در مخالفت با خواست اسلام و قانون اساسی، اقدام به اصلاح ماده (20) نمود؟! باید گفت و نتیجه گرفت؛ اقدام هیئت دولت در اصلاح ماده 20 آئین نامه اماکن عمومی، همانند کاری است که پس از جنگهای صلیبی، مسیحیت صهیونیسم بر علیه مسمانان و برای ریشه کنی اسلام در آندُلس(اسپانیا) انجام دادند و لذا مبنای اصلاح دولت اعتدال، در راستای گسترش ابتذال، آنهم بر اساس دستور العمل مسیحیت صهیونیسم، برای استحاله جوانان و تضعیف جایگاه دین در نظام اسلامی است! البته این روزها دولت اعتدال به شدت تحت فشار افکار عمومی بخاطر فیشهای حقوقی تعدادی از مدیرانش می باشد، لذا برای فریب مردم، اقدام به عملیات ایذائی ماده 20 اماکن عمومی کرده است!
از رئیس جمهوری که می گوید؛ هنرمند ارزشی و غیر ارزشی نداریم، بیش از این انتظاری نیست؟! اما چرا لباس پیمبر بر تن کرده و عمامه بر سر گذاشته است؟!!!!!!!!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
سخنان کودکانه ریس جمهورمان در سفر به کرمانشاه، حقیر را به یاد خبری در دهه 70 انداخت و خبر از این قرار بود که وقتی کروبی رئیس مجلس سوم و هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود، آقای کروبی در یکی از روزها به مدیریت اشرافی آقای رفسنجانی در دولت کارگزاران بصورت خیلی ملایم و لطیف انتقادی را از تریبون مجلس مطرح می کند، که بلافاصله با واکنش آقای رئیس جمهور روبرو می گردد. جناب رفسنجانی آقای کروبی را به ریاست جمهوری دعوت و به او می گوید؛ امروز خانمی با یک بچه به ریاست جمهوری مراجعه کرده و گفته این بچه از کروبی است، و لذا این مشکل بچه و زن را حل کن!
آقای سید حمید روحانی از اعضاء سابق مجمع روحانیون مبارز و از دوستان صمیمی کروبی(تا قبل از فتنه 88 ) می گوید: آقای کروبی به من زنگ زد و بشدت از سخن رفسنجانی برآشفته بود و گفت سریعاً بیا اینجا، من رفتم و به کروبی گفتم؛ که به آقای رفسنجانی بگوئید که آن زن و بچه را دعوت نماید تا بصورت رودرو مشکل را حل کنم و لذا کروبی بارها از آقای رفسنجانی می خواهد که آن زن و بچه را بیاورد، لکن هر بار هاشمی رفسنجانی بهانه ای آورده تا موضوع به فراموشی سپرده شود، پس از پیگیریهای مکرر شیخ کروبی، آقای رفسنجانی برای رهای از موضوع، مجددا آقای کروبی را به دفتر خود فرا می خواند و به او می گوید؛ دیگر موضوع آن زن و بچه را فراموش کن، زیرا فردی به ریاست جمهوری مراجعه نموده و ادعای وحشتناکی را در خصوص شما مطرح کرده است! آقای کروبی با عصبانیت و گریه مجددا با سید حمید روحانی تماس می گیرد و موضوع جدید را که حقیر از نوشتن آن معذورم به او می گوید و راه چاره می خواهد!
خبر مقداری طولانی است و به نتیجه ای که سید حمید روحانی از این اقدام هاشمی رفسنجانی گرفته می پردازم، حجت الاسلام سید حمید روحانی می گوید: «هر کس در مقابل دنیای هاشمی رفسنجانی بایستد، او را با حربه های مشروع و نامشروع از مقابل خود برمی دارد.»
حال آقای حسن روحانی باید پاسخ دهند، که ایشان فقط برای سخنرانی و عوام فریبی به کرمانشاه نرفته بودند، بلکه می بایست سخن مردم آن سامان را می شنیدید، پس وقتی مردم کرمانشاه از شما در خصوص مدیران غارتگر بیت المال، بر اساس اصل هشتم قانون اساسی سئوال کردند، چرا اینگونه به مردم پاسخ دادید؟ و با عصبانیت گفتید: «اگر تخلفی انجام شده به این معنا نیست که دزدیهای گذشته را فراموش کنیم. اگر کسانی هستند که میخواهند مساله فیشهای حقوقی را ادامه دهند تا دزدیهای گذشته فراموش شود، مردم این دزدیها را فراموش نمیکنند.»
جناب روحانی! مردم به این پاسخ کودکانه شما خندیدند! زیرا در اذهان مردم کرمانشاه گذشت! مگر آقای حسن روحانی برای گفتن قال الباقر و قال الصادق عمامه بر سر نگذاشته و لباس پیمبر بر تن نکرده!، پس چرا در پاسخ امر به معروف و نهی از منکر مردم، پاسخ کودکانه داده است؟!!! مگر سیره علی علیه السلام در خصوص برخورد شدید با غارتگران بیت المال نباید، الگوی امروز آقای حسن روحانی که عمامه بر سر دارد، باشد؟!!!
حقیر با بررسی بخشی از زندگانی آقای حسن روحانی، به کودکانه سخن گفتنهای ایشان پی بردم، آنجا که در خصوص ترور خود، می گوید: وقتی زنگ درب بصدا درآمد، رفتم پشت درب و متوجه شدم که دو نفر با هم حرف می زنند و شاید بخواهند مرا ترور کنند، لذا درب را باز نکردم و رفتم بالای پشت بام گفتم؛ با کسی کار دارید، گفتند: آقای روحانی را می خواستیم. گفتم: که نیست و آنها رفتند. آیا مردم این قصه سرائی و فرضیه سازی جناب روحانی را ترور کودکانه نمی دانند؟! و یا در خصوص خود کشی فرزندش محمد روحانی، ادعا می نماید که فرزندش ترور شده، اما فرزندش را مخفیانه در قسمت شرقی حرم امام خمینی بخاک می سپارد و هیچگاه پرونده ای برای ترور و یا خودکشی فرزند خود در قوه قضائیه مفتوح نمی کند!!!! آیا ادعای ترور، دفن مخفیانه و ننوشتن تاریخ فوت بر روی سنگ قبر فرزند، کودکانه نیست؟!!!!!!!!!!!!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
در حالی که دولت اعتدال به ناحق از ادامه تحصیل تعداد زیادی از بورسیه های را گرفته و موجب هتک آبروی آنان گردیده، به یکباره خبر از دانشجو شدن حسین فریدون برادر متخلف رئیس جمهور در مقطع دکتری به گوش رسید و خبرها حاکی از آن است که این عنصر مرموز در مذاکرات هسته ای، توسط شورای گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته نمی شود، زیرا این اقدام حسین فریدون و توصیه سازمان سنجس را سوءاستفاده از موقعیت رئیس جمهوری می دانند.
با پیگیریهای مکرر حسین فریدون، سازمان سنجش مجدداً طی نامه ای به دانشگاه شهید بهشتی اعلام می کند که حسین فریدون یک سال قبل در آزمون دانشگاه گیلان امتحان داده و قبول شده، اما برای مصاحبه نرفته است، در صورتی که دانشگاه شهید بهشتی تمایل داشته باشد وی در این دانشگاه به تحصیل دکترا بپردازد.
با ارسال دومین نامه سازمان سنجش در سال 93، دانشگاه شهید بهشتی ناچاراً حسین فریدون را برای تحصیل در رشته روابط بین الملل در پردیس دانشگاه شهید بهشتی می پذیرد و نامبرده بدین صورت مشغول تحصیل می گردد، مضاف بر اینکه هنوز مشخص نیست که حسین فریدون چه زمانی در آزمون رشته دکتری شرکت کرده بوده، زیرا تا کنون سازمان سنجش نسبت به ارسال مدارک آزمون این متخلف در حقوقهای نجومی برخی مدیران دولتی ارسال ننموده است!
موضوع مهم و تعجب برانگیزی در خصوص پایان نامه حسین فریدون به چشم می خورد و آن این است که هیچکدام از اساتید دانشگاه، مسئولیت استاد راهنمای پایان نامه برادر رئیس جمهور را نپذیرفته و لذا فرد غربزده ای مثل محمود سریع القلم که سالها با حسن روحانی رئیس جمهور در مرکز استراتژیک ریاست مجمع تشخیص مصلحت همکار بوده و در حال حاضر هم مشاور غیر رسمی ایشان می باشد، مسئولیت استاد راهنمای حسین فریدون را پذیرفته است!
والسلام
به نام خدا و برای خدا
حاج حسن روحانی که خود را متخصص امنیت ملی! و حقوقدان است! در اولین روز ریاست جمهوریش، با زد و بندهای از قبل طراحی شده با برخی از قدرتهای غربی، سانتریفیوژهای فعال فردو و نطنز را از کار انداخت و اجازه حمل مابقی ماشین آلات و دستگاههای نیروگاه 40 مگاواتی آب سنگین اراک را متوقف کرد تا دل کدخدا(آمریکا) را بدست آورد و بلادرنگ پرونده هسته ای را از شورای عالی امنیت ملی خارج و آن را بدست افرادی سپرد که برخی از آنها دلداه و عاشق و ساکن در آمریکا بودند و لذا بازی برد-برد از سوی حسن روحانی با آمریکا کلید خورد و در نهایت به برجام و قطعنامه 2231 ختم گردید! و حاج حسن نعره برآورد که برجام آفتاب تابان است و برجام را خدا آورده است!
جناب روحانی که به کدخدا اعتماد کرده بود، پس از تخریب و تعطیلی بخش اعظم تأسیسات هسته ای، تازه فهمید که آمریکا در بازی برد-برد فریبش داده که پس از مذاکره با مشاورین، فریب خوردگان و غربزدگان درون دولت اعتدال، بخاطر بدعهدی کدخدا به شور نشستند تا راهی برای پاسخگوئی به ملت ایران پیدا کنند و لذا تزویر و دروغ را بهم آمیختند و حربه ترس و وحشت از جنگ را برگزیدند و به ملت گفتند: « سایه شوم جنگ را از سر مردم دور کنیم، و تحریم ظالمانه و دیوارها و زنجیرههای تحریم را در هم بشکنیم.»
حال سئوال این است، این جنگ رؤیایی که جناب روحانی و برخی از مشاورین لیبرال و ترسویش از آن دم می زنند، در کدام یک از مراکز نظامی کشور تائید شده، که این جماعت، بزدلانه از آن سخن می گویند؟! خداوند بر درجات حضرت روح الله بیفزاید، گویند؛ وقتی صدام در 31 شهریور سال 59 با سیزده لشکر به ایران اسلامی حمله کرد و هواپیماهای جنگی رژیم بعث عراق مراکز مهم نظامی کشورمان را بمباران کردند ،آنگاه امامان فرمود: "دیوانه ای سنگی پرتاب کرده است"
چرا رئیس جمهور بعنوان رئیس شورای عالی امنیت ملی، برای اهداف حزبی و گروهی و برای تصرف کرسی های مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری، اقدام به ایجاد شایعه و دروغ می نماید؟ امروز باید به ملت پاسخ گویند؛ چرا وقتی هیچگونه تهدید جنگی بر علیه کشور وجود نداشته، مردم را ترسانده اند؟! اگر جنگی هم قرار است واقع شود، جای طرح آن در شورای عالی امنیت ملی است نه تریبون عمومی؟! لذا قوه قضائیه و شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی باید برخورد قاطعی با شایعه کنندگان جنگ دروغی داشته باشند و اجازه ندهند، عده ای ترسو، بزدل و لیبرال امنیت کشور و ملت را برای اهداف حزبی و گروهی به سُخره بگیرند؟!
باید گفت؛ شیفتگان قدرت و تشنگان ثروت در هر عصری به اینگونه شایعات دامن میزند و نظام اسلامی هم باید آنان را مدیریت نماید تا همانند گفتمان انحرافی دولت سابق به پایان برسد.
والسلام
به نام خدا و برای خدا
وقتی که محتوای برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل را بیشتر مورد مطالعه قرار می دهیم به عمق گسترده توطئه های نظام سلطه بر علیه کشورمان پی می بریم، زیرا برجام پایان چالش نظام اسلامی با استکبار جهانی نیست و آنچه از مذاکرات پسا برجام و زیاده خواهی کدخدا(آمریکا) به گوش میرسد، حاکی از آن است که غربگرایان دولت اعتدال به ریاست جناب روحانی، عامداً دستان قدرتمند نظام اسلامی را با امضاء و اجراء فوری و خفت بار برجام در دستان چدنی کدخدای خود یعنی آمریکا قرار داده اند و لذا آمریکائیها بعد از اجراء برحام ادعا کردند که حمله به ایران آسانتر شد!
اگر نظام اسلامی بعد از برجام و قطعنامه 2231 همانند آمریکا نسبت به تغییر اعضاء تیم اجراء کننده برجام، اقدام می نمود، امروز با توطئه پیچیده پسا برجام از سوی شیطان بزرگ روبرو نبودیم و بزک کنندگان برجام نمی توانستند امنیت و استقلال کشور را به مخاطره بیندازند. وقتی دیگر خبری از خانم وندی شرمن در اجراء برجام نیست، چرا آقای عراقچی همتای شرمن، بعنوان ناطر اصلی اجراء برجام از سوی رئیس دولت اعتدال انتخاب شده است؟!
متأسفانه عملکرد دولت اعتدال در برجام، بسیار شبیه جریان غربزده و غربگرای است که در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در خدمت آمریکا و انگلیس بودند! داستان ملکم خان ارمنی، تقی زاده ها، همین را اثبات می کند.
رهبر معظم انقلاب در خصوص اهداف آمریکا در پسا برجام در 25 خرداد 95 فرمودند: «من دو سه سال قبل از این در اوایل این قضیّهی مذاکرات هستهای، گفتم آمریکاییها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقبنشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمیکنند؛ این را بگویند. اگر مسئلهی هستهای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّهی هستهای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّهی موشکها پیش آمد؛ قضیّهی موشکها حل بشود، قضیّهی حقوق بشر است؛ قضیّهی حقوق بشر حل بشود، قضیّهی شورای نگهبان است؛ قضیّهی شورای نگهبان حل بشود، قضیّهی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّهی ولایت فقیه حل بشود، قضیّهی اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست. بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است.»
والسلام
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
چرا مجرمین نفوذی در قدرت، محاکمه نمی شوند؟
آیا وقت محاکمه حسن روحانی نیست؟
سئوال خوب به تولید فکر خوب می انجامد
عاشورا چگونه رقم حورد؟
مخرج مشترک با دشمن، یعنی چه؟
بساط انفعال را از قوه قضائیه برچینید
اغتشاشگران از داعش بدتر و اصلاحطلبان از هر دو بدتر
جنگ جهانی شناختی و ترکیبی بر علیه ایران
غروب اغتشاشات در ایران و شکست جبهه استکبار
[عناوین آرشیوشده]